English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
exchange buffering میانگیری معاوضهای
exchange buffering زنجیرهای کردن داده
Other Matches
buffering دو بافرکه با هم کار می کنند به طوری که وقتی در یکی داده وارد میشود دیگری میتواند خوانده شود
buffering میانگیری
buffering استفاده از بافر برای ایجاد اتصال بین وسایل کند و سریع
double buffering روش انتقال اطلاعات میان کامپیوتر و دستگاه جانبی میانگیر مضاعف
ping pong buffering میانگیر پینگ پنگی
exchange جابه جایی داده بین دو محل
exchange دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchange دادن چیزی به جای چیز دیگر
in exchange for درعوض
exchange روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchange مرکز مبادله
to exchange something [for something] مبادله کردن [چیزی را با چیز دیگری]
re exchange برات رجوعی
exchange value ارزش مبادله
exchange value ارزش مبادلهای
first of exchange نسخه اصلی برات
value in exchange ارزش مبادله
in exchange for بجای
to exchange something [for something] معاوضه کردن [چیزی را با چیز دیگری]
exchange معاوضه
exchange ارز معاوضه
exchange مبادله پول
exchange رد و بدل کننده
exchange عوض کردن تسعیر یافتن
exchange صرافی مبادله کردن
exchange صرافخانه
exchange جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchange اسعار
exchange تبادل ردوبدل ارز
exchange مبادله
exchange مبادله کردن تعویض
exchange تبدیل ارز فروشگاه پادگان
exchange معاوضه کردن
exchange تفاوت
exchange رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchange تهاتر تسعیر
exchange معاوضه و مبادله پول
exchange مبادله کردن
exchange تبادل
exchange ارز
exchange صرافی
exchange services خدمات فروشگاهی فروشگاهها
exchange service بنگاه معاوضه
exchange restriction کنترل مبادله ارز
exchange selector سلکتور در دستگاههای مراکزتلفن خودکار
exchange sort جورکردن معاوضهای
exchange transactions معاملات برواتی
exchange variation واریاسیون تعویضی
exchange zone فاصله 02 متری خط کشی شده برای ردکردن چوب
futures exchange مبادله سلف
futures exchange خرید اتی
exchange restricition محدودیت ارزی
heat exchange تبادل حرارت
heat exchange تبادل گرما
forign exchange ارز
exchange restriction محدودیت ارزی
exchange restricition ممنوعیت ارزی
exchange of notes مبادله یادداشتها
exchange of flags مبادله پرچمها
exchange market بازار اسعار
exchange market بازار داد و ستد
exchange intervention دخالت در بازار ارز
exchange integral بر هم کنش تبادلی
exchange force نیروی تبادلی
exchange energy انرژی تبادل
exchange of notes نوعی ازموافقتهای سیاسی است که به وسیله مبادله اسنادی بامضمون واحد و حاوی مواردو مطالب مورد توافق طرفین متبادلین انجام میشود
exchange of pleadings تبادل لوایح
exchange register ثبات معاوضهای
exchange rationing جیره بندی ارز
par of exchange نرخ برابری ارز
exchange point نقطه تعویض
exchange parity نرخ برابری ارز
exchange parity برابری ارز
exchange office مرکز تلفن خودکار
exchange of views رایزنی
exchange of views تبادل نظر
exchange economy اقتصاد مبادلهای
local exchange ردوبدل کننده محلی
trunk exchange مرکز تلفن با سیستم الکترونیکی
toll exchange مرکز تلفن
to exchange blows جنگ کردن
to exchange blows دست بگریبان شدن
through bill of exchange بارنامه سراسری
teletype exchange مرکز تله تایپ
tandom exchange مرکز تلفن خودکار تاندوم
symmetrical exchange تعویض قرینه
unvisual exchange مبادله نامرئی چوب
currency exchange تبدیلپول
To greet someone . To exchange greetings with someone. با کسی سلام وتعارف کردن
outside [stock exchange] <adj.> خارج از بورس [فروخته شده ]
stock exchange بورس اوراق بهادار
stock exchange بورس سهام
What is the exchange rate? نرخ تبدیل چقدر است؟
social exchange تبادل اجتماعی
rate of exchange نرخ ارز
rate of exchange نرخ تسعیر
main exchange مرکز اصلی
magneto exchange مرکز تلفن خودکار با تلفن اندوکتوری
losing the exchange تفاوت دادن
ion exchange تبادل یون
ion exchange تبادل یونی
international exchange مرکز تلفن بین المللی
intermediate exchange واسطه
manual exchange مرکز دستی
