Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 193 (10 milliseconds)
English	Persian
electricity production	تولیدالکتریسیته
Search result with all words
production of electricity by the generator	الکتریسیتهتولیدشدهبوسیلهژنراتور
production of electricity from nuclear energy	تولیدالکتریسیتهازانرژیهستهای
production of electricity from solar energy	دستیابیبهالکتریسیتهبوسیلهانرژیخورشیدی
steps in the production of electricity	مراحلتولیدالکتریسیته
Other Matches
electricity	مین نور یا گرما یا نیرو
electricity	برق
Is there electricity?	آیا برق وجود دارد؟
electricity	نیروی کهربایی
electricity	الکتریسیته
electricity cable	کابلالکتریسیته
contact electricity	فشار الکتریکی تماسی الکتریسیته تماسی
He's always moaning that we use too much electricity.	او [مرد] همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
hydro-electricity	برقحاصلازآب
electricity cut	رفتن برق
electricity cut	قطع برق
electricity cut	خاموشی
negative electricity	برق منفی
animal electricity	الکتریسیته بدن
electricity transmission	انتقالالکتریسیته
electricity meter	کنتور برق
magneto electricity	نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
mains electricity	منبع الکتریسیته محلی مشتریان
pyro electricity	گرما برق
negative electricity	الکتریسیته منفی
nuclear electricity	الکتریسیته هستهای
overcharged with electricity	دارای برق زیاد
positive electricity	الکتریسیته مثبت
positive electricity	برق مثبت
thermo electricity	گرما برق
induced electricity	الکتریسیته القائی
static electricity	برق ساکن
electricity distribution	توزیعالکتریسیته
voltaic electricity	برق ولتایی
frictional electricity	برق مالشی
static electricity	الکتریسیته ساکن
atmospheric electricity	برق جوی
waterproofed electricity supply	منبعالکتریسیتهضدآب
electricity generating room	اتاقتولیدالکتریسیته
high-tension electricity transmission	امتدادبلندناقلالکتریسیته
The water and electricity have been cut off our conversation , the	آب وبرق ما قطع شده است
transformation of mechanical work into electricity	انتقالکارمکانیکیبهالکتریسیته
over production	محصول زیادی
production	ارائه
over production	عمل اوزدن کالایی بیش ازاندازهای که بدان نیازمندی هست
production	کنترل ساخت یک محصول
production	استخراج
production	اقامه
production	سرعت ساخت محصول
production	عمل اوری ساخت
production	تولید محصول
production	تولید
production	ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
production	فراوری
production	حاصل دادن
production	تولید کردن
production	ایجاد
production	فرآورده کارگاه
production	ساخت مواد برای فروش
production	تولید دستهای
production	تولید حجم بزرگ محصولات
production	فراورده محصول
production	الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV
production	محصول عمل
production	ارائه ساخت
production capacity	فرفیت تولید
production run	اجرای یک برنامه اصلاح شده که بطور معمول اهدافش راباتمام می رساند
production technique	فن تولید
production technique	روش فنی تولید
production base	مبنای تولید یا تولیدات ملی
production account	حساب تولید
production rule	تولید
production rule	قاعده
production period	دوره تولید
production process	فرایند تولید
production planning	برنامه ریزی تولید
production process	جریان تولید
production program	برنامه تولید
production gap	شکاف تولید
production process	روند ساخت
production programme	برنامه تولید
production routine	روال تولید
production part	بخش تولید
production coefficient	ضریب تولید
roundabout production	تولید با کارائی بیشتر
series production	سری سازی
surplus production	تولید اضافی
surplus production	مازاد تولید
surplus production	فزونی تولید
track production	فهور هدف
track production	شروع تعقیب هدف
volume of production	حجم تولید
production cycle	زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
production desk	میزمحصولات
production of sound	تولیدات صدا
relations of production	رابطه تولید
production time	زمان ساخت
production control	کنترل تولید
production cost	هزینه تولید
production cost	ارزش ساخت
production efficiency	کارائی تولید
production efficiency	کارائی در تولید
production engineer	مهندس تولید
production facility	سهولت تولید
production frontier	مرز تولید
production function	تابع تولید
scale of production	مقیاس تولید
production time	زمان تولید
production platform	سکویتولیدات
production line	خط تولید
cost of production	هزینه تولید
elasticity of production	کشش تولید
energy production	تولید انرژی
energy production	تولید نیرو
factory production	تولید کارخانهای
flow of production	جریان تولید
flow of production	گردش تولید
food production	تولید غذا
forces of production	نیروهای تولید
full production	تولید کامل
full production	تولید در حداکثرفرفیت
factor of production	عامل تولید
ingot production	تولید شمش
mass production	بس فراوری
mass production	تولید بمقدارزیاد
census of production	امار سرشماری
census of production	امار تخمینی تولیدات در یک کشور در مدت معین
mass-production	تولید انبوه
agents of production	عوامل تولید
factors of production	عوامل تولید
production factors	عوامل تولید
aliterary production	فراورده یا محصول ادبی تالیف
aliterary production	تصنیف
an artistic production	عمل یا کار صنعتی
production lines	خط تولید
batch production	تولید زیاد یک نوع کالا
batch production	تولیدانبوه
branches of production	شاخههای تولید
branches of production	رشتههای تولید
bulk production	تخلیه سوخت از تانکر به مخزن
bulk production	تقسیم سوخت درفروف کوچک
census of production	امارگیری در خصوص تولید
mass production	تولید ماشینی
mass production	تولید انبوه
mode of production	طرز تولید
mode of production	وجه تولید
production method	روش تولید
production management	مدیریت تولید
production index	شاخص تولید
production adviser	مشاوره محصولات
pair production	تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
power of production	نیروی تولید
pilot production	تولید نمونه
period of production	دوره تولید
mode of production	شیوه تولید
production of oil	استخراج نفت
mechanical production	تولید ماشینی
production overheads	هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
production missile	موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود
means of production	ابزار تولید
means of production	وسایل تولید
production video switcher	دکمهنمایشگرمحصولات
production resource planning	برنامه ریزی منابع تولید
He works in the production section .	درقسمت تولید کار می کند
aggregate production function	تابع تولید کل
production indifference curve	منحنی بی تفاوتی تولید
To step up ( increase ) production.	سطح تولید رابالابردن
production planning and control	برنامه ریزی و کنترل تولید
production possibility curve	منحنی امکانات تولید
production possibility frontier	مرز امکانات تولید
production possibility bondary	مرز امکانات تولید
pilot line production	تولید به حداقل در کارخانجات نظامی
pig iron production	تولید اهن خام
mass production of goods	تولید انبوه کالا
index of industrial production	شاخص تولید صنعتی
mass production of goods	تولید توده وار کالا
labor intensive production	تولید کاربر
fixed production coefficients	ضرایب تولید ثابت
multi stage production	تولید چند مرحلهای
additional production personnel	عوامل دیگر تولد
homogeneous production function	تابع تولید همگن
mobility of factors of production	تحرک عوامل تولید
net primary production	تولید خالص نخستین
non specific factors of production	عوامل غیر اختصاصی تولید
nuclear power production	تولید انرژی هستهای
production control room	اتاقکنترلمحصولات
piece production cost	ارزش تولید قطعه
large scale production method	روش تولیدبه مقیاس وسیع
large scale production method	روش تولیدانبوه
cobb doglas production function	ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
production/export riser system	تولیدات
production/export riser system	صادراتدستگاهپایه
linear homogenous production function	تابع تولید خطی همگن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com