English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
electromagnetic wave موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
electromagnetic wave موج الکترومغناطیسی
Other Matches
electromagnetic الکترو مغناطیسی
electromagnetic وابسته به نیروی مغناطیسی برق
electromagnetic الکترومگنتیک
electromagnetic اختلال داده در نتیجه میدان الکتریکی که توسط مغناطیس ایجاد شده است
electromagnetic ایجاد میدان مغناطیسی در اثر نیروی الکتریکی
electromagnetic deflection خمش الکترومغناطیسی
electromagnetic lens عدسی الکترومغناطیسی
electromagnetic intrusion نفوذ الکترومغناطیسی در مداررادارهای دشمن
electromagnetic interference مداخله الکترومغناطیسی درکار رادارها
electromagnetic induction القای الکترو مغناطیسی
electromagnetic induction القای الکترومغناطیسی
electromagnetic focusing تمرکز الکترومغناطیسی
electromagnetic flux شاره الکترومغناطیسی
electromagnetic spectrum طیف الکترومگنتیک
electromagnetic field میدان الکترومغناطیسی
electromagnetic attraction جاذبه الکترومغناطیسی
electromagnetic brake ترمز مغناطیسی
electromagnetic compatability قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
electromagnetic coupling تزویج الکترومغناطیسی
electromagnetic cutout فیوز الکترومغناطیسی
electromagnetic log سرعت یاب الکترومغناطیسی
electromagnetic profile مجموعه اطلاعات مربوط به وسایل الکترومانیتکی والکترونیکی و رادار
electromagnetic waves امواج الکترومغناطیسی
electromagnetic waves امواج الکترومغناطیسی پرتوهای الکترومغناطیسی
electromagnetic waves امواج الکترومگنتیک
electromagnetic vibration ضربه گر الکترومغناطیسی
electromagnetic units واحدهای الکترومغناطیسی
electromagnetic tran تله الکترومغناطیسی
electromagnetic system دستگاه الکترومغناطیسی
electromagnetic spectrum میدان الکترومغناطیسی
electromagnetic spectrum طیف الکترومغناطیسی
electromagnetic radiation تابشهای الکترومگنتیک
electromagnetic radiation تابش الکترومغناطیسی
electromagnetic relay کلید مغناطیسی
electromagnetic relay رله الکترومغناطیسی
electromagnetic repulsion دافعه الکترومغناطیسی
the electromagnetic force نیروی الکترومغناطیسی
electromagnetic delay line خط تاخیر الکترومغناطیسی
instrument for electromagnetic screening دستگاه اندازه گیری با حفاظ الکترومغناطیسی
polarized electromagnetic radiation تابش الکترومغناطیسی قطبیده
density of the total electromagnetic ene چگالی انرژی الکترومغناطیسی
the wave دریا
To wave at someone. به کسی دست تکان دادن
to wave away باشاره دست بیرون کردن
wave موج
wave off فرود همراه با سایش
new wave نیوویو
wave off به زمین ساییده شدن هواپیما
wave فر موی سر دست تکان دادن
wave موجی بودن موج زدن
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave موج رادیویی
wave هیجان
wave موج زدن
wave خیزاب
ultrashort wave موج خیلی کوتاه
wave train قطار موج
to wave farewell باجنباندن دست بدرودگفتن دست خداحافظی تکان دادن
the wave heaves خیزاب بلندمیشودومیافتد
WAVE file روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
transient wave موج سیار
transient wave امواج سیار
wander wave موج سیار
wander wave امواج سیار
velocity of a wave سرعت پخش موج
transversal wave موج عرضی
transverse wave موج عرضی
traveling wave موج رونده
travelling wave موج سیار
wave amplitude دامنه موج
stationary wave موج ساکن
sine wave موج سینوسی
shell wave صدای زوزه گلوله
scheduled wave امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
sawtooth wave جریان دندان ارهای
sawtooth wave موج دنده ارهای
radio wave موج رادیویی
radio wave امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
progressive wave موج پخش شونده
pressure wave موج فشار
