English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English Persian
exchange office مرکز تلفن خودکار
Search result with all words
Where is the nearest exchange office? نزدیکترین صرافی کجاست؟
Currency exchange office صرافی
Other Matches
to i. anyone with an office به کسی منصب دادن
office محل کار اداره
office دفتر کار
office دفتر
office منصب
office اداره
in office در دفتر
office خدمت
office کار وفیفه
office اشتغال
office مسئولیت احرازمقام
office مقام
office شغل
Near our office . نزدیک اداره ما
office وفیفه
to r. any one in an office کسی رادوباره به منصبی گماشتن
office محل کار
little office نماز مخصوص حضرت مریم
office اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
office استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
office مناسب برای استفاده در شرکت
office کامپیوتر کوچک
office شغل عمومی
office اطاق
office اطاق دفتر
office work کار اداری
office of the future ادارهای که استفاده گستردهای از کامپیوتر
post office محل ذخیره اصلی پیام ها برای کاربران شبکه محلی
office of the future ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
office of records دفتر بایگانی
office manager رئیس دفتر
office manager رئیس اداره
office hours ساعات کار
paperless office اداره بی کاغذ
patent office اداره ثبت اختراعات
automated office دفتر خودکار
purchasing office دفتر خرید
post office اداره مرکزی پست
end office شعبه جز
purchasing office قسمت خرید
printing office چاپخانه
police office پاسگاه پلیس
police office کلانتری
audit office دفتر حسابرسی
period of office دوره تصدی
To assume office . عهده دار مقامی ( سمتی ) شدن
office of records بایگانی یا دفتراسناد و مدارک
office hours ساعات اداری
central office تلکس و تلگراف
inquiry office اداره خبر گیری
inquiry office دفتر اطلاعات
during his tenure of office درمدت تصدی او
drawing office دفتر طراحی
drawing office دفتر نقشه کشی
intelligence office دفتر راهنمایی
intelligence office دفتر اطلاعات
intermediate office مرکز میانی
investiture with an office اعطای منصب
investiture with an office برگماری بکار
electronic office محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
india office اداره امورهندوستان
engineering office دفتر مهندسی
finance office اداره دارایی
front office سیاستمداران وگردانندگان یک سازمان
good office مساعی جمیله
governor's office فرمانداری
head office اداره مرکزی
head office دفتر مرکزی
holy office جامعه راهبان ومومنین
office bearer بعدا پرسیده شود
india office وزارت هند
engineering office دفتر طراحی دفتر مهندسین مشاور
jack in office ادم باد درسرکه تازه بمقام
war office وزارت جنگ
office boy فراش
office building ساختمان اداری
census office اداره امار و ثبت احوال
census office دایره سجل و احوال
office computer کامپیوتر اداری
cash office صندوق
cash office دایره صندوق
office copy رونوشت مصدق
branch office دفتر شعبه
central office دفتر مرکزی
central office مرکز تلفن
office boy پیشخدمت
jack in office رسیده است
job office دفتر کارگاه
labour office اداره کارگزینی
land office اداره املاک وثبت اراضی
lawyer's office دارالوکاله
lawyer's office دفتر وکالت
main office مرکز اصلی
notary office محضر
notary office دفتر اسناد رسمی دفتر خانه
office attorney وکیل دفتر
branch office شعبه
booking office باجه رزرو بلیت
ticket office باجه بلیت فروشی
booking office باجه فروش بلیت
A new government wI'll take office . حکومت جدیدی سر کار خواهد آمد
registry office اداره ثبت
audit office اداره حسابرسی
Outside office hours. خارج از وقت اداری
sorting office مکانیکهدرآننامهها بستههاو....باتوجهبهآدرسگیرندهدستهبندیمیشوند
placement office موسسهکاریابیبرایفارغالتحصیلان
booking office گیشهفروشبلیط
office tower برجکارهایاداری
office-holders دیوان گر
office-holders دیوان سالار
office-holders صاحب مقام
office-holders کارمند دولت
Where is the post office? پستخانه کجاست؟
Where is the booking office? باجه رزرو بلیت کجاست؟
out of [outside] office hours خارج از ساعات اداری
office chair مبل اداری
office chair صندلی اداری
office grapevine سخن چینی [در دفتری یا شرکتی]
the relevant office اداره مسیول
government office اداره دولتی
ticket office باجه فروش بلیت
information office دفتر اطلاعات
Where is the ticket office? باجه بلیت فروشی کجاست؟
Where is the booking office? باجه بلیت فروشی کجاست؟
office-holders صاحب منصب دولت
box office باجه بلیط فروشی
register office اداره ثبت احوال
Foreign Office وزارت امور خارجه
office automation خودکارسازی اداری خودکارسازی دفتری
Home Office وزارت کشور
Home Office وزارت داخله
post office پستخانه
subhome office شعبه اصلی یک اداره
subhome office شعبه دفتر اصلی
stationery office اداره انتشارات پارلمانی ورسمی
site office دفتر مشاوراملاک
removal from office عزل
registered office اقامتگاه قانونی شرکت
record office اداره بایگانی کل
site office دفتر ساختمانی
box office گیشه فروش بلیط ورودیه نمایش
tenure of office تصدی
tenure of office زمامداری
office-holder کارمند دولت
office-holder صاحب مقام
office-holder دیوان سالار
to solicit an office درخواست ازیک شرکت
end office دفتر انتهایی
ticket office باجه
office-holder دیوان گر
ticket office محل فروش بلیت
the foreign office وزارت خارجه
office-holder صاحب منصب دولت
left-luggage office دفتر بار امانتی
office swivel chair صندلی گردان اداری
telephone central office مرکز تلفن خودکار
notary public office دفتر
vehicle registration office اداره راهنمایی و رانندگی
head office of company مرکز اصلی شرکت
general posr office اداره مرکزی پست در لندن
Home Office [British E] دفتر وزارت داخله
Several engineeres were removed from office. چندین مهندس از کار بر کنار شدند
land office business کار وسیع وبسیط وسریع کارپر سود یا پر موفقیت
natary public's office محضر
joint petroleum office دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
office of the public prosecutor دادسرا
notary public office اسنادرسمی
Where is the left-luggage office? دفتر بار امانتی کجاست؟
notary public's office دفتر اسناد رسمی
lost property office دفتر اشیای گم شده
office information system سیستم اطلاعات اداری
to marry at a registry office در دفتر ثبت یا محضر رسمی ازدواج کردن
post office order چک یا حواله پستی
main center office مرکز اصلی ارتباطات
public prosecutor's office دادسرا
Home Office [British E] دفتر وزارت کشور
The hell with the company (office). گور بابای شرکت ( اداره )
command issuing office دفتر توزیع فرامین یکان
army post office پستخانه نیروی زمینی
administrative contracting office دفتراداری
administrative contracting office دفتر استخدام کارگزینی
civil status office دفتر سجل و احوال
army post office شعبه پستی نیروی زمینی
command issuing office دفترتوزیع دستورالعملهای یکان
central telegraph office مرکز تلگراف اصلی
Our office is facing (opposite)the restaurant. دفتر ما روبروی رستوران است
The box office star of 1980. پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
exchange تفاوت
exchange ارز
exchange معاوضه و مبادله پول
first of exchange نسخه اصلی برات
exchange رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchange value ارزش مبادله
exchange value ارزش مبادلهای
exchange مرکز مبادله
value in exchange ارزش مبادله
re exchange برات رجوعی
in exchange for بجای
in exchange for درعوض
exchange معاوضه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com