Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 88 (6 milliseconds)
English
Persian
estate in remainder
تملک معلق
estate in remainder
ملک معلق عبارت از ان است که شناسایی قانونی یک ملک منوط و موکول به تعیین تکلیف ملک دیگر باشد
Other Matches
remainder
باقیمانده
by way of remainder
به رد
by way of remainder
به عنوان رد
remainder
باقی مانده
remainder
عدد معادل مقسوم منهای حاصل ضرب خارج قسمت ومقسوم علیه
remainder
بقیه
remainder
مانده
remainder
پس مانده غیر قابل مصرف
remainder
باتخفیف فروختن
remainder
حالت تعلیق
remainder
حالتی که وجودیافتن امری منوط به تحقق امر دیگری باشد
remainder
مابقی مازاد
remainder
بقایا
remainder of the period
باقیمانده مدت
waiving of the remainder period
marriage temporary a of
waiving of the remainder period
بذل مدت
estate
دارائی
estate
دارائی فردمتوفی
estate
ماترک
one third of estate
ثلث ترکه
one third of estate
ثلث
estate at will
اجاره مشروط
estate at will
در CLواگذاری ملکی است که به کسی به عنوان اجاره با قیداین شرط که مستاجر عین مستاجره را به میل مالک اداره کند
estate
وضعیت
estate
حالت
third estate
عوام
estate
ملک
estate
املاک
estate
دارایی
estate
دسته طبقه
fourth estate
مطبوعات عمومی
estate tax
مالیات مستغلات
estate tax
مالیات بر املاک
estate of a deceased
ماترک
estate of a deceased
ترکه
estate in reversion
هبهای که مدتی پس از انشاء تحقق یابد
estate in reversion
هبه قابل رجوع از جانب واهب
industrial estate
محوطهصنعتی
trading estate
ملکتجاری
estate agent
فروشندهزمینوملک
housing estate
محوطهی خانه سازی
separate estate
اموال شخصی زن
one thrid of the estate
ثلث ترکه
partition of an estate
افراز ملک
life estate
حق عمری
winding up an estate
تقسیم مال بین غرماء
estate cars
اتومبیل استیشن
life estate
عمری
fourth estate
رکن چهارم مشروطیت
fourth estate
نشریات ملی
estate in fee
مالکیت مطلق و غیر شرطی نسبت به زمین
estate in dower
میراث قانونی زوجه
estate in common
مالکیت مشاع
an insolvent estate
دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد
administration of estate
اداره ترکه
real estate
املاک و مستغلات
real estate
ملک
real estate
املاک و ساختمان
real estate
مال غیرمنقول
real estate
زمین
real estate
مستغلات
real estate
معاملات زمین
real estate
مستغل
distribution of the estate
تقسیم ترکه
estate in common
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
estate in common
اشتراک در مالکیت زمین
estate for years
حق رقبی
estate for life
حق عمری
estate duty
مالیات ارث
estate duty
مالیات بر ارث
estate by curtesy
در CLقسمتی از اموال زوجه است که پس از فوتش به طریق عمری به زوج به زوج منتقل میشود لیکن به وارث وی نمیرسد
estate by curtesy
میراث قانونی زوج
equitable estate
در CL مرتهن بالقوه مالک عین مرهونه میشود و بعلاوه تاسیسی وجوددارد که به موجب ان می توان حق از گرو دراوردن ملک را از راهن سلب کرد
equitable estate
عین مرهونه
real estate
خرید زمین
to let something
[British E]
[Real Estate]
کرایه دادن چیزی
real estate tax
مالیات بر مستغلات
estate in joint tenancy
واگذاری مشاع
estate in joint tenancy
در CLواگذاری ملکی را به دو یا چندنفر گویند
benefical owner of an estate
مالک بهره برداریک دارایی
original and derivative estate
مال اصلی و مال فرعی
original and derivative estate
اصل مال یا نمائات یا منافع ان
real estate agency
بنگاه معاملات املاک
real estate broker
واسطه املاک
real estate broker
دلال اموال غیرمنقول
to let something
[British E]
[Real Estate]
اجاره دادن چیزی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com