English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
escort of the standard گارد محافظ پرچم
escort of the standard گارد پرچم
Other Matches
escort گاردمحافظ
escort همراهی یامحافظت کردن
escort مستحفظ
escort محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escort بدرقه
escort اسکورت
escort اسکورت کردن
escort ملتزمین اسکورت
escort نگهبان
escort همراه بدرقه
escort همراهی کردن
escort نگهبانی کردن
administrative escort ناو اسکورت اداری
administrative escort ناو اداری
escort of the color گارد پرچم
technical escort پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
convoy through escort ناوهای اسکورت نزدیک
convoy through escort ناواسکورت دایم
technical escort اسکورت فنی
escort ship ناو محافظ کاروان دریایی
escort aircraft هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
escort guard گارد محافظ
escort guard محافظ زندانی جنگی بدرقه زندانی
escort of the color گارد محافظ پرچم
escort ship ناو اسکورت
antisubmarine air escort هواپیمای پاسور هوایی ضدزیردریایی
alternate escort operating base پایگاه عملیاتی یدکی یگانهای پاسور
standard محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standard معمولی
standard سنجه
standard A استانداردA
standard متن یا فرم یا پاراگراف چاپ شده طبیعی که چندین بار استفاده شود.
standard خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
standard واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
standard نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standard اولین مگا بایت حافظه در PC.
standard حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
standard تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standard طبیعی یا معمولی
standard قسمت ساکن دستگاه
standard استاندارد
standard قالب
standard نشان پرچم
standard الگو
standard استاندارد همگون
standard کالای جانشین رزمی
standard مرسوم
standard متداول
standard متعارف
standard معیار
standard نمونه قبول شده معین
standard مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standard مقرر قانونی
standard اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standard نورم مقیاس
standard یکسان معیار
standard همگون یکنواخت یکجور
standard همشکل
standard همسان
standard متعارفی
standard قانونی
standard عیار قانونی استاندارد مقرر
standard نمونه قانونی
standard دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard استانده
standard اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
silver standard استاندارد نقره
silver standard واحد پول نقره
standard score نمره معیار
secondary standard استاندارد ثانویه
standard cell پیل استاندارد
standard deviation انحراف معیار
standard costs هزینههای نرمال
ST0 standard استاندارد واسط دیسک که در IBM PC استفاده میشود , سافت Seaglt
standard atmosphere اتمسفر استاندارد
standard atmosphere اتمسفر
standard specification دستورات استاندارد
standard solution محلول استاندارد
standard bar میله استاندارد
standard bred اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
standard specification مقررات استاندارد
standard brick اجر معمولی
standard candle شمع استاندارد
standard compass قطبنمای اصلی مغناطیسی
standard condition شرایط استاندارد
standard condition شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
standard conditions شرایط متعارفی
standard section پروفیل استاندارد
standard costs هزینههای استاندارد
standard error of mean خطای معیار میانگین
standard rudder 51 درجه سکان
standard interface واسطه استاندارد
standard interface رابط استاندارد
standard item اقلام نمونه یا استاندارد یامطابق معیار تعیین شده
standard penetration ازمایش نفوذی استاندارد
standard language زبان متعارف
standard load بار تنظیم شده
standard load بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
standard measure اندازه استاندارد
standard metre متر قانونی یا قبول شده
standard method روش استانده
standard motor موتور معمولی
standard motor موتوراستاندارد
standard ohm اهم استاندارد
standard pitch گام استاندارد
standard price قیمت استاندارد
standard rate نرخ استاندارد
standard error خطای معیار
standard error خطای استاندارد
standard error خطای معدل
standard error خطای پایه
standard error خطای استانده
standard feature خصیصه متعارف
standard form صورت متعارف
standard price قیمت پایه
standard function تابع استاندارد
standard gauge اندازه معمولی
standard pascal پاسکال استاندارد
standard resistor مقاومت استاندارد
standard bearer پرچم دار
bimetallic standard پایه پولی دو فلزی
calibrating standard تنظیم شده به صورت استاندارد
calibration standard اندازه کالیبراسیون
calibration standard استانداردتنظیم
standard bar میله معمولی
standard class درجه استاندارد
de facto standard سسهای اعتبار به آن ندارد
double standard قواعد تبعیض امیز وسخت گیرمخصوصا نسبت بجنس زن
standard lens نفراستاندارد
standard time زمان استانده
floor standard لامپ پایه دار
basic standard استاندارد اولیه
american standard کد استانداردامریکایی برای مبادله اطلاعات
american standard Interchange forInformation Code
standard bearer علمدار
standard bearer پیشوا
standard bearers پرچم دار
standard bearers علمدار
standard bearers پیشوا
double standard نظام دو معیاری
standard of living سطح زندگی
standard of living استاندارد زندگی
standard of living معیار زندگی
floor standard چراغ پایه دار
frequency standard استاندارد فرکانس
primary standard استاندارد اولیه
portable standard چراغ ایستا
living standard سطح زندگی
portable standard چراغ مطالعه
performance standard معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
magnetic standard اهنربای استاندارد
per standard compass برحسب قطب نمای استاندارد
standard time ساعت بین المللی ساعت استاندارد
standard time وقت بین المللی
standard subroutine زیرروال متعارف
standard time زمان رسمی
standard trench سنگر معمولی
standard stimulus محرک معیار
wage standard دستمزد استانده
gold standard واحد طلا
gold standard پایه طلا
gold standard نظام پولی طلا
gold standard نظام پایه طلا
resistance standard مقاومت استاندارد
inductance standard اندوکتانس
inductance standard متعارف اندوکتانس
system standard استانداردسیستم
system standard معیار سیستم
paper standard پول رایج مملکت
standard rain gage باران سنج معمولی
standard size whole brick اجر فشاری معمولی
standard lamps [British] چراغ های پایه دار
standard lamp [British] آباژور زمینی
standard lamp [British] چراغ پایه دار
standard product cost ارزش تولید استاندارد
standard poker hands استانداردبرهایدستی
standard oxidation potential پتانسیل اکسایش استاندارد
standard oil company شرکت نفت استاندارد
standard temperature and pressure شرایط استاندارد
minimum standard of living حداقل سطح زندگی
international standard atmosphere اتمسفر استاندارد بین المللی
international organisation for standard موسسه بین المللی استاندارد
international gold standard پایه طلای بین المللی
Industry Standard Architecture استاندارد برای باس در IBMPC یا سازگار با آن
gold exchange standard پایه ارز طلا
gold bullion standard پایه طلای غیر مسکوک
gold bullion standard پایه شمش طلا
double standard planer دستگاه رنده با دو قسمت ساکن صفحه تراش استاندارددوبل
data encyption standard استاندارد حفافت داده
current standard cost مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
basic standard cost قیمت پایه
basic standard cost قیمت استاندارد
army standard score نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
ambient quality standard استاندارد کیفیت پرمون
standard temperature and pressure شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
standard temperature and pressure شرایط متعارفی
primary standard grade خلوص استاندارد اولیه
standard heat of formation گرمای تشکیل استاندارد
standard lamps [British] آباژورهای زمینی
standard error of measurement خطای معیار اندازه گیری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com