Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
electron hole	حفره الکترونی
Other Matches
electron	الکترون
electron	ذره الکترومغناطیسی
electron could	ابر الکترونی
electron beam	پرتو الکترون
electron capture	الکترون گیراندازی
electron beam	اشعه الکترون
electron capture	جاذبه الکترونی
electron capture	ربایش الکترونی
electron beam	باریکه الکترون
electron camera	دوربین الکترونی
electron gun	لوله پرتاب الکترون
electron bombbardment	بمباران الکتریکی
electron beam	رشته باریک الکترون با سرعت بالا در یک جهت
electron impact	تصادم الکترونها
electron impact	برخورد الکترونها
electron bombardment	بمباران الکترونی
electron gun	بخشی از CRT که یک اشعه الکترونی ایجاد میکند
electron gun	تفنگ الکترونی
electron injector	الکترون افکن
electron beam	اشعه الکترونی
electron beam	پرتوی الکترونی
electron microscope	میکروسکوپ الکترونی
electron microscope	میکروسکپ الکترونی
electron microscope	ذره بین الکترونی
electron lens	لنز الکترونی
electron lens	عدسی الکترونی
electron jump	پرش الکترون
electron acceleration	شتاب الکترون
electron accelerator	شتاب دهنده الکترون
electron acceptor	پذیرنده الکترون
electron acceptor	الکترون پذیر
electron affinity	انرژی خروج
electron affinity	الکترون خواهی
electron attachment	پیوستگی یا وابستگی الکترون
electron avalanche	بهمن الکترون
electron mass	جرم الکترون
electron avalanche	بهمن الکترونی
electron gas	گاز الکترونی
electron density	چگالی الکترونها
electron density	چگالی الکترونی
electron diffraction	خمیدگی الکترون
electron diffraction	پراش الکترونی
electron discharge	تخلیه الکترونها
electron disintegration	فرو ریزش الکترونی
electron distribution	پخش الکترون
electron donor	دهنده الکترون
electron donor	الکترون ده
electron drift	رانش الکترون
electron emission	صدور الکترون
electron emitter	منبع الکترون
electron emmission	انتشار الکترون
electron energy	کارمایه ی الکترون
electron energy	انرژی الکترون
electron exchange	تبادل الکترون
electron flow	جریان الکترونی
electron flow	سیلان الکترون ها
electron deceleration	کندی حرکت الکترون
electron cascade	ابشار الکترونی
electron charge	بار الکترون
electron focusing	تمرکز الکترون
electron cloud	ابر الکترونی
electron collector	الکترود گرداور
electron concentration	غلظت الکترون
electron conduction	هدایت الکترون
electron configuration	ارایش الکترونی
electron coupling	پیوست الکترونی
electron coupling	تزویج الکترونی
electron current	جریان الکترونی
electron current	جریان الکترونها
electron current	سیلان الکترونها
electron cutting	برش الکترونی
electron decay	تجزیه الکترون
electron decay	اضمحلال الکترون
electron deceleration	دیرکرد الکترون
electron flow	فلوی الکترون
electron mirror	اینه الکترونی
valence electron	الکترون فرفیت
inner shell electron	الکترون درونی
initiating electron	الکترون اغازگر
free electron	الکترون ازاد
electron wave	موج الکترونی
electron volt	الکترون ولت
electron vibrations	نوسان الکترونها
electron vibrations	ارتعاش الکترونها
electron velocity	سرعت الکترونها
antibonding electron	الکترون ضد پیوندی
electron tube	لوله الکترون
electron tube	لامپ الکترونی
lone electron	الکترون تنها
mass of the electron	جرم الکترون
valence electron	الکترون رسانایی
valence electron	الکترون والانس
unshared electron	الکترونهای غیر مشترک الکترونهای ازاد
unpaired electron	الکترون جفت نشده
secondary electron	الکترون ثانوی
primary electron	الکترون اولیه
positive electron	پوزیترون
photo electron	فوتو الکترون
photo electron	الکترون نوری
electron beam	شعاع الکترون
one electron atom	اتم تک الکترونی
odd electron	الکترون منفرد
nuclear electron	الکترون هسته
nonbonding electron	الکترون ناپیوندی
electron transition	عبور الکترون
electron multiplier	فزون ساز الکترون
electron physics	فیزیک الکترونها
charge of the electron	بار الکترون
