Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 145 (7 milliseconds)
English
Persian
electronic filling
پر کردن الکترونیکی
Other Matches
filling out
[پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
filling
پرکردن
filling
پرشدگی
filling
هرچیزیکه با ان چیزیراپرکنند
filling
لفاف
filling
اب اندازی
filling
خاک ریزی
filling
تار
filling
پود
filling
پرکننده
filling
لایی گذاری
filling
بتونه خاکریزی
filling up
خاکریزی کردن
filling
پر کردن
earth filling
خاکریزی
mouth filling
غلنبه
mouth filling
گزاف
mouth filling
بلند
inert filling
خرج خنثی
inert filling
خرج تلاش بی اثر
filling station
پمپ بنزین
filling stations
پمپ بنزین
mouth filling
مطنطن
filling hole
حفرهلفاف
dental filling
پرکردن دندان
[دندان پزشکی]
dental filling
ترمیم دندان
[دندان پزشکی]
sand filling
ماسه گرفتگی
mud filling
گل گرفتگی
filling inlet
فضایدرونی
soil for filling up
خاک برای خاکریزی
lock filling opening
قفلبازکنندهمکش
joint filling compound
مواد درزبندی
lock filling intake
قفلمکش
pr etrol filling station
ایستگاه پمپ بنزین
space filling molecular model
الگوی مولکولی فضا پر کن
lock filling and emptying opening
قفلبازوبستهکردنوتخلیهوپرکردن
lock filling and emptying system
دستگاهتخلیهوپرکردن
Would you mind filling in this registration form?
آیا ممکن است این فرم را پر کنید؟
electronic
توانایی کلمه پرداز برای انجام توابع پردازش داده مشخص
electronic
الکترونیک
electronic
سیستم ارسال پیام و دریافت آن از سایر کاربران شبکه
electronic
داده ارسال شده به صورت باسهای الکترونیکی
electronic
یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
electronic
شخصی که متخصص کار روی وسایل الکترونیکی است
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
electronic
پردازش داده با استفاده از وسایل الکترونیکی و کامپیوتر
electronic
موضوعی که عنوان چند رسانهای را شرح میدهد
electronic
روش ارسال متن است نویس و دیاگرام روی خط تلفن
electronic
مشابه 3510
electronic
استفاده ازکامپیوتر برای انتقال پول از بانک و برعکس
electronic
الکترونیکی مربوط به الکترونیک
electronic
میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
electronic
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
electronic
سیستم ذخیره سازی متن ها که به آسانی بازیابی می شوند
electronic
سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
electronic
الکترونیکی
electronic
باس ولتاژ کم
electronic
1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده
electronic
قلم یا عصای نوری قلمی که برای رسم روی جدول گرافیکی به کارمی رود
electronic
سیستم ذخیره سازی پیام ارسالی توسط پست الکترونیکی تا وقتی که فرد مورد نظر بتواند آن را بخواند
electronic
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
electronic switch
سوئیچ الکترونی
electronic spreadsheet
صفحه گسترده الکترونیکی
electronic transition
جهش الکترونی
electronic structure
ساختار الکترونی
electronic viewfinder
پایندهتصویرالکتریکی
electronic security
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
electronic security
تامین الکترونیکی
electronic rectifier
یکسوساز الکترونی
electronic radiation
تشعشع الکترونی
electronic publishing
انتشارات الکترونیکی
electronic tuning
تنظیم الکترونی
electronic voltmeter
ولت سنج الکترونیکی
electronic warfare
جنگ الکترونیک
electronic scales
ترازویالکتریکی
electronic piano
پیانوالکتریکی
electronic tag
مانیتور مچ پا
electronic tagging
لباسردیاب
electronic ballast
بالنالکتریکی
electronic tag
لباس ردیاب
industrial electronic
الکترونیک صنعتی
electronic warfare
میدان جنگ الکترونیکی
electronic printer
چاپگر الکترونیکی
electronic pen
قلم الکترونیکی
electronic concentration
غلظت الکترون
electronic current
جریان الکترونی
electronic current
جریان الکترونها
electronic deception
فریب الکترونیکی
electronic density
چگالی الکترونی
electronic element
عنصر الکترونیکی
electronic element
بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
electronic emission
انتشار الکترونها
electronic engineer
مهندس الکترونیک
electronic engineer
کارشناس الکترونیک
electronic rectifier
یکسوکننده الکترونی
electronic cottage
مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
electronic control
فرمان الکترونیکی
electronic calculator
حسابگر الکترونیکی
electronic computer
کامپیوتر الکترونیکی
electronic beam
اشعه ی الکترونیکی
electronic brain
مغز الکترونیکی
electronic camputer
ماشین حساب الکترونیکی
electronic charge
بار بنیادین
electronic components
اجزاء الکترونیکی
electronic control
تنظیم الکترونیکی
electronic control
کنترل الکترونیکی
electronic excitation
تحریک الکترونی
electronic flash
فلاش الکترونی
electronic mail
پست الکترونیکی
electronic microscope
میکروسکوپ الکترونی
electronic modulation
مدولاسیون اطلاعات الکترونیکی
electronic music
موسیقی الکترونیکی
electronic navigation
ناوبری الکترونیکی
electronic locator
فلزیاب رادیویی
electronic lens
عدسی یا لنز الکترونی
electronic magazine
مجله الکترونیکی
electronic navigation
هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
electronic jamming
تولید پارازیت در دستگاههای الکترونیک پخش پارازیت الکترونیکی
electronic formula
فرمول الکترونی
electronic journal
فایل خلاصه شرح وقایع دریک ترتیب زمانی فعالیتهای پردازشی انجام شده توسط کامپیوتر
electronic office
محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
electronic interfrence
تداخل الکترونیکی
electronic jamming
پخش پارازیت
latent electronic image
تصویر الکتریکی پنهان
electronic bulletin board
یک سیستم کامپیوتری که لیستی از پیام های تلفن زده شده مردم را نگهداری میکند
electronic countermea sures
پیش گیریهای ضد الکترونیکی
integrate electronic component
قطعه الکترونیکی مجتمع
electronic transfer of data
انتقال الکترونیکی اطلاعات
electronic data processing
پردازش الکترونیکی داده
secure electronic transactions
استاندارد گروهی از بانکها یا شرکتهای اینترنت که به کاربران امکان خرید بی خط ر روی اینتریت می دهند
electronic funds transfer
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
electronic countermea sures
اقدامات ضد الکترونیکی
industrial electronic computer
ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
electronic counter measure
جنگهای الکترونیکی
electronic fund transfer
ارسال الکترونیکی دارائی
electronic power supply
منبع تغذیه الکترونیکی
electronic data processing system
سیستم پردازش الکترونیکی داده
email
[short for electronic mail]
رایانامه
email
[short for electronic mail]
پست الکترونیکی
email
[short for electronic mail]
ایمیل
e-mail
[short for electronic mail]
رایانامه
e-mail
[short for electronic mail]
پست الکترونیکی
e-mail
[short for electronic mail]
ایمیل
electronic counter counter measures
اقدامات ضد ضد الکترونیکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com