Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 84 (5 milliseconds)
English	Persian
enable pulse	تپش تواناساز
Other Matches
enable	توانا ساختن
in such a way as to enable them	به طوری که آنها بتوانند
enable	قادر ساختن توانا
enable	اجازه رویدادن چیزی
enable	استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enable	سیگنالی که فرآیندی را آغاز میکند یا اجازه میدهد سیگنالی رخ دهد
enable	اختیار دادن
enable	تهیه کردن برای
enable	قادر ساختن وسیله فراهم کردن
chip enable	تواناکننده تراشه
write enable ring	حلقه پلاستیکی که باید قبل ازضبط اطلاعات روی حلقه نوارقرار گیرد
pulse	ایمپولز
pulse	تپ
pulse	روش ذخیره سازی صوت در یک قالب دقیق وفشرده که توسط کارتهای صوتی high-end استفاده میشود
pulse	مجموعه متمادی پالسهای مشابه
pulse	اعمال ولتاژ با دوره کوتاه به یک مدار
pulse	دوره کوتاه سطح ولتاژ
pulse	تپش
pulse	ضربان
pulse	نبض
pulse	جهندزدن
pulse	تپیدن
pulse	ضربه
pulse	جهند
pulse	پالس
pulse	پولس
pulse	امواج ضربانی
pulse transmitter	فرستنده پالس
pulse train	سلسله تپش ها
pulse train	قطار تپشها
pulse shape	ریخت تپش
pulse repetition	تجدید ضربان پی امد ضربان
pulse transformer	مبدل ضربه
pulse repetition	تکرار تپش
pulse regeneration	باز زایی تپش
pulse pressure	فشار نبض
pulse period	تناوب پالس
pulse modulation	مدولاسیون پالس
pulse triggering	رها سازی تپش
pulse width	پهنای تپش
voltage pulse	پالس ولتاژ
to feel any one's pulse	کمان کردن
to feel any one's pulse	لمس کردن
to feel any one's pulse	دست زدن
to feel any one's pulse	حس کردن احساس کردن دریافتن
thrilling pulse	نبض مختلج
strobe pulse	تپش بارق
pulse repetition	تکرار ضربان
rectangular pulse	ضربه مستطیلی
read pulse	تپش خواندن
pulse width	پهنای پالس
transmitted pulse	امواجارسالی
pulse modulation	تلفیق تپشی
pulse length	درازای تپش
input pulse	ایمپولز ورودی
ignition pulse	ایمپولز احتراق
ignition pulse	ضربه احتراق
ignition pulse	پالس احتراق
heat pulse	پالس حرارتی
flyback pulse	پالس برگشت
drive pulse	تپش تحریک
disable pulse	تپش ناتوان ساز
dial pulse	تپش شماره گیری
data pulse	ضربان داده
clock pulse	تپش زمان سنجی
input pulse	پالس ورودی
leaping pulse	نبض غیر مستوی
pulse generator	مولد تپش
pulse generator	تپش زا
pulse duration	مدت تپش
pulse dialling	شماره گیری تلفن از طریق ارسال پالسهایی روی خط
pulse counter	ضربه شمار
pulse counter	پالس شمار
pulse converter	مبدل پالس
pulse amplitude	دامنه تپش
pulse amplifier	تقویت کننده پالس
uneven pulse	نبض غیر مستوی
high power pulse	پالس قوی
ideal rectangular pulse	پالس مربعی ایده ال
pulse code modulation	تلفیق رمز تپشی
serrated vertical pulse	ضربه عمودی دندانهای
high power pulse generator	مولد پالس پرقدرت
To sound someone out . To feel someones pulse .	مزه دهان کسی را فهمیدن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com