Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 94 (7 milliseconds)
English	Persian
electromagnetic spectrum	طیف الکترومغناطیسی
electromagnetic spectrum	میدان الکترومغناطیسی
electromagnetic spectrum	طیف الکترومگنتیک
Other Matches
electromagnetic	وابسته به نیروی مغناطیسی برق
electromagnetic	الکترو مغناطیسی
electromagnetic	الکترومگنتیک
electromagnetic	اختلال داده در نتیجه میدان الکتریکی که توسط مغناطیس ایجاد شده است
electromagnetic	ایجاد میدان مغناطیسی در اثر نیروی الکتریکی
electromagnetic field	میدان الکترومغناطیسی
electromagnetic lens	عدسی الکترومغناطیسی
electromagnetic log	سرعت یاب الکترومغناطیسی
electromagnetic profile	مجموعه اطلاعات مربوط به وسایل الکترومانیتکی والکترونیکی و رادار
electromagnetic intrusion	نفوذ الکترومغناطیسی در مداررادارهای دشمن
electromagnetic induction	القای الکترو مغناطیسی
electromagnetic deflection	خمش الکترومغناطیسی
electromagnetic cutout	فیوز الکترومغناطیسی
electromagnetic coupling	تزویج الکترومغناطیسی
electromagnetic compatability	قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
electromagnetic brake	ترمز مغناطیسی
electromagnetic attraction	جاذبه الکترومغناطیسی
electromagnetic flux	شاره الکترومغناطیسی
electromagnetic focusing	تمرکز الکترومغناطیسی
electromagnetic induction	القای الکترومغناطیسی
electromagnetic radiation	تابشهای الکترومگنتیک
electromagnetic radiation	تابش الکترومغناطیسی
electromagnetic waves	امواج الکترومغناطیسی
electromagnetic waves	امواج الکترومغناطیسی پرتوهای الکترومغناطیسی
electromagnetic waves	امواج الکترومگنتیک
electromagnetic wave	موج الکترومغناطیسی
electromagnetic wave	موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
electromagnetic vibration	ضربه گر الکترومغناطیسی
electromagnetic units	واحدهای الکترومغناطیسی
the electromagnetic force	نیروی الکترومغناطیسی
electromagnetic relay	کلید مغناطیسی
electromagnetic relay	رله الکترومغناطیسی
electromagnetic repulsion	دافعه الکترومغناطیسی
electromagnetic interference	مداخله الکترومغناطیسی درکار رادارها
electromagnetic system	دستگاه الکترومغناطیسی
electromagnetic tran	تله الکترومغناطیسی
instrument for electromagnetic screening	دستگاه اندازه گیری با حفاظ الکترومغناطیسی
polarized electromagnetic radiation	تابش الکترومغناطیسی قطبیده
electromagnetic delay line	خط تاخیر الکترومغناطیسی
density of the total electromagnetic ene	چگالی انرژی الکترومغناطیسی
spectrum	بینایی
spectrum	خیال
spectrum	گستره تابش
spectrum	بیناب
spectrum	حیطه عمل
spectrum	قالب
spectrum	رنگهای مریی درطیف بین
spectrum	منظر شبح
spectrum	طیف
spectrum of war	جنگ در تمام زمینه ها
ultreaviolet spectrum	طیف فرابنفش
visible spectrum	طیف مرئی
input spectrum	بیناب یا طیف اولیه
fraunhofer spectrum	طیف فرانهوفر
input spectrum	طیف ورودی
infrared spectrum	طیف زیر قرمز
frequency spectrum	بیناب فرکانس
frequency spectrum	طیف فرکانس
spectrum of war	زمینه ها یا طیف جنگ
spectrum line	خط طیفی
spectrum analysis	تجزیه بیناب
molecular spectrum	طیف مولکولی
line spectrum	بیناب خطی
power spectrum	طیف توانی
rotational spectrum	طیف چرخشی
spectrum analyser	تجزیه کننده طیف
spectrum analysis	تجزیه طیف
line spectrum	طیف خطی
flourescence spectrum	طیف فلوئورسانی
band spectrum	بیناب نواری
broad spectrum	طیف گسترده
continuous spectrum	طیف انفصالی
continuous spectrum	طیف نشری
continuous spectrum	طیف پیوسته
diffraction spectrum	طیف پراش
discrete spectrum	طیف گسسته یا انفصالی
electric spectrum	طیف برقی
band spectrum	طیف نواری
acoustic spectrum	طیف صوتی
energy spectrum	بیناب انرژی
energy spectrum	طیف انرژی
emission spectrum	طیف نشری
absorption spectrum	طیف جذبی
absorption spectrum	طیف جذب
absorption spectrum	خطوط جذبی
absorption spectrum	طیف درآشامی
bright line spectrum	طیف خطی روشن
emission spectrum lines	خطوط نشری
dark line spectrum	طیف خطوط تاریک
multi line spectrum	طیف چند خطی
high frequency region of a spectrum	ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com