English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 179 (9 milliseconds)
English Persian
electronic rectifier یکسوکننده الکترونی
electronic rectifier یکسوساز الکترونی
Other Matches
rectifier یکسو ساز
rectifier راستگر
rectifier یکسوکننده
rectifier اسباب تقطیر
rectifier وسیله اصلاح
rectifier اصلاح کننده
rectifier یکسو کننده
rectifier یکسوساز راستگر
rectifier یکسوساز
rectifier دیود [فیزیک] [مهندسی]
rectifier دوقطبی الکتریکی [فیزیک] [مهندسی]
rectifier یکسوساز [فیزیک] [مهندسی]
electrolytic rectifier یکسوکننده الکترولیتی
direction rectifier یکسوکننده سمتی
crystal rectifier دو قطبی بلورین
pool rectifier لامپ مایع
crystal rectifier دیود
plate rectifier یکسوساز صفحه
metal rectifier یکسوساز خشک
pendulum rectifier یکسوساز اونگی
field rectifier یکسوساز میدان
vapor rectifier یکسو کننده جیوهای
measuring rectifier یکسوکننده سنجش
linear rectifier یکسوکننده خطی
meter rectifier یکسوساز دستگاه اندازه گیری
ignition rectifier یکسوساز بخار جیوهای باالکترودهای اتش زنه
ideal rectifier یکسوکننده ایده ال
grid rectifier یکسوساز شبکه
multiphase rectifier یکسوساز چند فازه
controlled rectifier یکسوکننده تنظیم پذیر
contact rectifier یکسوکننده مجاورتی
pool rectifier یکسوکننده مایعی
silicon rectifier یکسو کننده سیلیسیمی
electrolytic rectifier یکسوسازی الکترولیتی
arc rectifier یکسوکننده قوسی
rectifier efficiency بازده یکسوکننده
three phase rectifier یکسو ساز سه فازه
arc rectifier یکسو کننده جیوهای
rectifier meter سنجه با یکسوکننده
plate rectifier یکسوسازاندی
bridge rectifier یکسو کننده پلوار
bridge rectifier یکسوکننده بریج
vibrating rectifier یکسوکننده لرزشی
selenium rectifier یکسو کنندهء سلنیومی
commutating rectifier یکسوکننده جابجاگری
selenium rectifier یکسوکننده سلنیمی
half wave rectifier یکسوسازیکراهه یکسوساز نیم موج
hot chathode rectifier یکسوکننده با کاتد گرم
half wave rectifier یکسوکننده نیم موج
half wave rectifier یکسوکننده نیم موجی
grid current rectifier یکسوکننده جریان شبکه
grid current rectifier اشکارساز شبکه
gas filled rectifier یکسوکننده گازی
full wave rectifier یکسوکننده تمام موجی
welded contact rectifier یکسو کننده نقطهای جوش شده
surface contact rectifier یکسوکننده سطحی
single phase rectifier یکسوکننده یک فازه
constant potential rectifier یکسو کننده با ولت ثابت
dry disc rectifier یکسو ساز خشک
dry plate rectifier یکسو ساز خشک
battery charging rectifier باتری پر کن
burnout of a crystal rectifier سوختن یکسوکننده دیودی
argon bulb rectifier یکسو کننده ارگنی
point contact rectifier یکسو کننده نقطهای
aluminium cell rectifier یکسوکننده با پیل الومینیمی
alternating current rectifier یکسوکننده
mercury vapor rectifier یکسوساز بخار جیوه
copper oxide rectifier یکسوکننده مس- اکسید
mercury arc rectifier یکسوکننده جیوهای
crystal video rectifier یکسوکننده بلورین ویدئو
mercury vapor rectifier tube یکسو کننده جیوهای
high inverse voltage rectifier یکسوکننده با برگشت قوی
electronic سیستم ذخیره سازی متن ها که به آسانی بازیابی می شوند
electronic مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
electronic توانایی کلمه پرداز برای انجام توابع پردازش داده مشخص
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
electronic شخصی که متخصص کار روی وسایل الکترونیکی است
electronic یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
electronic داده ارسال شده به صورت باسهای الکترونیکی
electronic سیستم ارسال پیام و دریافت آن از سایر کاربران شبکه
electronic سیستم ذخیره سازی پیام ارسالی توسط پست الکترونیکی تا وقتی که فرد مورد نظر بتواند آن را بخواند
electronic قلم یا عصای نوری قلمی که برای رسم روی جدول گرافیکی به کارمی رود
electronic سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
electronic 1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده
electronic باس ولتاژ کم
electronic سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
electronic میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
electronic الکترونیکی
electronic پردازش داده با استفاده از وسایل الکترونیکی و کامپیوتر
electronic موضوعی که عنوان چند رسانهای را شرح میدهد
electronic الکترونیکی مربوط به الکترونیک
