English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 88 (6 milliseconds)
English Persian
employment agency آژانسکاریابی
Other Matches
open-ended employment contract [employment contract of unlimited duration] قرارداد کار بدون مدت
agency کارگزار دلال
agency عاملیت
outside agency شخصی که مجاز نیست درزمین گلف به بازیگر کمک فکری کند
using agency مقام استفاده کننده
using agency یکان استفاده کننده
agency واسطه
agency قسمت
agency گماشتگی ماموریت
agency کارگزاری
agency نمایندگی
agency وکالت
agency پیشکاری دفترنمایندگی
agency وساطت
agency نماینده
agency عامل
agency اژانس شعبه
agency دایره
under employment کم کار
under employment کم کاری
self employment شغل ازاد
out of employment بیکار
employment شغل
employment به کار بردن یکانها
employment بکارگیری
employment کارگماری
employment استخدام
employment اشتغال
employment کاربرد نیروها یا جنگ افزارها استفاده از
employment استعمال
employment کاربرد
forwarding agency نمایندگی حمل و نقل
financial agency اداره مالیه
financial agency اداره دارایی
regional agency موسسات ناحیهای موسساتی با صلاحیت محدودبه ناحیه خاص
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
free agency فاعل مختاری
operating agency شعبه عامل
operating agency قسمت اجرایی
news agency بنگاه خبرگزاری
news agency آژانس خبری
travel agency آژانس مسافرتی
translation agency موسسه ترجمه
translation agency دفتر ترجمه
translation agency دارالترجمه
executing agency مقام اجرا کننده
executing agency شعبه اجرایی
collection agency عامل جمع اوری اخبار
claimant agency شعبه کارپردازی شعبه تعیین امادو تجهیزات عمومی ارتش
claimant agency اداره کارپردازی
agency of communications شعبه ارتباطات
agency of communications منبع ارتباط
advertising agency آژانس تبلیغاتی
travel agency اژانس مسافری
travel agency اژانس مسافرتی
employment opportunities فرصتهای اشتغال
employment gap مقدار کمبوداشتغال در حالت تعادل تولیدملی نسبت به اشتغال درفرفیت واقعی تولید
static employment کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
employment gap شکاف اشتغال
employment act قانون اشتغال
place of employment محل کار
employment schedule برنامه استفاده از ناو
commencement of employment زمان شروع اشتغال
employment policy سیاست اشتغال
full employment اشتغال کامل
overfull employment اشباع اشتغال
overfull employment اشتغال وافر
employment rate میزان نسبی اشتغال
employment schedule برنامه ماموریت ناو
employment tests ازمونهای استخدامی
he was refused employment باو کار ندادند
he was refused employment از دادن کارباودریغ
he was refused employment کردند
employment opportunities امکانات اشتغال
employment practice شیوه استخدامی
employment rate نزخ اشتغال
mobile employment استفاده از توپخانه پدافندهوایی در نقش پشتیبانی ستونهای متحرک زمینی
employment volume حجم اشتغال
Central Intelligence Agency مرکز اداره اطلاعات [ایالات متحده آمریکا]
debt collecting agency نماینده وصول مطالبات
real estate agency بنگاه معاملات املاک
full employment equilibrium تعادل اشتغال کامل
full employment output تولید در اشتغال کامل
full time employment اشتغال تمام وقت
international atomic energy agency اژانس بین المللی انرژی اتمی
european unclear a energy agency اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
full employment rate of growth نرخ رشد در اشتغال کامل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com