Dictiornary-Farsi | escort guard | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)

English	Persian
escort guard	گارد محافظ
escort guard	محافظ زندانی جنگی بدرقه زندانی


Other Matches

escort	بدرقه
escort	اسکورت کردن
escort	اسکورت
escort	همراهی کردن
escort	گاردمحافظ
escort	همراه بدرقه
escort	نگهبانی کردن
escort	نگهبان
escort	ملتزمین اسکورت
escort	محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escort	مستحفظ
escort	همراهی یامحافظت کردن
escort ship	ناو اسکورت
convoy through escort	ناوهای اسکورت نزدیک
convoy through escort	ناواسکورت دایم
administrative escort	ناو اداری
administrative escort	ناو اسکورت اداری
escort of the color	گارد محافظ پرچم
escort of the color	گارد پرچم
technical escort	پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
escort of the standard	گارد محافظ پرچم
escort of the standard	گارد پرچم
escort ship	ناو محافظ کاروان دریایی
escort aircraft	هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
technical escort	اسکورت فنی
antisubmarine air escort	هواپیمای پاسور هوایی ضدزیردریایی
alternate escort operating base	پایگاه عملیاتی یدکی یگانهای پاسور
on guard	بحالت محافظ باش
on guard	هشیار
on guard	درسرنگهبانی
on guard	مراقب بودن نگهبان بودن
on guard	نگهبان
out guard	گشتی صحرایی
on guard	اماده برای دفاع باشید
right guard	نگهبانراست
on guard	بحالت گارد
on guard	گاردگرفتن
off ones guard	بیرون ازپاسگاه برکنارازنگهبانی
to keep guard	بودن احتیاط کردن
to keep guard	موافب
to be on guard	بودن احتیاط کردن
to be on guard	موافب
take guard	وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
on guard	اماده توپگیری اماده برای توگیری
out guard	گشتی
on ones guard	درپاسگاه
on ones guard	متوجه
on ones guard	موافب
off ones guard	غافل
on guard	گارد گرفتن
guard	حالت دفاعی شمشیرباز
guard	محافظ گارد
guard	حفافت کردن
guard	پاسداری دادن
guard	watch
guard	چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard	نگهبان
old guard	صنوف صاحب اعتبار قدیم
old guard	محافظه کار سیاسی
guard	محافظ
guard	صفحه محافظ روکش محافظ
guard	محافظت کردن
guard	روکش کشیدن
guard	کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guard	حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
off guard <idiom>	غیر قابل پیش بینی ،غیر منتظره
off-guard	درانتظارپیشامدبد
guard	پاسدار
guard	پاسبان مستحفظ
guard	گارد
guard	احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guard	نرده حفافتی
guard	محافظت کردن نگهبانی کردن
guard	پاییدن پاسداری کردن
guard	نگهبانی دادن
on guard <idiom>	آگاه ،بادقت
guard	پناه
road guard	پلیس راه
road guard	ژاندارم
rear guard	نیروی عقب دار
safe guard	حفافت
plane guard	ناو نجات
safe guard	نگهداری
rat guard	صفحه مانع ورودموش
open guard	گارد باز
clothing guard	حافظپارچه
picket guard	دژبان
picket guard	پاسبان اردوگاه
seaman guard	گارد دریایی
plane guard	ناوگارد نجات
point guard	موقعیت گارد
praetorian guard	گارد ویژه
radio guard	نگهبان بی سیم
radio guard	نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
rat guard	موش بند
rear guard	عقب دار
sergeant of the guard	گروهبان پاسدار
sergeant of the guard	گروهبان نگهبان
breech guard	حافظتهساز
chin guard	حافظچانه
border guard	پلیس مرزبانی
eye guard	حافظچشم
key guard	راهنمایکلید
left guard	محافظچپ
neck guard	حافظگردن
on guard line	خطحافظ
overhead guard	حافظبالایسر
snow guard	محافظبرف
tendon guard	محافظزردپی
toe guard	حافظانگشتان
trigger guard	حافظماشه
wind guard	محافظباد
guard dog	سگنگهبان
shin guard	ساقبند
skate guard	پرش روی تیغه اسکیت
splash guard	گلگیر
stand guard	نگهبانی دادن
state guard	نیروی نظامی ایالتی
state guard	ارتش ایالتی
to guard against danger	مواظب خطر بودن
to nount guard	به نگهبانی رفتن
to relieve guard	نگهبان راعوض کردن
watch guard	زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
yeoman of the guard	گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
blade guard	تیغهلبه
guard dog	سگ پلیس
guard dog	سگ نگهبان
guard's van	کالسکهنگهبانقطار
guard-rail	ریل نگهدار حائل ریل
color guard	پاسدار پرچم
custodial guard	گروه محافظین ندامتگاه نگهبان ندامتگاه مسئول ندامتگاه
demolition guard	نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
double guard	دفاع با دو دست
dress guard	اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
guard ship	ship mission active
face guard	ماسک محافظ
fire guard	حائل اتش
flag guard	گارد پرچم
flag guard	نگهبان پرچم
flank guard	پهلودار
gear guard	جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
guard assembly	محفظه
guard assembly	الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
guard band	باند نگهبان
color guard	گارد پرچم
coast guard	گارد کرانه
cable guard	نگهدارنده کابل
guard-rail	نرده
guard-rails	ریل نگهدار حائل ریل
guard-rails	نرده
advance guard	پیش قراول
advance guard	پیش لشکر پاسدار
advance guard	پیشرو
advance guard	طلایه
air guard	پاسور هوایی
air guard	گشتی هوایی
armed guard	گارد مسلح
body guard	نگهبان
body guard	موکب
body guard	هنگ ویژه
bumper guard	سپر ماشین
bumper guard	روکش سپر
guard band	بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
fire guard	پیش بخاری
knuckle guard	انگلیسی
guard room	پاسدارخانه
guard signal	علامت نگهبان
interior guard	نگهبان داخلی
knuckle guard	کارد
life guard	نگهبان
life guard	گارد
life guard	هنگ ویژه
main guard	پست نگهبانی اصلی
main guard	نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
memory guard	نگهبان حافظه
mud guard	گلگیر
national guard	گارد ملی
obstruction guard	میله جلو لوکوموتیوکه موانع را از روی ریلهاپس میزند
officer of the guard	افسر گارد احترام
guard rail	نرده دست انداز راه پله
guard bit	یک بیت در کلمه ذخیره شده که بیان میکند آیا میتواند تغییر کند یا محافظت شده است
guard of honor	گارد احترام
guard of honor	پاسدار تشریفات
guard mount	مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
guard line	خط اغاز مسابقه شمشیربازی
guard of honour	پاسدار تشریفاتی
guard house	پاسگاه
guard house	پاسدارخانه
guard of honour	گارداحترام
guard plank	تخته محافظ
guard post	پایه نگهبان
guard cell	گیاهی را تشکیل میدهند
guard rail	جان پناه
guard rail	نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
guard cell	یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
pedestrian guard rail	جانپناه برای پیاده رو
To be caught by surprise . To be off ones guard .	غافلگیر شدن
army national guard	گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
front mud guard	گلگیر جلوی اتومبیل
upper blade guard	حافظتیغهبالایی