Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
energy saving bulb
حبابحافظانرژی
Other Matches
saving
صرفه جویی
saving
رستگار کننده پس انداز
saving
نجارت دهنده
saving
پس انداز
saving
قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
saving
خودداری ازمصرف وجوه عدم تقسیم منافع و افزودن ان به سرمایه
bulb
لامپ چراغ برق پیاز گل
bulb
هر نوع برامدگی یاتورم شبیه پیاز
bulb
حباب
bulb
پیاز
bulb
لامپ برق
bulb
بصل النخاع
bulb
لامپ رشتهای
bulb
حباب لامپ
ex post saving
پس انداز
ex post saving
واقعی
face-saving
مراعات کنندهی فواهر
gas saving
صرفه جویی در مصرف بنزین
intended saving
پس انداز مورد انتظار
labor saving
کاراندوز
labour-saving
کار کم کن رنج گاه
ex ante saving
پیش بینی شده
cost saving
درامد حاصل از تقلیل هزینه
forced saving
پس انداز اجباری
compulsory saving
پس انداز اجباری
aggregate saving
پس انداز کل
actual saving
پس انداز واقعی
ex ante saving
پس انداز
national saving
پس انداز ملی
negative saving
پس انداز منفی
net saving
پس انداز خالص
saving motive
انگیزه پس انداز
saving ratio
نسبت پس انداز
saving your reverence
دورازجناب شما
theory of saving
نظریه پس انداز
theory of saving
نظریه مربوط به پس انداز
unintended saving
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
face-saving
آبرو نگهدار
saving grace
وجدان
He is saving his money.
پولهایش راجمع می کند
saving institutions
موسسات پس انداز شرکتهای پس انداز
saving function
صورت مقدار پس انداز درامدشخص
saving function
تابع پس انداز
permanent saving
پس انداز دائمی
personal saving
پس انداز شخصی
planned saving
پس انداز برنامه ریزی شده
private saving
پس انداز خصوصی
rate of saving
نرخ پس انداز
saving rate
نرخ پس انداز
saving account
حساب پس انداز
saving bank
بانک پس انداز
saving equation
معادله پس انداز
I'm saving up for a new bike.
من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم.
labour saving
کار کم کن رنج گاه
olfactory bulb
پیاز بویایی
electric bulb
لامپ الکتریکی
stem bulb
حبابمحور
section of a bulb
قسمتهایمختلفپیاز
bulb socket
سرپیچ لامپ
bulb root
وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
rubber bulb
بالبسائنده
electric bulb
چراغ برق
dark bulb
نوعی لامپ اشعه کاتدی که هنگام خاموش بودن سیاه بنظر می رسد و به تصاویرویدئویی وضوح خوبی میدهد
glass bulb
حباب شیشهای
bulb onion
پیاز
bulb angle
جزء ساختمانی که معمولابعنوان ستون یا پایه بکارمیرود و به شکل دایرهای یاچند وجهی میباشد
incandescent bulb
لامپ رشتهای
hot bulb
موتورسرسرخ
light bulb
لامپ برق
light bulb
چراغ برق
absorption bulb
حباب جذب
alcohol bulb
حبابالکل
hot bulb
سر سرخ موتور
bulb dibber
مخزنگود
lamp bulb
لامپ
bulb unit
بخشبرآمده
bulb vegetables
گیاهپیازچه
end bulb
جسمک انتهایی
end bulb
انتهای اعصاب در پوست یا مخاط که به ان endcopuscle نیز می گویند
mercury bulb
لولهجیوه
flash bulb
فلاش دوربین عکاسی
hair bulb
ساقهمو
soil saving dam
سد محافظ خاک
saving and loan associations
شرکتهای پس انداز و وام
daylight saving time
ساعت تابستانی
wealth saving relationship
رابطه ثروت و پس انداز
net business saving
پس انداز خالص شرکتها
daylight saving time
افزودن یک ساعت بر ساعات روز
labor saving devices
ابزارهای کاراندوز
labor saving techinque
فن کاراندوز
capital saving technique
فن تولید سرمایه اندوز
tungsten-halogen bulb
حبابتنگستن
hot bulb engine
موتور سرسرخ
bulb angle steel
فولاد نبشی غلطکی
incandescent light bulb
حبابلامپتابان
argon bulb rectifier
یکسو کننده ارگنی
lamp bulb adapter
تبدیل لامپ
electric light bulb
لامپ چراغ برق
wet bulb temperature
دمای تر مخزن
hot bulb ignition
احتراق سرسرخ
The light bulb has burned out.
