English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
equation of time خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
Other Matches
equation هموگش [ریاضی]
equation تساوی
equation هم سنگ
equation هم چندی
equation رابطه
equation برابری
equation معادله
equation هم چندی [ریاضی]
equation معادله همچندی
equation فرمولی که یک کامپیوتر آنالوگ نوشته برای حل
equation معادله [ریاضی]
equation فرمول
tax equation معادله مالیاتی
fisher equation PQ = V
state equation معادله حالتی
quadratic equation معادله درجه دوم
regression equation معادله رگرسیون
tax equation معادله مالیات
fisher equation یعنی حجم پول درگردش درسرعت گردش پول برابراست با متوسط قیمت کالا درمقدار تولید کالارابطه فیشر
fisher equation این رابطه عبارت است از :
regression equation معادله برگشت
differential equation معادله فاضلهای
simple equation معادله خطی
differential equation معادله دیفرانسیل
differential equation معادله متغیر مشتق چیزی
difference equation معادله تفاضلی
definitional equation رابطه تعریفی
definitional equation معادله تعریفی
field equation معادلات میدان
field equation معادله ی میدان
equation of continuity معادله همبستگی جریان
equation of equinoxes معادله اعتدالین
equation of exchange همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
saving equation معادله پس انداز
equation of exchange متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
equation typesetting درج معادله
equation of payments تعدیل
equation of payments قاعده پیدا کردن
three moment equation معادله سه لنگری
tetrad equation معادله چهارعنصری
dirac equation معادله دیراک
dispersion equation معادله پاشندگی
potential equation معادله پتانسیل
empirical equation معادله تجربی
saha's equation معادله ساها
energy equation معادله انرژی
equation of exchange به این ترتیب معادله عبارت از : PQ=V
quadratic equation معادله درجه دو [ریاضی]
bragg's equation معادله براگ
boundary equation معادله حدی
inhomogeneous equation معادله غیرهمگن
boltzmann equation معادله بولتسمان
equation solving حل معادله [ریاضی]
maxwell equation معادله ماکسول
schrodinger equation معادله شرودینگر
equation of state معادله حالت
cambridge equation نشان میدهند . یعنی پول واقعی برابراست با طول متوسط دورهای که هر واحدپول بین دو معامله نگهداری میشود ضرب در درامد واقعی K =
rate equation معادله سرعت
equation of motion معادله حرکت [فیزیک]
linear equation معادله خطی
reaction equation معادله واکنش
reaction equation معادله عکس العمل
transformer equation معادله ترانسفورماتور
characteristic equation معادلههای شاخص
laplace's equation معادله لاپلاس
lagrange's equation معادلات لاگرانژ
characteristic equation معادله مشخصه
continuity equation رابط پیوستگی
virial equation معادله ویریال
wave equation معادله موج
moment equation معادله لنگر
momentum equation معادله مقدار حرکت
gas equation معادله گاز
nerst equation معادله نرنست
quantity equation معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است
quadratic equation معادلات درجه دو
redundant equation معادله زائد
redundant equation معادله اضافی
de broglie equation معادله دوبروی
continuity equation معادله پیوستگی
differential equation معادله دیفرانسیل [ریاضی]
difference equation رابطه بازگشتی [ریاضی]
behavioral equation معادله رفتاری
hartree equation معادله هارتری
behavioral equation معادله کرداری
berthelot equation معادله برتلو
wierl equation معادله ویرل
child langmuir equation معادله چایلد- لنگمیور قانون چایلد- لنگمیور
clausius clapeyron equation معادله کلازیوس- کلاپیرون
richardson dushmann equation قانون ریچاردسن- داشمان معادله ریچاردسن- داشمان
quasi linear equation معادله شبه خطی
quantity equation of exchange یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
quantum wave equation معادله کوانتومی موج
partial differential equation معادله دیفرانسیل جزیی
mass energy equation تساوی جرم و انرژی
harrod domar equation دیگری دومار از امریکا که درزمینه تحلیلهای فرایند رشدکار کرده اند گرفته شده است .