medium of exchange وسیله داد وستد
medium of exchange وسیله مبادله
rate of exchange نرخ مبادله
rate of exchange نرخ مبادله ارز
post exchange فروشگاه اختصاصی پادگان ارتش
money exchange تبدیل پول
money exchange صرف
minor exchange تفاوت کوچک
intermediate exchange مرکز
chemical exchange تبادل شیمیایی
baltic exchange بازار یاتالار بورسی در لندن که مربوط به کرایه کشتی ومعاملات مربوطه میباشد
baltic exchange بازار بورس بالتیک
automatic exchange رد و بدل کننده خودکار
acyl exchange اسید کافت
foreign exchange تعویض خارجی
foreign exchange پول خارجی
foreign exchange ارز خارجی
foreign exchange پول کشور خارجی
foreign exchange ارز
baltic exchange اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
bill exchange برات بازرگانی
bill exchange برات
exchange of blows تبادل ضربه
central exchange مرکزتلکس
central exchange مرکز تلفن خودکار
broadband exchange تعویض پهن باند
branch exchange رد و بدل کننده شعبهای
bill of exchange برات
bill of exchange برات مبادلهای
bill of exchange برات ارزی
bill of exchange حواله یا برات کتبی غیرمشروط
foreign exchange پول خارجی ارز خارجی
foreign exchange مبادله خارجی
stock exchange بورس اوراق بهادار
exchange rates نرخ ارز
exchange rates مظنهء ارز
exchange rate نرخ تبدیل ارز
exchange rate نرخ تسعیر ارز
exchange rate نرخ مبادله ارز
exchange rate نرخ مبادله
exchange rate نرخ مبادلهای
exchange rates نرخ مبادلهای
exchange rates نرخ مبادله
exchange rates نرخ مبادله ارز
stock exchange بورس سهام
telephone exchange مرکز تلفن خودکار
telephone exchange مرکز تلفن
exchange rates نرخ تبدیل ارز
exchange rates نرخ تسعیر ارز
exchange rate مظنهء ارز
exchange rate نرخ ارز
energy exchange تبادل انرژی
concentred exchange تبادل همزمان
exchange battery باطری
equation of exchange به این ترتیب معادله عبارت از : PQ=V
equation of exchange متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
equation of exchange همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
electron exchange تبادل الکترون
commodities exchange بورس کالا
commodity exchange مبادله کالا
commodity exchange بورس مواداولیه
direct exchange تعویض باداغی
exchange broker دلال ارز
exchange cable کابل اتصال بین مرکز تلفنی ومشترک تلفنی
exchange devaluation تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
exchange depreciation کاهش ارزش پول خارجی
exchange depareciation تنزل ارزش پول خارجی تنزل قیمت ارز
exchange control کنترل ارزی
exchange control جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
exchange control نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
commodity exchange بورس کالا
exchange control کنترل ارز
exchange control نظارت ارز
direct exchange تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
shipped bill of exchange بارنامهای که حاکی ازمحموله است
respiratory exchange index شاخص بهره تنفسی
rationing of foreign exchange جیره بندی ارز خارجی
exchange of instruments of ratification مبادله اسناد دال بر تصدیق وتصویب موضوع مورد توافق یا تصویب معاهده
depreciation of the exchange rate افت نرخ ارز
depreciation of the exchange rate کاهش نرخ ارز
exchange rate system نظام نرخ ارز
exchange of full powers رسمیت یافتن تنزل نرخ ارز مبادله اسناد مربوط به تفویض اختیارات تام
Currency exchange office صرافی
Where is the nearest exchange office? نزدیکترین صرافی کجاست؟
To exchange . To swap . To bandy. رد وبدل کردن
To argue ( exchange words ) with someone . با کسی یک بدوکردن
dynamic data exchange در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
exchange rate parity نرخ برابری ارز
drawer of a bill of exchange برات دهنده
quantity equation of exchange یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
foreign exchange rate نرخ ارز
committe of foreign exchange کمیسیون ارز
clean bill of exchange بارنامه بی نقص
claused bill og exchange بارنامه مشروط
fixed exchange rate نرخ ثابت ارز
ion exchange resin رزین تبادل یونی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com