لامپ سوخته است
lamp bulb efficiency
بازده لامپ
lamp bulb base
پایه لامپ
dry bulb temperature
دمای خشک مخزن
dry bulb thermometer
دماسنج خشک مخزن
wet bulb termometere
ترمومتری که در ان جزء حساس توسط پارچهای که همواره با اب مرطوب نگاه داشته میشود احاطه شده است
wet bulb thermometer
دماسنج تر مخزن
air bulb shutter release
حبابحائلتخلیههوا
Saving your presence . present company excepted .
بلانسبت شما !
bulb of eye
[Globe of eye]
[bulbus oculi]
کره چشم
[پزشکی]
energy
توانایی
energy
توانایی کار
energy
قدرت
energy
کارمایه
energy
زور
energy
نیرو
energy
قوه فعلیه
energy
انرژی
energy
ورج
energy
قوه بنیه
maximum energy
انرژی بیشینه
mass energy
جرم - انرژی
sustainable energy
انرژی پایدار
magnetic energy
انرژی مغناطیسی
sustainable energy
انرژی بی پایان
madelung energy
انرژی مادلونگ
luminous energy
نیروی قابل تبدیل بنور
luminous energy
نیرویی که تبدیل به اشعه نورانی میشود
maximum energy
انرژی حداکثر
mechanical energy
انرژی مکانیکی
nuclear energy
انرژی هستهای
To consume all ones energy .
تمام نیروی خودرا مصرف کردن
kinetic energy
انرژی جنبشی
muzzle energy
نیروی یک گلوله در موقع خروج از لوله
use up every ounce of energy
نهایت تلاش خود را به کار بستن
energy feedstock
مواد اولیه انرژی
muzzle energy
انرژی جنبشی پرتابه درلحظه خروج از دهانه که نسبت به دهانه اندازه گیری میشود
mutual energy
انرژی متقابل
low energy
انرژی کم
sustainable energy
انرژی بی نهایت
low energy
انرژی پایین
energy transition
عبور انرژی
[ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
Internal energy
انرژی درونی
[فیزیک]
kiloton energy
کیلوتن انرژی
it is a strain on one's energy
خیلی زورمصرف میکند
it is a strain on one's energy
خیلی زور میبرد
ionization energy
انرژی یونیزاسیون
ionization energy
انرژی یونش
renewable energy
انرژی تجدید پذیر
strain energy
انرژی کرنش
loss of energy
افت انرژی
light energy
کارمایه ی نور
light energy
انرژی نور
lattice energy
انرژی شبکه
sustainable energy
انرژی جاوید
renewable energy
انرژی برگشت پذیر
intrinsic energy
انرژی موجود در یک ترکیب شیمیایی انرژی ذاتی
solar energy
انرژی خورشیدی
vital energy
نیروی زندگی
vital energy
قوه حیات
kinetic energy
نیروی فعال
kinetic energy
کارمایه جنبشی
sound energy
انرژی صوتی
specific energy
انرژی مخصوص
strain energy
انژی حاصل از تغییر شکل نسبی
unavailable energy
نیروی خارج از دسترس
unavailable energy
نیروی عاطل و باطل
translational energy
انرژی انتقالی
transformation of energy
تبدیل انرژی
thermal energy
انرژی گرمایی
kinetic energy
انرژی حرکتی
strain energy
انرژی کشیدگی
vibration energy
انرژی ارتعاشی
strain energy
انرژی تغییر شکل
wall energy
انرژی در واحد سطح مرزمشترک بین حوزههای مغناطیسی مختلف الجهت
zero point energy
انرژی نقطه صفر
potential energy
انرژی پتانسیل
potential energy
انرژی نهانی نیروی ذخیره
potential energy
نهان توان
kinetic energy
انرژی جنبنده
kinetic energy
انرژی سینتیک
pairing energy
انرژی زوج شده
kinetic energy
نیروی ناشی ازحرکت
free energy
انرژی ازاد
psychic energy
نیروی روانی
quantum of energy
کوانتوم انرژی
rest energy
انرژی سکون
resonance energy
انرژی رزنانسی
rediant energy
انرژی تابشی
zero point energy
انرژی درصفر مطلق
radiation energy
انرژی تابشی
radiant energy
انرژی تابشی
radiant energy
نیروی موجی
quantum of energy
مقدارکارمایه
deformation energy
انرژی تغییرشکل
energy level
سطح انرژی
energy level
تراز انژی
energy intake
مدخل انرژی
energy intake
ورود انرژی
energy gradient
شیب خط انرژی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com