electron physics	فیزیک الکترونی
electron particle	ذره الکترونی
concentration of electron	چگالی الکترون
density of electron	چگالی الکترون
conduction electron	الکترون رسانش
electron pairing	زوج شدن الکترون
electron pair	زوج الکترون
electron pair	زوج الکترون حفره
electron orbit	مسیرگردش الکترون
electron orbit	مدار گردش الکترون
electron optics	نورشناخت الکترونیک
electron multiplier	چند برابر کننده الکترونی افزاینده الکترونی
electron multiplier	افزاینده الکترون
delocalized electron	الکترون غیر مستقر
electron ray	اشعه الکترونی
electron recoil	بازگشت الکترون
electron theory	نظریه الکترونی
electron transition	انتقال الکترون
electron theory	تئوری الکترونی
electron trajectory	مسیر الکترون
free electron	الکترون غیرپیوندی
electron theory	نظریه الکترونها
electron telescope	تلسکوپ الکترونی
electron spin	اسپین الکترون
electron spin	تنیدگی الکترون
electron shower	رگبار الکترونی
conduction electron	الکترون رسانایی
electron sheath	پوسته الکترونی
bound electron	الکترون بسته
electron shell	پوسته الکترون
What a hole I got myself into .	عجب گیری افتادم
in the hole <idiom>	قرض داشتن ،عقب ماندگی مالی
in a hole <idiom>	درمشکل بودن
in the hole <idiom>	امتیاز پایین صفر
hole out	انداختن گوی گلف به سوراخ
hole in one	اتمام یک بخش با یک ضربه
hole	سوراخ
hole in one	گوی ضربه خورده از نقطه اغاز که به سوراخ میافتد
There is a hole in this.	این سوراخ است.
hole	نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
hole	سوراخ در پایان هر بخش گلف
hole	به سوراخ انداختن گوی گلف
hole	فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole	روزنه
hole	در لانه کردن
hole	نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
hole	گودال
hole	1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی
hole	سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
hole	حفره
hole	مجرا
electron transfer mechanism	مکانیسم انتقال الکترون
bonding electron pair	زوج الکترون پیوندی
electron releasing substituent	گروه استخلافی الکترون دهنده
electron microscope elements	ارکانمیکروسکوپالکترونی
electron spin resonance	رزونانس اسپین الکترون
electron transit time	زمان عبور الکترون
outer shell electron	الکترون بیرونی
outer shell electron	الکترون رسانایی
outer shell electron	الکترون لایه بیرونی
lone pair electron	زوج الکترون ناپیوندی
lone pair electron	زوج الکترون تنها
rest mass of the electron	جرم ساکن الکترون
secondary electron emission	پیل ثانویه الکترون
ideal electron gas	گاز االکترون ایده ال
high energy electron	الکترون پر انرژی
free electron model	الگوی الکترون ازاد
free electron gas	گاز الکترون ازاد
transmission electron micrograph	ریزنگار انتقال الکترون
electron ray tube	لامپ اشعه کاتدیک
electron ray indicator	لامپ میزان نما
electron beam welding	جوشکاری با اشعه الکترونی
electron capture detector	اشکارساز الکترون گیراندازی
welding by electron beam	جوشکاری با اشعه الکترونی
density of an electron beam	چگالی اشعه الکترونی
electron beam recording	ضبط خروجی کامپیوتر مستقیماگ روی میکروفیلم با استفاده از اشعه الکترونی
electron beam focusing	تمرکز دهی اشعه الکترونی
electron beam generator	مولد اشعه الکترونی
electron beam cutting	برش با اشعه الکترونی
electron image tube	لامپ تبدیل تصویر
electron paramagnetic resonance	رزونانس پارامغناطیسی الکترون
electron pair bond	پیوند زوج الکترون
electron withdrawing substituent	گروه استخلافی الکترون کشنده
electron deficient molecules	مولکولهای با کمبود الکترون
swallow hole	سنگ چال
stroke hole	بخشی از بازی گلف که درانجا امتیاز اضافی به حریف ضعیف داده میشود
to pick a hole in	سوراخ کردن
to tear a hole in	سوراخ یا پاره کردن
sprocket hole	سوراخ زنجیری
sink hole	چاهک
test hole	چاه گمانه
to stuff up a hole	سوراخی را گرفتن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com