Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
electronic security
تامین الکترونیکی
electronic security
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
Other Matches
electronic
سیستم ارسال پیام و دریافت آن از سایر کاربران شبکه
electronic
سیستم ذخیره سازی پیام ارسالی توسط پست الکترونیکی تا وقتی که فرد مورد نظر بتواند آن را بخواند
electronic
قلم یا عصای نوری قلمی که برای رسم روی جدول گرافیکی به کارمی رود
electronic
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
electronic
1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده
electronic
باس ولتاژ کم
electronic
سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
electronic
میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
electronic
سیستم ذخیره سازی متن ها که به آسانی بازیابی می شوند
electronic
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
electronic
داده ارسال شده به صورت باسهای الکترونیکی
electronic
یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
electronic
شخصی که متخصص کار روی وسایل الکترونیکی است
electronic
الکترونیکی
electronic
الکترونیک
electronic
الکترونیکی مربوط به الکترونیک
electronic
استفاده ازکامپیوتر برای انتقال پول از بانک و برعکس
electronic
مشابه 3510
electronic
روش ارسال متن است نویس و دیاگرام روی خط تلفن
electronic
موضوعی که عنوان چند رسانهای را شرح میدهد
electronic
پردازش داده با استفاده از وسایل الکترونیکی و کامپیوتر
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
electronic
توانایی کلمه پرداز برای انجام توابع پردازش داده مشخص
electronic computer
کامپیوتر الکترونیکی
electronic beam
اشعه ی الکترونیکی
electronic brain
مغز الکترونیکی
electronic camputer
ماشین حساب الکترونیکی
electronic charge
بار بنیادین
electronic components
اجزاء الکترونیکی
electronic control
تنظیم الکترونیکی
electronic calculator
حسابگر الکترونیکی
electronic concentration
غلظت الکترون
electronic magazine
مجله الکترونیکی
electronic mail
پست الکترونیکی
electronic microscope
میکروسکوپ الکترونی
electronic modulation
مدولاسیون اطلاعات الکترونیکی
electronic music
موسیقی الکترونیکی
electronic navigation
هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
electronic office
محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
electronic control
کنترل الکترونیکی
electronic control
فرمان الکترونیکی
electronic cottage
مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
electronic excitation
تحریک الکترونی
electronic filling
پر کردن الکترونیکی
electronic flash
فلاش الکترونی
electronic formula
فرمول الکترونی
electronic interfrence
تداخل الکترونیکی
electronic jamming
پخش پارازیت
electronic jamming
تولید پارازیت در دستگاههای الکترونیک پخش پارازیت الکترونیکی
electronic journal
فایل خلاصه شرح وقایع دریک ترتیب زمانی فعالیتهای پردازشی انجام شده توسط کامپیوتر
electronic engineer
کارشناس الکترونیک
electronic engineer
مهندس الکترونیک
electronic locator
فلزیاب رادیویی
electronic current
جریان الکترونی
electronic current
جریان الکترونها
electronic deception
فریب الکترونیکی
electronic density
چگالی الکترونی
electronic element
عنصر الکترونیکی
electronic element
بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
electronic emission
انتشار الکترونها
electronic lens
عدسی یا لنز الکترونی
electronic pen
قلم الکترونیکی
electronic warfare
میدان جنگ الکترونیکی
industrial electronic
الکترونیک صنعتی
electronic tag
مانیتور مچ پا
electronic navigation
ناوبری الکترونیکی
electronic ballast
بالنالکتریکی
electronic piano
پیانوالکتریکی
electronic scales
ترازویالکتریکی
electronic viewfinder
پایندهتصویرالکتریکی
electronic tagging
لباسردیاب
electronic switch
سوئیچ الکترونی
electronic tag
لباس ردیاب
electronic warfare
جنگ الکترونیک
electronic voltmeter
ولت سنج الکترونیکی
electronic spreadsheet
صفحه گسترده الکترونیکی
electronic rectifier
یکسوساز الکترونی
electronic rectifier
یکسوکننده الکترونی
electronic radiation
تشعشع الکترونی
electronic structure
ساختار الکترونی
electronic publishing
انتشارات الکترونیکی
electronic printer
چاپگر الکترونیکی
electronic transition
جهش الکترونی
electronic tuning
تنظیم الکترونی
electronic funds transfer
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
electronic bulletin board
یک سیستم کامپیوتری که لیستی از پیام های تلفن زده شده مردم را نگهداری میکند
electronic data processing
پردازش الکترونیکی داده
secure electronic transactions
