Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
electronic control
تنظیم الکترونیکی
electronic control
کنترل الکترونیکی
electronic control
فرمان الکترونیکی
Other Matches
electronic
سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
electronic
داده ارسال شده به صورت باسهای الکترونیکی
electronic
یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
electronic
شخصی که متخصص کار روی وسایل الکترونیکی است
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
electronic
توانایی کلمه پرداز برای انجام توابع پردازش داده مشخص
electronic
سیستم ذخیره سازی پیام ارسالی توسط پست الکترونیکی تا وقتی که فرد مورد نظر بتواند آن را بخواند
electronic
قلم یا عصای نوری قلمی که برای رسم روی جدول گرافیکی به کارمی رود
electronic
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
electronic
1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده
electronic
باس ولتاژ کم
electronic
میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
electronic
سیستم ذخیره سازی متن ها که به آسانی بازیابی می شوند
electronic
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
electronic
پردازش داده با استفاده از وسایل الکترونیکی و کامپیوتر
electronic
روش ارسال متن است نویس و دیاگرام روی خط تلفن
electronic
سیستم ارسال پیام و دریافت آن از سایر کاربران شبکه
electronic
موضوعی که عنوان چند رسانهای را شرح میدهد
electronic
الکترونیکی
electronic
الکترونیک
electronic
الکترونیکی مربوط به الکترونیک
electronic
استفاده ازکامپیوتر برای انتقال پول از بانک و برعکس
electronic
مشابه 3510
electronic scales
ترازویالکتریکی
electronic piano
پیانوالکتریکی
electronic ballast
بالنالکتریکی
electronic flash
فلاش الکترونی
electronic viewfinder
پایندهتصویرالکتریکی
electronic formula
فرمول الکترونی
electronic interfrence
تداخل الکترونیکی
electronic jamming
پخش پارازیت
electronic jamming
تولید پارازیت در دستگاههای الکترونیک پخش پارازیت الکترونیکی
electronic journal
فایل خلاصه شرح وقایع دریک ترتیب زمانی فعالیتهای پردازشی انجام شده توسط کامپیوتر
electronic filling
پر کردن الکترونیکی
electronic excitation
تحریک الکترونی
electronic engineer
کارشناس الکترونیک
electronic cottage
مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
electronic deception
فریب الکترونیکی
electronic current
جریان الکترونها
electronic current
جریان الکترونی
electronic element
عنصر الکترونیکی
electronic components
اجزاء الکترونیکی
electronic charge
بار بنیادین
electronic density
چگالی الکترونی
electronic element
بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
electronic engineer
مهندس الکترونیک
electronic lens
عدسی یا لنز الکترونی
electronic locator
فلزیاب رادیویی
electronic mail
پست الکترونیکی
electronic security
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
electronic spreadsheet
صفحه گسترده الکترونیکی
electronic structure
ساختار الکترونی
electronic emission
انتشار الکترونها
electronic switch
سوئیچ الکترونی
electronic transition
جهش الکترونی
electronic tuning
تنظیم الکترونی
electronic voltmeter
ولت سنج الکترونیکی
electronic warfare
جنگ الکترونیک
electronic warfare
میدان جنگ الکترونیکی
electronic magazine
مجله الکترونیکی
electronic security
تامین الکترونیکی
electronic rectifier
یکسوساز الکترونی
electronic rectifier
یکسوکننده الکترونی
electronic microscope
میکروسکوپ الکترونی
electronic modulation
مدولاسیون اطلاعات الکترونیکی
electronic music
موسیقی الکترونیکی
electronic navigation
ناوبری الکترونیکی
electronic navigation
هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
electronic office
محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
electronic pen
قلم الکترونیکی
electronic printer
چاپگر الکترونیکی
electronic publishing
انتشارات الکترونیکی
electronic radiation
تشعشع الکترونی
industrial electronic
الکترونیک صنعتی
electronic tagging
لباسردیاب
electronic camputer
ماشین حساب الکترونیکی
electronic tag
مانیتور مچ پا
electronic concentration
غلظت الکترون
electronic beam
اشعه ی الکترونیکی
electronic tag
لباس ردیاب
electronic calculator
حسابگر الکترونیکی
electronic computer
کامپیوتر الکترونیکی
electronic brain
مغز الکترونیکی
electronic counter measure
جنگهای الکترونیکی
secure electronic transactions
استاندارد گروهی از بانکها یا شرکتهای اینترنت که به کاربران امکان خرید بی خط ر روی اینتریت می دهند
electronic funds transfer
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
