Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 169 (9 milliseconds)
English
Persian
emergency care
مراقبتهای فوری
Other Matches
He couldnt care less. He doesnt give (care)a damn.
عین خیالش نیست
There's a question mark
[hanging]
over the day-care clinic's future.
[A big question mark hangs over the day-care clinic's future.]
آینده درمانگاه مراقبت روزانه
[کاملا]
نامشخص است.
to take care of somebody
[something]
مراقب کسی
[چیزی]
بودن
care of
توسط
take care of
<idiom>
با چیزی درگیر شدن
take care of
<idiom>
مراقب چیزی یا کسی بودن
(in) care of someone
<idiom>
فرستادن چیزی برای کسی ازروی آدرس شخص دیگری
care
نگهداری موافبت
care
توجه
care
پرواداشتن
care
محافظت کردن مراقبت
You really ought to take better care of yourself.
شما واقعا باید بهترمراقب خودتان باشید.
care
سرپرستی
Take care of yourself!
مواظب خودت باش !
What do I care ...
اهمیت نمی دهم ...
What do I care?
چطور این مسئولیت من است؟
What do I care?
به من چه مربوط است؟
I'm old enough to take care of myself.
من به اندازه کافی بزرگ هستم که مواضب خودم باشم.
What do I care ...
.... را مهم نمی شمارم.
care
محافظت
care
نگرانی
care
مبالات
care
مراقبت
self care
توجه از خود
self care
خودپایی
take care of
توجه کردن از
take care of
تامین کردن
to take care
موافب بودن
to take care
باحذربودن ملتفت بودن
care
تیمار
care
موافبت بیم
care
دلواپسی
care
پرستاری
care
غم
care
غم خوردن
care
علاقمندبودن
I have ceased to care about anything .
قید همه چیز را زده ام
To care for something . To be involved in something .
درقید وبند چیزی بودن
to take care of number one
در فکر خویش بودن از خودتوجه گردن
day care
کودکداری
devil may care
لاقید
devil-may-care
<idiom>
نگرانی نداشتند
intensive care
مراقبتهایویژه
I leave it in your care .
آنرا به شما می سپارم
Take care of the infant.
از نوزاد توجه کن
With utmost care.
با دقت تمام (هرچه تمامتر )
health care
ارگانبهداریوتندرستی
day care
مراقبت در روز
to handle something with care
چیزی را با احتیاط جابجا کردن
residential care
مراقبت پناهگاهی
i dont care a d.
مرا هیچ پروایی نیست
dont care
بی تقاوت
due care
مراقبت کافی
devil may care
بی توجه به مقام
devil may care
بی باک
care worn
فرسوده ازغم
care of supplies
نگهداری اماد
care giver
مراقب
care of supplies
مراقبت اماد
care and handling
مراقبت و دستکاری وسایل
devil may care
لاابالی
i dont care a pin
هیچ بمن مربوط نیست
Money entrusted to my care .
پولی که با مانت نزد من سپرده شد
i dont care a pin
مرا پروایی نیست
care killed the cat
غصه انسانراهرقدرهم نیرومند باشد ازپادرمیاورد
i dont care a rush
مرا هیچ پروایی نیست
day care center
مهد کودک
i dont care a snap
مرا هیچ پروایی نیست
Handle the boxes with care.
جعبه ها رابا احتیاط جابجا کنید
dont care a rap
هیچ پروا نداشته باشید
Would you care for a cup of coffee?
آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
dont care a rap
ذرهای باک نداشته باشید
I couldn't care less.
[colloquial]
<idiom>
به من چه.
I couldn't care less.
[colloquial]
<idiom>
اهمیت نمیدهم.
emergency
خیلی خیلی فوری
emergency
حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
emergency
ناگه اینده اورژانس
emergency
حتمی
emergency
اضطرار
emergency
فوریت
emergency
اضطراری
emergency
ضروری
emergency
فوق العاده اضطراری
emergency
غیر منتظره حیاتی
emergency
اورژانس
emergency
پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
emergency
امر فوق العاده و غیره منتظره
emergency
وقت ضیق
emergency
مهم
Bye and take care of yourself!
[leaving phrase]
خداحافظ و مواظب خودت باش!