electronic استفاده ازکامپیوتر برای انتقال پول از بانک و برعکس
electronic مشابه 3510
electronic الکترونیک
electronic روش ارسال متن است نویس و دیاگرام روی خط تلفن
electronic beam اشعه ی الکترونیکی
electronic brain مغز الکترونیکی
electronic computer کامپیوتر الکترونیکی
electronic camputer ماشین حساب الکترونیکی
electronic charge بار بنیادین
electronic components اجزاء الکترونیکی
electronic control تنظیم الکترونیکی
electronic control کنترل الکترونیکی
electronic control فرمان الکترونیکی
electronic calculator حسابگر الکترونیکی
electronic concentration غلظت الکترون
electronic tag لباس ردیاب
electronic ballast بالنالکتریکی
electronic piano پیانوالکتریکی
electronic scales ترازویالکتریکی
electronic viewfinder پایندهتصویرالکتریکی
electronic tagging لباسردیاب
electronic tag مانیتور مچ پا
electronic deception فریب الکترونیکی
electronic office محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
electronic cottage مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
industrial electronic الکترونیک صنعتی
electronic pen قلم الکترونیکی
electronic printer چاپگر الکترونیکی
electronic publishing انتشارات الکترونیکی
electronic radiation تشعشع الکترونی
electronic formula فرمول الکترونی
electronic flash فلاش الکترونی
electronic security تامین الکترونیکی
electronic security رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
electronic spreadsheet صفحه گسترده الکترونیکی
electronic structure ساختار الکترونی
electronic navigation هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
electronic navigation ناوبری الکترونیکی
electronic music موسیقی الکترونیکی
electronic interfrence تداخل الکترونیکی
electronic jamming پخش پارازیت
electronic jamming تولید پارازیت در دستگاههای الکترونیک پخش پارازیت الکترونیکی
electronic journal فایل خلاصه شرح وقایع دریک ترتیب زمانی فعالیتهای پردازشی انجام شده توسط کامپیوتر
electronic lens عدسی یا لنز الکترونی
electronic locator فلزیاب رادیویی
electronic magazine مجله الکترونیکی
electronic mail پست الکترونیکی
electronic microscope میکروسکوپ الکترونی
electronic modulation مدولاسیون اطلاعات الکترونیکی
electronic switch سوئیچ الکترونی
electronic current جریان الکترونی
electronic current جریان الکترونها
electronic density چگالی الکترونی
electronic element عنصر الکترونیکی
electronic emission انتشار الکترونها
electronic engineer مهندس الکترونیک
electronic engineer کارشناس الکترونیک
electronic element بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
electronic excitation تحریک الکترونی
electronic filling پر کردن الکترونیکی
electronic warfare میدان جنگ الکترونیکی
electronic warfare جنگ الکترونیک
electronic transition جهش الکترونی
electronic tuning تنظیم الکترونی
electronic voltmeter ولت سنج الکترونیکی
electronic countermea sures پیش گیریهای ضد الکترونیکی
electronic funds transfer انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
electronic counter measure جنگهای الکترونیکی
electronic countermea sures اقدامات ضد الکترونیکی
latent electronic image تصویر الکتریکی پنهان
integrate electronic component قطعه الکترونیکی مجتمع
electronic transfer of data انتقال الکترونیکی اطلاعات
electronic data processing پردازش الکترونیکی داده
secure electronic transactions استاندارد گروهی از بانکها یا شرکتهای اینترنت که به کاربران امکان خرید بی خط ر روی اینتریت می دهند
electronic power supply منبع تغذیه الکترونیکی
industrial electronic computer ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
electronic fund transfer ارسال الکترونیکی دارائی
electronic bulletin board یک سیستم کامپیوتری که لیستی از پیام های تلفن زده شده مردم را نگهداری میکند
email [short for electronic mail] ایمیل
electronic data processing system سیستم پردازش الکترونیکی داده
email [short for electronic mail] رایانامه
email [short for electronic mail] پست الکترونیکی
e-mail [short for electronic mail] رایانامه
electronic counter counter measures اقدامات ضد ضد الکترونیکی
e-mail [short for electronic mail] پست الکترونیکی
e-mail [short for electronic mail] ایمیل
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com