electronic fund transfer
ارسال الکترونیکی دارائی
electronic transfer of data
انتقال الکترونیکی اطلاعات
electronic power supply
منبع تغذیه الکترونیکی
integrate electronic component
قطعه الکترونیکی مجتمع
electronic data processing
پردازش الکترونیکی داده
latent electronic image
تصویر الکتریکی پنهان
electronic bulletin board
یک سیستم کامپیوتری که لیستی از پیام های تلفن زده شده مردم را نگهداری میکند
electronic countermea sures
پیش گیریهای ضد الکترونیکی
electronic countermea sures
اقدامات ضد الکترونیکی
industrial electronic computer
ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
email
[short for electronic mail]
رایانامه
email
[short for electronic mail]
پست الکترونیکی
electronic data processing system
سیستم پردازش الکترونیکی داده
email
[short for electronic mail]
ایمیل
e-mail
[short for electronic mail]
پست الکترونیکی
e-mail
[short for electronic mail]
رایانامه
electronic counter counter measures
اقدامات ضد ضد الکترونیکی
e-mail
[short for electronic mail]
ایمیل
control
کنترل بازبینی
control
بازرسی
control
نظارت کردن تنظیم کردن
control
کنترل کردن
self control
کف نفس
self control
خودداری
self control
مسک نفس
to keep under control
تحت نظارت نگه داشتن
self control
قوه خودداری
control
کاربری
control
کنترل
control
نظارت
control
بازرسی نظارت جلوگیری
I cant help it. It is beyond my control.
دست خودم نیست
self-control
خودگردانی
control
بازدید
self-control
خویشتنداری
self-control
خودداری
control
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
control
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
control
واپاد
control
اختیار
control
کنترل کردن فرمان
control
بازرسی کردن
control
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control
فرمان
control
توپزن دقیق
control
کنترل کردن مهار کردن
control
مهار
control
نظارت و ممیزی کردن
control
نظارت کردن
control
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
grid control
کنترل شبکه
ground control
کنترل زمینی
ground control
دستگاه کنترل کننده زمینی
flow control
کنترل جریان
government control
کنترل دولتی
fly control
برج کنترل
fly control
قسمت کنترل پرواز
focusing control
تنظیم تمرکز
framing control
پیچ تنظیم تصویر
frequency control
کنترل فرکانس
geodetic control
نقاط کنترل ژئودزی
geodetic control
نقاط کنترل نقشه برداری عمومی
government control
نظارت دولتی
forms control
کنترل فرم ها
hold control
نافم همزمانی
lever control
کنترل اهرمی
level control
کنترل سطح
lateral control
کنترل در عرض جبهه
lateral control
کنترل جانبی
inventory control
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
inventory control
کنترل موجودی
intensity control
کنترل شدت
intensity control
پیچ رنگ
input control
کنترل ورودی
indirect control
کنترل غیرمستقیم
image control
کنترل تصویر
ignition control
کنترل احتراق
shading control
پیچ فام
hue control
پیچ فام
horizontal control
کنترل افقی در نقشه برداری اندازه گیری بر دو سمت نقشهای
lift control
کنترل اسانسور
flood control
سیل بندی
exchange control
کنترل ارزی
exchange control
جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
exchange control
نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
exchange control
نظارت ارز
exchange control
کنترل ارز
esi control
control Index ExternallySpecified کنترل با فراست
error control
کنترل خطا
erosion control
جلوگیری از فرسایش
engagement control
کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
emission control
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
digital control
کنترل دیجیتالی
direct control
کنترل مستقیم
disaster control
روش کنترل سوانح
disaster control
روش مقابله با سوانح و بلایا
electric control
کنترل الکتریکی
experimental control
کنترل ازمایشی
external control
کنترل خارجی
field control
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
flight control
سیستم کنترل هواپیماها
flight control
کنترل پرواز
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
fiscal control
کنترل مالی
fiscal control
نظارت مالی
fire control
کنترل یا هدایت اتش
fire control
دستگاه کنترل اتش توپخانه
fire control
کنترل اتش
fire control
کنترل کردن اتش کنترل اتش
fire control
سیستم کنترل اتش
fire control
جلوگیری از اتش سوزی
fire control
اطفاء حریق
control rod
میله کنترل
fighter control
کنترل شکاریها
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com