English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (8 milliseconds)
English Persian
empty string رشته خالی
Other Matches
empty تهی
empty لیست بدون عضو
empty رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
empty فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
empty یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
empty هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
empty پوچ
empty خالی کردن تهی شدن
empty خالی
empty بدون چیزی در درون
empty تهی شدن
empty خالی از سکنه
empty weight وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
empty set مجموعه تهی
empty medium رسانه تهی
empty pocket ادم بی پول یا تهی کیسه
empty-headed تهی مغز
empty running کارکرد خالی
empty band نوار تهی
empty load بی باری
empty handed تهیدست
empty running کارکرد بی اثر
empty handed بینوا
empty headed خشک مغز
bases empty ضربه بدون حضور بازیگر درپایگاهها
empty headed بی مخ
empty load بی بار
empty-handed تهی دست
empty handed بدون هدیه دست خالی
empty-handed <adj.> دست خالی
to come away empty-handed با دست خالی [معامله ای را] ترک کردن
stable empty تعادل بی بار
inequilibrium empty تعادل بی بار
an empty gesture رفتار [تعارف] خشک وخالی
Empty headed Blockhead . کله پوک
Her words are empty of meaning. حرفهایش خالی از معنی ومفهوم است
Empty this glass of water. این لیوان آب راخالی کن
Keep a free(an empty)seat for me. یک صندلی خالی برایم نگاهدار
To drink on an empty stomach. روی شکم خالی مشروب خوردن
inner string زهداخلی
first string منظم
first string دائمی
string along <idiom> فریفتن
string out <idiom> کش دادن چیزی
G-string پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
G-string لنگ باریک
to string up somebody کسی را دار زدن
first string درجه یک
second string بازیگر ذخیره
string along موافق بودن
string course هره
string along وفق داشتن معوق گذاردن
string course رخبام
string course قطاربندی
to string up دارزدن
to string up خفه کردن
to string up اماده کردن
to string up کوک کردن
to string up به هیجان اوردن
to string up somebody بدار آویختن کسی
string بخشی از حافظه که رشتههای حروف الفبا عددی در آن ذخیره شده اند
string فضای ذخیره سازی برای مجموعهای از حروف الفبا- عددی
string به نخ کشیدن
string زه انداختن به
string بصف کردن
string رشته خالی
string زه دارکردن
string یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
string رشتهای که فقط حاوی اعداد است
string برچسب مشخصات یک رشته
string سری پیام یک سری گلوله
string مربی خم کردن کمان و بستن زه
string یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
string عملیات برنامه که روی رشته ها اجرا میشود
string اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
string تعداد حروف یک رشته
string متغیر در زبان کامپیوتری که میتواند شامل حروف الفبا- عددی و نیز اعداد باشد
string زبان برنامه نویسی سطح بالا که از روشهای پردازش رشته استفاده میکند
string سری از حروف به ترتیب الفبا- عددی یا کلمات که تغییر کرده اند و به عنوان واحد مجزا درکامپیوتر به کار می روند
string چسبناک دراز
string : زه
string رشته کردن نخ کردن
string قطار
string ردیف سلسله
string سیم
string رشته
string نخ ریسمان
string زهی
string کشیدن
string : ریش ریش
string رشته کردن
string ریشهای
string نخ مانند
string variable متغیر رشته
string walking تمرین تیراندازی با تیر وکمان
stup string رشته تنظیم
string picture روزنه کمان
symbolic string رشته علائم
the look end of a string ان سر نخ که باز و ازاد است
to harp on one string پیوسته روی یک موضوع بحث کردن
to harp on one string پاتوی یک کفش کردن
character string رشته دخشهای
outer string زهبیرونی
casing first string عایقاولینطناب
string tie کراوات باریک
string's heddle ورد
string's heddle نخ کجی
string operation عملکردرشتهای
string hand دستی که زه را می کشد
null string رشته پوچ
navel string بند ناف
long string خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
leading string ریسمانی که پیشتر کودکان رابوسیله ان راه رفتن می اموختند
head string خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
follow the string وضع مشخصی نسبت به زه گرفتن
string bean انواع لوبیا سبز
string beans انواع لوبیا سبز
shoe string بند کفش
string quartet ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
string quartets ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
alphabetic string رشته الفبائی
bit string رشته ذرهای
bit string رشته بیتی
character string رشته کاراکتری
check string ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
draw string بند لیفه
null string رشته تهی
string manipulation دستکاری رشتهای
string length طول رشته
string handling بکارگیری رشته
string formula فرمول رشتهای
string operation عملیات رشتهای
string fingers سه انگشتی که زه کمان را می کشند
string file پرونده رشتهای
string silencer صداگیر
string dampener صداگیر
string board تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
string bass کنترباس
string bass ویولون سل بم
string band دسته موزیک سازهای سیمی
string arm بازوی زه کش
shot string ساچمههای دراز خارج شده از تفنگ
search string رشته جستجو
string manipulation دستکاری رشته
string processing languages زبانهای پردازش رشته
bow string truss خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
cut-string stairs بغل بند باز
suspension insulator string عایقسیمهایمتراکم
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom> من هم نمی دانم [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom> من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com