English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
electronic counter counter measures اقدامات ضد ضد الکترونیکی
Other Matches
counter-measures چارهجویی
counter-measures اقدام متقابل
counter-measures پیشگیری
counter-measures پادکار
counter-measures اقدام جبران کننده
electronic counter measure جنگهای الکترونیکی
counter جواب دادن معامله بمثل کردن با
counter شمارشگر
counter مقابله کردن
counter ضربت زدن ضد
counter مقابل دستگاه شمارنده
counter پیشخان
counter پیشخوان
counter عقربه شمارش
counter مقابله کردن تلافی کردن
counter معکوس
counter درروبرو
counter درجهت مخالف
counter ضربت متقابل
counter شمارنده
counter بساط
counter پیشخوان باجه
outside counter روریهمعکوس
counter باجه
counter گیشه
counter 1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
counter برگرداندن جهت مخالف به طبیعی
counter ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
counter دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
counter شمارگر
counter کنتور
counter ضربت متقابله معامله به مثل
counter چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
counter حمله
counter متقابل
counter ضد
counter باجه تلاقی کردن
under the counter داروی بدون نسخه وغیر مجاز
over-the-counter <adj.> خارج از بورس [فروخته شده ]
over the counter خارج از بورس فروخته شده
counter- پیشوندی به معنای مخالف یاضد
under the counter قاچاقی
under the counter <idiom> مخفیانه فروخته شدن
counter بالعکس
up/down counter شمارنده الکترونیکی که با هر پاس ورودی یک شمارنده کم یا زیاد میکند
counter offensive حمله متقابل
counter offensive پدافند متقابل
counter mortar اتش ضد خمپاره انداز
counter mortar ضد خمپاره
counter recoil دستگاه عاید
counter recoil عمل عاید عمل عودت لوله
counter recoil برگشتن لوله پس از عقب نشینی
counter purchase داد وستد متقابل
counter purchase تهاتر
counter purchase خرید متقابل
counter preparation تیر ضد تهیه
counter preparation ضد تهیه
counter offer عرضه متقابل
frequency counter شمارنده فرکانس
counter offer پیشنهاد متقابل
counter military مقابله باعملیات نظامی
counter military ضد عملیات نظامی
counter guerilla ضد گریلایی
counter guerilla ضد چریکی
counter gambit گامبی متقابل
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
counter flood اب گیری ضد انحراف ناو متعادل کردن ناو با پر کردن مخازن ان
counter fire اتش ضد اتشباربر علیه دشمن
counter fire اتش متقابل
counter fert دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
counter e.m.f. cell پیلهای برق وارانی
counter insurgency ضد شورش
counter intelligence ضداطلاعات
counter memorial یادداشت متقابل اخطار متقابل
counter memorial جواب یادداشت
counter mechanism طرزکارشمارشگر
counter mechanism مکانیسم شمارشگر
counter march تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
counter jumper شاگرد دکان
counter jumper فروشنده دکان
counter jump پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
counter ion یون مخالف
counter disengagement حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
counter-measure چارهجویی
counter weight پاسنگ
counter weight وزنه مقابل
counter sign اسم عبور
photon counter شمارگر فوتونی
turns counter دور شمار
to nails to counter رسوا کردن
step counter گام شمار
speed counter کنتورسرعت
counter weight وزنه تعادل
counter-measure اقدام متقابل
counter surveillance عملیات ضدمراقبت و تجسس دشمن
counter surveillance ضد مراقبت
counter subversion ضد براندازی
counter subversion ضد خرابکاری
counter sign اسم شب
counter trade تجارت متقابل
counter trade داد و ستدمتقابل
counter transference انتقال متقابل
speed counter شمارشگر عده دور
sequence counter ترتیب شمار
ring counter شمارنده حلقهای
line counter شمارنده سطر
instruction counter شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
impluse counter شمارشگر ضربه جریان کنتور ایمپولز
counter sign نشانی
counter sabotage ضد خرابکاری
counter rotate چرخش بالاتنه در پیچ
counter riposte حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
counter reconnaisance ضد شناسایی
location counter مکان شمار
loop counter شمارنده حلقه
repeat counter شمارنده تکرار
pulse counter ضربه شمار
pulse counter پالس شمار
program counter شمارشگربرنامه
program counter شمارنده برنامه
modulo n counter شمارنده به پیمانه
magnetic counter کنتور مغناطیسی
counter-measure اقدام جبران کننده
counter-measure پادکار
counter attack حمله متقابله
counter attack پاتک
counter-attack حمله متقابله
counter-attack پاتک
counter-attacks حمله متقابله
counter-attacks پاتک
row counter رجشمار
information counter جایگاهاطلاعات
counter espionage ضد جاسوسی
counter espionage عملیات ضدجاسوسی
counter-espionage ضد جاسوسی
detotalizing counter شمارندهای که کل مقدارباقیمانده ماده مورد سنجش را نشان میدهد
counter-espionage عملیات ضدجاسوسی
B line counter ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده تا محل مورد نظر را مشخص کند
Geiger counter شمارشگر مولر
Geiger counter شمارگر گایگر- مولر
over-the-counter market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
counter-vault قوس کفبند
counter-scrap دیوار
counter-poise پل متحرک باسکولی
counter-mure موج شکن
counter-lath توفال
counter-lath تخته سقف
counter-fort [شمع پشتیبان دیوار]
counter-change نقش شطرنجی
counter-brace تیر تقویت عرضی
counter-arch [قوسی مخالف قوس دیگر]
counter-apse [محرابی مخالف محراب دیگر]
counter shed پودکشی [عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
counter-revolutionary ضدرژیم
ticket counter جایگاهبلیط
tape counter شمارشگرنوار
counter-revolutions جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolutions ضد انقلاب
counter current جریان متقابل
counter ceiling سقفواره
counter berm سکوی پایه خارجی خاکریز
counter-measure پیشگیری
counter battery عملیات ضد اتشبار
counter battery ضد اتشبار
counter balance وزنه تعادلی
counter attraction جاذبه متقابله
counter attraction کشش متقابل
counter ceiling کمرپوش
counter ceiling خوانچه پوش
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
counter credit اعتبار متقابل
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
counter claim دعوی متقابل
counter circuit کنتور رادار
counter check چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
counter charge دعوی متقابل در امر جزایی
counter charge تهمت متقابله
address counter نشانی شمار
counter approach استحکامات متقابله
counter-productive گزندآور
counter parry دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
counter-productive آسیبآور
counter-productive پادفرآور
counter-revolution ضد انقلاب
counter-revolution جنبش برای سرکوبی انقلاب
binary counter شمارنده دودویی
counter-productive زیانبخش
control counter شماره کنترلی
counter air ضد هواپیمایی
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter agent عامل خنثی کننده
counter revolution عملیاتی و تدابیری که بعد از وقوع انقلاب برای خنثی کردن ان انجام و اتخاذ میشود
counter revolution ضد انقلاب
counter propaganda پاداوازه گری
counter propaganda تبلیغ متقابل
over-the-counter interbank transactions داد و ستد بین بانکی در خارج از بورس
greco counter gambit گامبی لاتویایی شطرنج
greco counter gambit گامبی متقابل گرکو
geiger muller counter شمارشگر گایگر- مولر
geiger muller counter شمارگر گایگر- مولر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com