[عبارت هنگام ترک ]
She takes great care of her appearance
خیلی بسرو وضع خود می پردازی
She couldnt care less . she is totally unconcerned .
عین خیالش نیست
emergency admission
پذیرش اضطراری
[در بیمارستان]
[پزشکی]
Accident and Emergency
اتاق عمل اورژانس
emergency regulator
تنظیمکنندهفوری
Where is the emergency exit?
در خروج اضطراری کجاست؟
emergency exit
در خروج اضطراری
emergency leave
سطح امادلازم برای بسیج
emergency shelter
پناهگاه اضطراری
emergency services
اورژانس
defense emergency
مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
emergency door
دراضطراری
emergency drill
تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
emergency establishment
تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
emergency exit
خروج اضطراری
emergency fund
وجوه اضطراری
emergency lamp
لامپ اضطراری
emergency leave
مرخصی اضطراری
emergency leave
سطح اماد اضطراری
emergency lighting
روشنایی اضطراری
emergency loading
بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
emergency loading
بارگذاری فوق العاده
emergency maintenance
نگهداشت اضطراری
emergency door
خروجی خطر
emergency door
در خطر
emergency cryptosystem
سیستم رمز اضطراری سیستم رمز مخصوص موارداضطراری
emergency addressee
مسئولین اعلام خبر در موارد ضروری
emergency air
هوای اضطراری
emergency antenna
انتن اضطراری
emergency brake
ترمز اضطراری
emergency burial
تدفین اضطراری
emergency burial
دفن درمحل
emergency call
خبر یا مکالمه اضطراری
state of emergency
حالت اضطرار
emergency cartridge
کارتریج اضطراری
emergency complement
جدول تعدیل نیروی انسانی برای تکمیل یکانها
emergency complement
تعدیل یکانهابرای موارد اضطراری
emergency conditions
شرایط اضطراری
emergency measure
سنجش اضطراری
in case of emergency
درموقع تنگ وقت ضرورت
emergency repair
تعمیر اضطراری
emergency switch
کلید اضطراری
emergency risk
ریسک اضطراری
emergency risk
خطرات غیرقابل اجتناب اتمی
emergency scramble
درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
emergency scramble
درگیری اضطراری هواپیماها
emergency scramble
رهگیری اضطراری
emergency station
محل اضطراری
emergency transmitter
فرستنده اضطراری
emergency treatment
معالجه اورژانس
emergency treatment
معالجه اضطراری
emergency works
کارهای اضطراری
in case of emergency
هنگام اضطرار
emergency relief
رهایی ازمصایب غیر مترقبه
emergency relief
رهایی از بلایا
emergency reaction
واکنش اضطرار
emergency operation
کارکرد
emergency operation
بهره برداری اضطراری
emergency priority
تقدم فوری
emergency priority
تقدم اضطراری
emergency valve
شیر اضطراری
emergency ration
جیره اضطراری
emergency ration
جیره فوق العاده
Who cares ? I dont give ( care ) a damn !
ولش
emergency brake equipment
تجهیزات ترمز اضطراری
to declare a state of emergency
اعلان کردن حالت اضطراری
emergency power supply
منبع قدرت اضطراری
air defense emergency
وضعیت اضطراری پدافندهوایی
emergency generator set
دستگاه مولد برق اضطراری مولد برق اضطراری
emergency medical tag
کارت معالجه اورژانس کارت مراجعه به اورژانس
emergency push button
تکمه اضطراری
emergency conning position
پل فرماندهی اضطراری
emergency support vessel
کشتیپشتیبانیفوری
emergency room
[American E]
[e.r.]
[ER]
اتاق عمل اورژانس
path
[corridor]
for emergency vehicles
راه
[باز شده در جاده]
برای وسایل اورژانس
emergency medical treatment room
اتاق عمل اورژانس
To save ( provide ) for a rainy day . To prepare for an emergency .
فکرروز مبادا را کردن ( آینده نگه بودن )
You need to take care to differentiate between facts and opinions
[ differentiate facts from opinions]
.
شماها باید به فرق بین حقایق و نظرات توجه بکنید
[حقایق را از نظرات تشخیص بدهید]
.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com