Dictiornary-Farsi | electron charge mass ratio | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
electron charge mass ratio	چگالی بار الکترون


Other Matches

charge mass ratio	نسبت بار به جرم
electron mass	جرم الکترون
mass of the electron	جرم الکترون
vehicle mass ratio	نسبت جرم نهایی رسانگر بعداز تمام شدن یا قطع سوخت به جرم اولیه ان
rest mass of the electron	جرم ساکن الکترون
electron charge	بار الکترون
charge of the electron	بار الکترون
ratio	بهر
ratio	سهم
ratio	قسمت
ratio	نسبت معین وثابت
ratio	نسبیت
t ratio	نسبت تی
t ratio	بهر تی
ratio	نسبت
in the ratio of	به نسبت
one to zero ratio	نرخ بین نوسان خروجی دودویی یک و صفر
ratio	نسبت یک عدد به دیگری
f ratio	بهر اف
ratio	ضریب
electron	ذره الکترومغناطیسی
electron	الکترون
electron could	ابر الکترونی
aspect ratio	نسبت طول به عرض یا وترمتوسط بال
aspect ratio	نسبت صفحه
ratio decidendi	مستنداصلی رای
aspect ratio	نسبت تصویر
aspect ratio	نسبت دید
poisson's ratio	در چندی پواسون
ratio decidendi	مبنای اصلی تصمیم
ratio correlation	همبستگی نسبتی
progressive ratio	نسبت تصاعدی
probability ratio	بهر احتمال
price ratio	نسبت قیمت
ratio detector	اشکارساز نسبت
ratio estimation	براور نسبتی
abundance ratio	فراوانی
current ratio	وضعیت فعلی
abundance ratio	نسبت فراوانی
transformer ratio	نسبت مبدل
absorption ratio	ضریب درآشامی
absorption ratio	ضریب جذب
absorption ratio	نسبت جذب
ratio print	عکس بزرگ شده یا کوچک شده به مقیاس معین عکس معادل
activity ratio	نسبت فعالیت
ratio of transformer	نسبت مبدل
age ratio	بهر سنی
poisson's ratio	ضریب پواسون
error ratio	نسبت خطا
glide ratio	نسبت سریدن
glide ratio	نسبت مسافت طی شده به هرپای فرود با هواپیمای بی موتور
gyromagnetic ratio	نسبت ژیرومغناطیسی
correlation ratio	نسبت همبستگی
correlation ratio	بهر همبستگی
control ratio	نسبت فرمان
contraction ratio	نسبت مساحت سطح مقطع بیشنه تونل باد مادون صوت به مساحت سطح مقطعی که کار انجام میدهد
contact ratio	نسبت تماس
hit ratio	نسبت اصابت
image ratio	نسبت تصویر
gear ratio	نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
gear ratio	نسبت چره دنده ها
distribution ratio	نسبت توزیع
feedback ratio	نسبت فیدبک
feedback ratio	نسبت پس خوراند
fineness ratio	نسبت فرافت
deposit ratio	نسبت سپرده
cut off ratio	حداقل نرخ قابل قبول
current ratio	نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
current ratio	نسبت جاری
critical ratio	بهر شاخص
impedance ratio	نسبت امپدانس
impedance ratio	نسبت مقاومت فاهری
concentration ratio	نرخ تمرکز
magnetogyric ratio	نسبت ژیرومغناطیس
magnification ratio	ضریب تقویت
magnification ratio	ضریب بزرگنمایی
mobility ratio	نسبت تحرک
moduler ratio	نسبت مدول الاستیسیته ارماتور به مدول الاستیسیته بتن
mole ratio	نسبت مولی
operating ratio	نسبت کارکرد موتور یا ناو
cash ratio	نسبت نقدینگی
operating ratio	نرخ عملیاتی
cantilever ratio	نصف طول دو سر بال تقسیم بر حداکثر طول پنهان بال داخل بدنه هواپیما
bypass ratio	نسبت کنارگذاری
liquidity ratio	ضریب نقدینگی
liquidity ratio	نسبتهای نقدینگی
concentration ratio	نسبت تمرکز
impluse ratio	نسبت ضربه
compression ratio	نسبت تراکم
compression ratio	ضریب ترکم
compression ratio	ضریب تراکم
impluse ratio	نسبت ایمپولز
inflow ratio	نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
inverse ratio	نسبت معکوس
ionic ratio	نسبت یونی
likelihood ratio	بهر درست نمایی
liquidity ratio	نسبت نقدینگی
operating ratio	نسبت عملیاتی
ratio schedule	مقیاس نسبتی
stress ratio	نسبت تنش
