Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 137 (8 milliseconds)
English
Persian
evaluation report
گزارش ارزیابی وضعیت
Other Matches
evaluation
ارزیابی
evaluation
ارزشیابی
evaluation
تقویم
evaluation
ارزیابی کردن تقویم اخبار
evaluation
ارزیابی اخبار رسیده
evaluation
براورد
evaluation
عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluation
سنجش
self evaluation
خودسنجی
formative evaluation
ارزیابی تکوینی
stock evaluation
بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
summative evaluation
ارزیابی تلخیصی
supplier evaluation
ارزیابی فروشنده
terrain evaluation
بررسی وضع زمین
terrain evaluation
ارزیابی وضع زمین
make an evaluation
ارزیابی کردن
project evaluation
ارزیابی طرح
evaluation score
نمره ارزیابی
job evaluation
ارزشیابی شغلی
evaluation score
نمره ازمایش
evaluation rating
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
performance evaluation
ارز یابی کارایی
job evaluation
ارزیابی شغل
program evaluation review technique (per
روش ارزیابی و بررسی برنامه
army training and evaluation program
برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
the report goes
چنین گویند
report
مدرک
report
گواهی
report
گزارش دادن به
report
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
report
گزارش
report
شایعه
report
خبر
report
اطلاع دادن
report
خبردادن
report
گزارش دیدبانی
report
صدای شلیک
report
گزارش دادن
report
انتشار
report
معرفی کردن خود
report
شهرت
report
صدا
spot report
گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
self report inventories
پرسشنامههای خودسنجی
shelling report
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
status report
گزارش وضعیت
situation report
گزارش وضعیت
snap report
گزارش فوری یا انی
report generator
برای تامین گزارش کامل
school report
گزارش اموزشگاه
detailed report
گزارش مشروح
report generator
گزارش ساز ایجادکننده گزارش
report generator
تولیدگزارش
report generator
گزارش زایی گزارش گیری
report of survey
گزارش تحقیقات یا بررسیها
report program
برنامه گزارش
report writer
گزارش نویسی
report writer
نویسنده گزارش
schedule report
گزارش زمانبندی شده
subemit a report
گزارش دادن
submit a report
گزارش دادن
viva report
گزارش شفاهی
to report
[to a body]
گزارش دادن
[به اداره ای]
to draw up a report
به تفصیل نوشتن گزارشی
to write out a report
به تفصیل نوشتن گزارشی
to report to the police
خود را به پلیس معرفی کردن
[بخاطر خلافی]
press report
گزارش خبری
to report oneself
حاضر شدن وخود را معرفی کردن
to report for duty
برای کار حاضر شدن وخود رامعرفی کردن
to write up a report
به تفصیل نوشتن گزارشی
survey report
گزارش بازرسی
technical report
گزارش فنی
to make out a report
به تفصیل نوشتن گزارشی
this report is incredible
این گزارش را نمیتوان باورکرد
docking report
گزارش تعمیر ناو
fitness report
تعرفه خدمتی
flash report
گزارش انی
flash report
گزارش برق اسا
contact report
گزارش اخذ تماس
hot report
گزارش مهم
hot report
اطلاعات مهم کسب شده از روی تفسیرعکس هوایی
i saw the report in the rough
من پیش نویس این گزارش رادیدم
interim report
گزارش پیشرفت کار
internal report
گزارش داخلی
management report
گزارش مدیریت
fitness report
گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
contact report
گزارش تماس با هواپیمای دشمن
docking report
گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
draft report
گزارش نیمه نهایی
departure report
گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
demand report
گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
error report
گزارش خطا
report card
کارنامه
feeder report
گزارشات تکمیلی
feeder report
گزارشات بعدی
final report
گزارش نهایی
critic report
گزارش نتیجه جلسه انتقاد
mortar report
گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
neither report was correct
هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
of good report
نیک نام
amplifying report
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
report file
فایل گزارش
command report
گزارش فرماندهی
action report
گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
report generation
گهارش زایی
report generation
تولید گزارش
report generator
گزارش زا
report generator
مولد گزارش
an incomprehensive report
گزارش کوتاه
readiness to report
امادگی برای پاسخ دادن
readiness to report
حاضر جوابی
periodic report
گزارش دورهای
report cards
کارنامه
progress report
گزارش پیشرفت کار
annual report
گزارش سالیانه
annual report
گزارش سالانه
quarterly report
گزارش سه ماهه
report generator
نرم افزاری که امکان ادغام فایل ازپایگاه داده ها به متن را میدهد
aircraft accident report
گزارش سانحه هوایی
daily progress report
گزارش روزانه پیشرفت کار
cargo outturn report
گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
report progarm generator
تولیدبرنامه گزارش
report progarm generator
زبان ار- پی- جی
report progarm generator
مولدبرنامه گزارش
report program generator
زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد
report tothe director
خود را حضورا نزد رئیس معرفی کنید
weekly progress report
گزارش هفتگی کار
a true and accurate report
گزارشی درست و دقیق
periodic intelligence report
گزارش نوبهای اطلاعاتی
project technical report
گزارش فنی پروژه
project technical report
گزارش فنی طرح
practical extraction and report language
برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند
practical extraction and report language
زبان برنامه نویسی مفسر
The details of the report were verified by the police.
جزییات گزارش توسط پلیس تصدیق وتأیید شد
action oriented management report
گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
to report somebody
[to the police]
for breach of the peace
از کسی به خاطر مزاحمت راه انداختن
[به پلیس]
شکایت کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com