partial differential equation معادلات دیفرانسیل جزئی
partial regression equation معادلات رگرسیون سهمی
simultaneous equation system نظام معادلات همزمانی
total energy equation بقای انرژی کل
clapeyron clausius equation معادله کلازیوس- کلاپیرون
van der waals equation معادله وان در والس
partial differential equation [PDE] معادله دیفرانسیل با مشتقات پاره ای [ریاضی]
ordinary differential equation [ODE] معادله دیفرانسیل معمولی [ریاضی]
van der waals equation of state معادله حالت وان در والس
I'll let you know when the time comes ( in due time ) . وقتش که شد خبر میکنم
what is the time? چه ساعتی است
in time بموقع
what time is it? چه ساعتی است
what is the time? وقت چیست
i time time Instruction
two-two time نتدودوم
three-four time نت
four-four time چهارهچهارم
off time وقت ازاد
one-time سابق
one-time قبلی
one-time پیشین
all-time بالا یا پایینترین حد
all-time بیسابقه
all-time همیشگی
mean time ساعت متوسط
mean time زمان متوسط
just in time درست بموقع
some other time دفعه دیگر [وقت دیگر]
just in time روشی درتدارک مواد که در ان کالاهای مورد نظر درست در زمان نیاز دریافت میشود
to d. a way one's time وقت خودرا به خواب و خیال گذراندن
at another time در زمان دیگری
to keep time موزون خواندن یارقصیدن یاساز زدن یاراه رفتن وفاصله ضربی نگاه داشتن
to know the time of d هوشیاربودن
to know the time of d اگاه بودن
many a time چندین بار
it is time i was going وقت رفتن من رسیده است
in no time خیلی زود
in the mean time ضمنا
down time زمان توقف
in the time to come در
in the time to come اینده
in time بجا
up time زمان بین وقتی که وسیله کار میکند و خطا ندارد.
two time دو حرکت ساده
many a time بارها
in no time <idiom> سریعا ،بزودی
Our time is up . وقت تمام است
down time مرگ
down time زمان تلف
down time زمان بیکاری
down time وقفه
down time زمان تلفن شده
down time مدت از کار افتادگی
keep time <idiom> زمان صحیح رانشان دادن
keep time <idiom> نگهداری میزان و وزن
have a time <idiom> زمان خوبی داشتن
have a time <idiom> به مشکل بر خوردن
from time to time <idiom> گاهگاهی
even time دویدن 001 یارد معادل 5/19متر در01 ثانیه
One by one . One at a time . یک یک ( یکی یکی )
Once upon a time . یکی بود یکی نبود ( د رآغاز داستان )
At the same time . درعین حال
about time <idiom> زودتراز اینها
all the time <idiom> به طور مکرر
out of time بیجا
do time <idiom> مدتی درزندان بودن
for the time being <idiom> برای مدتی
on time <idiom> سرساعت
What time is it?What time do you have? ساعت چند است
f. time روزهای تعطیل دادگاه
from this time forth زین سپس
while away the time <idiom> زمان خوشی را گذراندن
from this time forth ازاین ببعد
in time <idiom> قبل از ساعت مقرر
once upon a time روزی
on time مدت دار
old time قدیمی
from time to time گاه گاهی
from time to time هرچندوقت یکبار
time out <idiom> پایان وقت
time after time <idiom> مکررا
from this time forth ازاین پس
out of time بیگاه
out of time بیموقع
since that time. thereafter. ازآن زمان به بعد (ازاین پس )
one at a time یکی یکی
once upon a time یکی بودیکی نبود
once upon a time روزگاری
take off (time) <idiom> سرکار حاضر نشدن
take one's time <idiom> انجام کاری بدون عجله
for the time being عجالت
off time مرخصی
What have you been up to this time? حالا دیگر چه کار کردی ؟ [کاری خطا یا فضولی]
time تایم
time فرصت
for the first [last] time برای اولین [آخرین] بار
time فرصت موقع
time زمان بین شروع و خاتمه عمل معمولاگ بین آدرس دهی محلی ازحافظه و دریافت داده
time دفعه وقت چیزی رامعین کردن
any time <adv.> درهمه اوقات
at any time <adv.> درهمه اوقات
any time <adv.> همیشه
at any time <adv.> هر بار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com