plane wave موج مسطح
plane wave موج صفحهای
sinusoidal wave موج سینوسی
sky wave موج فضایی
stationary wave موج ایستاده
standing wave موج نوساندار هوا که در اوج خلبان از ان استفاده میکند
standing wave موج ساکن
standing wave موج ایستاده
square wave باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
square wave موج مربع
square wave موج مربعی
square wave موج چهار گوش
sky wave امواج اسمانی
sky wave موج یونکرهای
permanent wave فرششماهه
wave front جبهه موج
wave front جبهه امواج رادیویی
wave frequency بسامد موج
wave form شکل موج تکراری در نموداردامنه و زمان یا روی لوله اشعه کاتدی
wave form شکل موج
wave equation معادله موج
wave drag پسای موج
wave velocity سرعت موج
wave speed سرعت موج
wave of excitation موج تهییج
wave guide هادی برای تابشهای الکترومگنتیک
wave guide موجبر
wave number عدد موج
wave motion انتشار موج
wave motion حرکت موج
wave motion حرکت موجی
wave mecanics مکانیک موجی
wave length طول موج
wave kick حرکت روی جلوی تخته موج با ضربه زدن یا کشیدن یک پادر موج
wave celerity سرعت موج
wave bands باندهای موج
wave parameter پارامتر موج
translation wave موجبرگردان
wave clip گیرهفر
wave height ارتفاعموج
wave wall دیوارموج
to wave one's handkerchief دستمال جیب خود را [برای کسی] تکان دادن
wave function تابع موجی
wave base سطحموج
wave band باند موج
seismic wave ارتعاشاتزمینلرزه
wind wave موج باد
wind wave خیز اب ناشی از باد
wave period زمان تناوب امواج دریا
wave pressure فشار حاصل از موج
wave propagation انتشار موج
wave propagation حرکت موج
wave radiation تابش موج
wave trap موج ربا
wave trough نقطه می نیمم یا ماکزیمم منفی دامنه در نیمه راه بین دو قله موج
wave vector بردار موج
wave winding سیم پیچ موجدار
wind wave موج ناشی از باد
wave band دسته امواج رادیو
gun wave موج ضربت دهانه لوله
continuous wave امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
continuous wave موج پایدار
compression wave موج فشاری
carrier wave موج حامل امواج رادار یا بی سیم
carrier wave موج حامل
undamped wave موج پایدار
burst wave موج انفجار
burst wave موج ترکش
bow wave موج سینه
bow wave موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
cosine wave موج کسینوسی
damped wave موج میرنده
damped wave موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
gun wave موج دهانه لوله توپ
ground wave موج زمینی
full wave تمام موج
figer wave فرانگشتی
electron wave موج الکترونی
electric wave موج الکتریکی
diffracted wave موج پراشیده
density wave موج چگالی
de broglie wave موج دوبروی
bow wave موج بالیستیکی جلو
bow wave موجی که از سینه کشتی تولید میشود موج سینه
boat wave موج ناو گروه
tidal wave امواج جذر و مدی
tidal wave پندام
tidal wave موج کشند
medium wave موج متوسط
long wave موج بلند
sound wave صوت
shock wave موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
shock wave موج ضربت
shock wave موج ضربه
boat wave موج قایقها
blast wave موج انفجار
beta wave موج بتا
all wave receiver رادیوی تمام موج
all wave antenna انتن تمام موج
acoustic wave صوت
acoustic wave موج صوتی
short-wave موج کوتاه
short wave موج کوتاه
shock wave موج ضربهای
sound wave موج صوتی
hertzian wave موج هرتسی
matter wave موج مادی
tidal wave سیلاب دریایی
hertzian wave موج رادیویی
hybrid wave موج مرکب
impluse wave موج ضربهای
indirect wave موج غیرمستقیم
infrasonic wave موج مادون صوت
interference wave موج مزاحم
interference wave موج انترفرنس
ionospheric wave موج یونکرهای
ionospheric wave موج فضایی
light wave موج نوری
shear wave موج برشی
mach wave انتن سرعت سنج هواپیما
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com