selection ratio	بهر گزینش
sensitivity ratio	نسبت حساسیت
void ratio	نسبت منفذها
viscosity ratio	نسبت گرانروی
velocity ratio	نسبت سرعت
settlement ratio	نسبت نشست
sex ratio	بهر جنسیت
variable ratio	گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
strength ratio	نسبت استحکام
shunt ratio	نسبت شنت
transmission ratio	نسبت تبدیل جعبه دنده
void ratio	درجه تخلخل
transformation ratio	نسبت تبدیل
success ratio	بهر موفقیت
slenderness ratio	ضریب رعنائی
voids ratio	اندیس تهیگاهها
voltage ratio	نسبت ولتاژ
golden ratio	نسبت طلایی [ریاضی]
golden ratio	عدد فی [ریاضی]
weight ratio	نسبت وزن
work ratio	نسبت کار به استراحت
selection ratio	نسبت گزینش
saving ratio	نسبت پس انداز
reduction ratio	ضریب تقلیل
reduction ratio	نسبت کاهش
knot ratio	نسبت تعداد گره [این کسر جهت مقایسه تراکم گره در طول و عرض بافت بکار رفته و عاملی جهت تعیین قیمت فرش می باشد.]
recycling ratio	نسبت بازگردانی
recycle ratio	نسبت بازگردانی
electron current	جریان الکترونها
electron bombbardment	بمباران الکتریکی
electron bombardment	بمباران الکترونی
electron tube	لامپ الکترونی
electron conduction	هدایت الکترون
electron capture	ربایش الکترونی
electron capture	جاذبه الکترونی
electron configuration	ارایش الکترونی
electron coupling	پیوست الکترونی
electron coupling	تزویج الکترونی
electron concentration	غلظت الکترون
electron collector	الکترود گرداور
electron current	جریان الکترونی
electron cloud	ابر الکترونی
electron energy	کارمایه ی الکترون
electron cascade	ابشار الکترونی
electron transition	عبور الکترون
electron capture	الکترون گیراندازی
electron camera	دوربین الکترونی
electron attachment	پیوستگی یا وابستگی الکترون
electron affinity	الکترون خواهی
electron vibrations	ارتعاش الکترونها
electron affinity	انرژی خروج
electron acceptor	الکترون پذیر
electron acceptor	پذیرنده الکترون
electron accelerator	شتاب دهنده الکترون
electron acceleration	شتاب الکترون
electron volt	الکترون ولت
electron wave	موج الکترونی
electron avalanche	بهمن الکترون
electron avalanche	بهمن الکترونی
electron beam	پرتوی الکترونی
electron tube	لوله الکترون
electron velocity	سرعت الکترونها
electron vibrations	نوسان الکترونها
electron beam	رشته باریک الکترون با سرعت بالا در یک جهت
electron beam	باریکه الکترون
electron beam	اشعه الکترون
electron beam	پرتو الکترون
electron beam	شعاع الکترون
electron beam	اشعه الکترونی
free electron	الکترون ازاد
electron telescope	تلسکوپ الکترونی
electron orbit	مسیرگردش الکترون
electron orbit	مدار گردش الکترون
electron optics	نورشناخت الکترونیک
electron multiplier	چند برابر کننده الکترونی افزاینده الکترونی
electron multiplier	افزاینده الکترون
electron multiplier	فزون ساز الکترون
electron mirror	اینه الکترونی
electron microscope	میکروسکوپ الکترونی
electron microscope	میکروسکپ الکترونی
electron microscope	ذره بین الکترونی
electron lens	لنز الکترونی
electron jump	پرش الکترون
electron injector	الکترون افکن
electron pair	زوج الکترون حفره
electron pair	زوج الکترون
electron theory	نظریه الکترونی
electron spin	اسپین الکترون
electron spin	تنیدگی الکترون
electron shower	رگبار الکترونی
electron shell	پوسته الکترون
electron sheath	پوسته الکترونی
electron theory	نظریه الکترونها
electron recoil	بازگشت الکترون
electron theory	تئوری الکترونی
electron trajectory	مسیر الکترون
electron ray	اشعه الکترونی
electron physics	فیزیک الکترونها
electron physics	فیزیک الکترونی
electron particle	ذره الکترونی