استاندارد گروهی از بانکها یا شرکتهای اینترنت که به کاربران امکان خرید بی خط ر روی اینتریت می دهند
electronic fund transfer
ارسال الکترونیکی دارائی
industrial electronic computer
ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
integrate electronic component
قطعه الکترونیکی مجتمع
latent electronic image
تصویر الکتریکی پنهان
electronic counter measure
جنگهای الکترونیکی
electronic countermea sures
اقدامات ضد الکترونیکی
electronic power supply
منبع تغذیه الکترونیکی
electronic countermea sures
پیش گیریهای ضد الکترونیکی
electronic transfer of data
انتقال الکترونیکی اطلاعات
email
[short for electronic mail]
رایانامه
email
[short for electronic mail]
ایمیل
electronic data processing system
سیستم پردازش الکترونیکی داده
email
[short for electronic mail]
پست الکترونیکی
in security for
یعنوان وثیقه درمقابل
value as security
ارزش تضمین
security
اداره امنیت
security
خدمتکاران گروه امنیتی
i will be security for him
من ضامن او میشوم
security
اطمینان
security
تامین اقدامات تامینی نیروی تامینی
security
وثیقه
security
تامین مصونیت
security
اسایش خاطر
security
ضامن
security
وجه الضمان
security
مشخصات کاربران مجاز
security
پیش از دستیابی
security
حفافت
security
تامین
security
گرو تضمین
security
گرو سهام قرضه دولتی
security
کپی از دیسک یا نوار یا فایل که در محل ایمن قرار دارد در صورتی که کپی موجود خراب شود یا گم شود
security
محافظت شده یا رمزدار
security
مصونیت تضمین
security
امان
security
ایمنی
security
امنیت
to give security
ضامن دادن
security program
برنامه حفافتی
security specialist
فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
signal security
تامین مخابراتی
signal security
حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
transmission security
تامین ارسال پیام
to give security
وثیقه دادن
software security
امنیت نرم افزاری
system security
حفافت سیستم
security camera
دوربین امنیتی
security monitoring
نظارت یا مراقبت تامینی یاحفافتی
security countermeasures
پیشگیریهای حفافتی
security countermeasures
اقدامات حفافتی پیش بینیهای حفافتی
security files
فایلهای حفافتی
security for cost
تامین هزینه دادرسی
security for costs
تامین هزینه دعوی
security force
نیروی تامینی
security glass
شیشه ایمنی
security glass
شیشه نشکن
security market
بازار اوراق بهادار
security measures
اقدامات تامینیه
transmission security
تامین ارسال
transmission security
تامین مخابره
security force
اداره امنیت
security service
اداره امنیت
security incident
حادثه امنیتی
security reasons
دلایل امنیتی
for security reasons
به خاطر دلایل امنیتی
security service
خدمتکاران گروه امنیتی
security blanket
<idiom>
استفاده از چیزی برای راحتی
security risk
ریسکبرخلافامنیتیککشوریاارگان
security camera
دوربین نظارت
security camera
دوربین مدار بسته
social security
بیمه وبازنشستگی همگانی تامین اجتماعی
social security
تامین اجتماعی
security check
چکامنیتی
security trigger
دستهامنیت
security force
خدمتکاران گروه امنیتی
security countermeasures
اقدامات تامینی
elevation of security
بالا بردن حاشیه امنیت
internal security
تامین داخلی
internal security
امنیت داخلی عملیات ضد شورشی
internal security
امنیت داخلی
job security
امنیت شغلی
local security
تامین محلی
national security
امنیت ملی
collective security
تامین دسته جمعی
collective security
تامین اجتماعی
physical security
تامین تاسیسات
physical security
حفافت تاسیسات
close in security
برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
chemical security
حفافت برعلیه مواد شیمیایی
chemical security
تامین شیمیایی
emanitions security
تامین ضد استراق سمع تامین استراق سمع
emotional security
ایمنی هیجانی
elevation of security
زیاد کردن تامین
environmental security
تامین محیطی و فیزیکی منطقه
area security
تامین منطقه
area security
تامین منطقه عملیات
cash security
وثیقه نقدی
cash security
وجه الضمان نقدی
external security
امنیت خارجی
give security for
تامین کردن
give security for
تامین دادن ضامن دادن
physical security
امنیت فیزیکی
pledge of security
امان
communication security
تامین مخابراتی
security clearance
تاییدصلاحیت
security clearance
برگ عدم سوء پیشینه
security clearance
داشتن صلاحیت خدمتی
security cognizance
هشیاری امنیتی
security cognizance
شناخت ازنظر صلاحیت
security controls
کنترلهای حفافتی
security council
شورای امنیت سازمان ملل متحد
security council
شورای امنیت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com