Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (7 milliseconds)
English
Persian
executive routine
روال اجرایی
Other Matches
executive
اجرایی
executive
قوه مجریه
executive
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executive
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
executive
مربوط به سیستم عامل یک کامپیوتر
the executive
قوه مجریه
executive course
زمین گلف کوتاهتر و اسانتراز معمول
executive
ضابط عدلیه
executive
مجری
executive
هیئت رئیسه
executive
مدیر اجرائی
executive
مدیر
executive
مدیر عامل
executive
افسراجراییات معاون اجرایی قسمت
executive committee
هیات رئیسه
executive commission
هیات مجریه
executive commission
هیات رئیسه
executive by law
ایین نامه اجرایی
executive branch
officer line : syn
executive branch
فرماندهی
executive bailiff
مامور اجرا
executive area
ناحیه هماهنگ ساز
executive agreement
موافقتنامه اجرایی موافقتنامه قابل اجرا
executive agent
شعبه اجرایی
executive agent
عامل اجرایی
executive officer
افسر اجراییات
executive committee
هیات اجرایی
executive length course
زمین گلف کوتاهتر و اسانتراز معمول
executive officen
ماموراجرا
executive writ
ورقه اجرائیه
executive writ
اجرائیه
executive system
سیستم اجرایی
executive program
برنامه مجری
executive program
برنامه اجرایی
executive power
قوه اجرائیه
executive power
قوه مجریه
executive order
اجرائیه
executive order
فرمانده دوم ناو
executive officer
معاون یکان افسر تیر
executive officen
گماشته اجرا
executive desk
میزمدیر
battery executive
افسرتیر اتشبار
account executive
متصدی رسیدگی به حساب مشتریها
battery executive
افسر اجرائیات اتشبار
executive
[of a political party]
مجلس اجرائی
[سیاست]
board of
[executive]
directors
هیئت مدیره
[اقتصاد]
[اصطلاح رسمی]
executive
[of a political party]
شورای مجریه
[سیاست]
board of
[executive]
directors
هیئت نظاره
[اقتصاد]
[اصطلاح رسمی]
executive information system
نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
routine
خط مشی جاری
routine
روش جاری
routine
روتین
routine
کار عادی
routine
معمولی
routine
عادی
routine
جریان عادی عادت جاری
routine
روزمره کار عادی
routine
امر عادی
routine
روال
routine
توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routine
یک سری حرکت ژیمناستیک
routine
جریان عادی و دایمی
routine
طریقه عادی
routine
تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
routine
بخشی از کد در یک محل که توسط فراخوانی ها در تابع استفاده میشود
routine
مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
routine
بخش کوچک یک کد که داده را از وسیله خارجی می پذیرد مثل خواندن ورودی از صفحه کلید
routine
مجموعه دستورات یک تابع که درهر بخش برنامه که نیاز باشد کپی می شوند
routine
برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routine
امور غیر مهم
executive council
[of a political party]
مجلس اجرائی
[سیاست]
executive council
[of a political party]
شورای مجریه
[سیاست]
routine message
پیام عادی
routine tests
ازمایشهای تک به تک
sevice routine
روال خدماتی
source routine
روال منبع
supervisory routine
روال نافر
target routine
روال هدف
routine work
کار تکراری عادی
tracing routine
روال ردیاب
tracing routine
روال رسام
tracing routine
روال ردیابی
utility routine
روال سودمند
daily routine
عادت جاری روزانه
test routine
روال ازماینده
routine library
کتابخانه روال ها
iterative routine
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
holiday routine
برنامه روز تعطیل
generalized routine
روال تعمیم یافته
generalized routine
روال کلی
error routine
روال خطا پرداز
diagnostic routine
روال تشخیص
diagnostic routine
برنامه تشخیص عیب
diagnostic routine
روال تشخیصی
diagnostic routine
روش تشخیص معایب در اثرازمایش
closed routine
روال بسته
canned routine
روال قالب ریزی شده
bootstrap routine
روال خود راه انداز
library routine
روال کتابخانهای
library routine
روال کتابخانه
library routine
روال مجموعه ها
monitor routine
روال مبصر
output routine
روال خروجی
production routine
روال تولید
recovery routine
روال ترمیمی
recursive routine
روال بازگشتی
recursive routine
زیرتابعی که درحین اجرا خود را صدامیکند
recursive routine
زیرتابعی دربرنامه که درحین اجرا خود را صدا میکند
relocatable routine
روال جابجاپذیر
autostart routine
روال اغازگر خودکار
maintenance routine
روال تعمیر و نگهداری
loading routine
روال بارکننده
main routine
روال اصلی
master routine
شاه روال
chief executive officer
[CEO]
[American E]
رئیس هیئت مدیره
chief executive officer
[CEO]
[American E]
مدیر عامل
[شرکت]
file handing routine
قسمتی از یک برنامه کامپیوترکه داده را از یک فایل خوانده و در ان می نویسد
interrupt serrice routine
روال سرویس وقفه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com