Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 139 (7 milliseconds)
English
Persian
electronic warfare
جنگ الکترونیک
electronic warfare
میدان جنگ الکترونیکی
Other Matches
warfare
جنگاوری
warfare
ستیز
warfare
جنگ
warfare
نزاع زدو خورد
warfare
محاربه
warfare
میدان جنگ
warfare
رزم میدان رزم
psychological warfare
جنگ روانی
economic warfare
مبارزه اقتصادی
economic warfare
جنگ اقتصادی
chemical warfare
جنگ بوسیله گازهای شیمیایی
biological warfare
جنگ میکربی
antiair warfare
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
antiair warfare
جنگ ضد هواپیمایی
warfare economy
اقتصاد جنگ پرداز
guerrilla warfare
جنگ چریکی
trench warfare
وضعیتیکهدرآنطرفینجنگدرسنگرپناهمیگیرند
germ warfare
جنگ میکروبی
warfare economy
اقتصاد جنگی
unconventional warfare
جنگهای چریکی
unconventional warfare
جنگ غیر منظم
position warfare
نبرد موضعی
position warfare
جنگ موضعی
partisan warfare
جنگ چریکی
partisan warfare
جنگ پارتیزانی
nuclear warfare
میدان جنگ اتمی
nuclear warfare
جنگ اتمی
mobile warfare
جنگ سیال جنگی که در ان طرفین بامبادله اتش و کاربرد مانورو استفاده از زمین ابتکارعملیات را به دست گرفته وحفظ می نمایند
mobile warfare
جنگ متحرک
mine warfare
جنگ مین
guerrilla warfare
جنگ غیرمنظم
psychological warfare
عملیات جنگ روانی
electronic
قلم یا عصای نوری قلمی که برای رسم روی جدول گرافیکی به کارمی رود
electronic
1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده
electronic
استفاده ازکامپیوتر برای انتقال پول از بانک و برعکس
electronic
مشابه 3510
electronic
روش ارسال متن است نویس و دیاگرام روی خط تلفن
electronic
موضوعی که عنوان چند رسانهای را شرح میدهد
electronic
پردازش داده با استفاده از وسایل الکترونیکی و کامپیوتر
electronic
توانایی کلمه پرداز برای انجام توابع پردازش داده مشخص
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
electronic
شخصی که متخصص کار روی وسایل الکترونیکی است
electronic
یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
electronic
داده ارسال شده به صورت باسهای الکترونیکی
electronic
سیستم ارسال پیام و دریافت آن از سایر کاربران شبکه
electronic
سیستم ذخیره سازی پیام ارسالی توسط پست الکترونیکی تا وقتی که فرد مورد نظر بتواند آن را بخواند
electronic
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
electronic
باس ولتاژ کم
electronic
میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
electronic
سیستم ذخیره سازی متن ها که به آسانی بازیابی می شوند
electronic
الکترونیک
electronic
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
electronic
الکترونیکی
electronic
الکترونیکی مربوط به الکترونیک
electronic
سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
electronic security
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
electronic spreadsheet
صفحه گسترده الکترونیکی
electronic security
تامین الکترونیکی
electronic flash
فلاش الکترونی
electronic office
محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
electronic pen
قلم الکترونیکی
electronic printer
چاپگر الکترونیکی
electronic publishing
انتشارات الکترونیکی
electronic radiation
تشعشع الکترونی
electronic rectifier
یکسوکننده الکترونی
electronic rectifier
یکسوساز الکترونی
electronic structure
ساختار الکترونی
electronic switch
سوئیچ الکترونی
electronic transition
جهش الکترونی
electronic ballast
بالنالکتریکی
electronic piano
پیانوالکتریکی
electronic scales
ترازویالکتریکی
electronic viewfinder
پایندهتصویرالکتریکی
electronic tagging
لباسردیاب
electronic tag
لباس ردیاب
electronic tag
مانیتور مچ پا
industrial electronic
الکترونیک صنعتی
electronic voltmeter
ولت سنج الکترونیکی
electronic tuning
تنظیم الکترونی
electronic navigation
هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
electronic calculator
حسابگر الکترونیکی
electronic current
جریان الکترونی
electronic current
جریان الکترونها
electronic concentration
غلظت الکترون
electronic deception
فریب الکترونیکی
electronic density
چگالی الکترونی
electronic element
عنصر الکترونیکی
electronic element
بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
electronic emission
انتشار الکترونها
electronic cottage
مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
electronic control
فرمان الکترونیکی
electronic computer
کامپیوتر الکترونیکی
electronic beam
اشعه ی الکترونیکی
electronic brain
مغز الکترونیکی
electronic camputer
ماشین حساب الکترونیکی
electronic charge
بار بنیادین
electronic components
اجزاء الکترونیکی
electronic control
تنظیم الکترونیکی
electronic control
کنترل الکترونیکی
electronic engineer
مهندس الکترونیک
electronic engineer
کارشناس الکترونیک
electronic jamming
تولید پارازیت در دستگاههای الکترونیک پخش پارازیت الکترونیکی
electronic journal
فایل خلاصه شرح وقایع دریک ترتیب زمانی فعالیتهای پردازشی انجام شده توسط کامپیوتر
electronic lens
عدسی یا لنز الکترونی
electronic locator
فلزیاب رادیویی
electronic magazine
مجله الکترونیکی
electronic mail
پست الکترونیکی
electronic microscope
میکروسکوپ الکترونی
electronic modulation
مدولاسیون اطلاعات الکترونیکی
electronic music
موسیقی الکترونیکی
electronic navigation
ناوبری الکترونیکی
electronic jamming
پخش پارازیت
electronic interfrence
تداخل الکترونیکی
electronic excitation
تحریک الکترونی
electronic filling
پر کردن الکترونیکی
electronic formula
فرمول الکترونی
integrate electronic component
قطعه الکترونیکی مجتمع
electronic power supply
منبع تغذیه الکترونیکی
electronic bulletin board
یک سیستم کامپیوتری که لیستی از پیام های تلفن زده شده مردم را نگهداری میکند
industrial electronic computer
ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
secure electronic transactions
استاندارد گروهی از بانکها یا شرکتهای اینترنت که به کاربران امکان خرید بی خط ر روی اینتریت می دهند
latent electronic image
تصویر الکتریکی پنهان
electronic transfer of data
انتقال الکترونیکی اطلاعات
electronic fund transfer
ارسال الکترونیکی دارائی
electronic funds transfer
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
electronic data processing
پردازش الکترونیکی داده
electronic countermea sures
پیش گیریهای ضد الکترونیکی
electronic counter measure
جنگهای الکترونیکی
electronic countermea sures
اقدامات ضد الکترونیکی
email
[short for electronic mail]
پست الکترونیکی
email
[short for electronic mail]
ایمیل
electronic data processing system
سیستم پردازش الکترونیکی داده
email
[short for electronic mail]
رایانامه
e-mail
[short for electronic mail]
رایانامه
e-mail
[short for electronic mail]
پست الکترونیکی
e-mail
[short for electronic mail]
ایمیل
electronic counter counter measures
اقدامات ضد ضد الکترونیکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com