Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 69 (5 milliseconds)
English
Persian
execute by shooting
تیرباران کردن
Other Matches
execute
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
execute
سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
execute
واقعیت دادن
execute
موقعیت یک کامپیوتر که یک برنامه را اجرا میکند
execute
رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
execute
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
execute
اجرا
execute
صورت گرفتن
execute
به انجام رساندن
execute
انجام دادن
execute
اجرا کردن
execute
واقعی کردن
execute
زمان اجرا
execute
حلقه اجرا
execute
قانونی کردن اعدام کردن
to execute somebody
اعدام کردن
[حقوق]
to execute somebody for something
کسی را بخاطر چیزی اعدام کردن
execute
عملی کردن
execute
اجرا کردن
execute
اداره کردن قانونی کردن
execute
نواختن نمایش دادن
execute
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
execute
مهارت
execute
عمل کردن
execute
اعدام کردن
execute cycle
چرخه اجرا
execute statement
حکم اجرایی
execute phase
مرحله اجرا
execute statement
دستور اجرایی
shooting
شکار باتفنگ
shooting
تیراندازی
shooting
جوانه
shooting
تیر
shooting
شوت بسوی دروازه
shooting
رمایه
shooting
تیراندازی درمیدان تیر تیرباران کردن
shooting
باتیر زدن
shooting position
حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
shooting star
شهاب ثاقب
shooting stars
تیرشهاب
school shooting
تیراندازی در مدرسه
shooting star
ستاره ثاقب
shooting star
تیرشهاب
shooting stars
شهاب ثاقب
shooting stars
ستاره ثاقب
shooting sticks
صندلی جمعشو و متحرک
shooting sticks
صندلی عصایی
pass shooting
شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
instinctive shooting
هدفگیری بدون کمک وسایل دید
flights shooting
مسابقه مسافت نه هدف
adobe shooting
خرج گذاری مسدود
shooting galleries
میدان تیراندازی تمرینی
shooting gallery
میدان تیراندازی تمرینی
decoy shooting
شکار به کمک مرغ دام
clout shooting
تیراندازی به هدف بزرگ ازمسافت 021 تا 081 متری باتیر و کمان
popinjay shooting
کمانگیری با تیرهای نوک کندبه پرندگان مصنوعی
shooting ckock
ساعت مسابقه
shooting stick
صندلی جمعشو و متحرک
shooting stick
صندلی عصایی
wing shooting
شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
trouble shooting
رفع اشکال
trouble shooting
رفع عیب کردن رفع گیر کردن
trouble shooting
رفع گیر
shooting line
خط موازی هدف که پای کمانگیران در تیراندازی روی ان قرارمی گیرد
shooting iron
اسلحه گرم
horse racing and shooting
سبق رمایه
olympic trench shooting
مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
shooting adjustment keys
دکمه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com