Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 41 (5 milliseconds)
English	Persian
exempt from taxation [only after nouns] <adj.>	معاف از مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات
Other Matches
exempt	معاف ازخدمت شدن یا کردن
exempt	بخشوده
exempt	معاف کردن
exempt	مستثنی
exempt	ازاد
exempt	معاف
exempt player	بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
tax exempt	معاف از مالیات
tax-exempt <adj.>	معاف از مالیات
tax-exempt <adj.>	بدون مالیات
exempt from duty	معاف از خدمت
taxation	وضع مالیات
taxation	مالیات بندی مالیات
taxation	مالیات
exempt from taxes [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات
exempt from taxes [only after nouns] <adj.>	معاف از مالیات
indirect taxation	مالیات غیرمستقیم
direct taxation	اخذ مالیات بصورت مستقیم
direct taxation	مالیات مستقیم
incidence of taxation	تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
burden of taxation	بار مالیاتی
double taxation	مالیات بندی مضاعف
value added taxation	مالیات بر ارزش افزوده
exemption from taxation	معافیت از مالیات
incidence of taxation	انتقال مالیات
incidence of taxation	اثر مالیات
taxation of costs	مالیات هزینه دادرسی
progressive taxation	مالیات تصاعدی
proportional taxation	مالیات تناسبی
regressive taxation	مالیات کاهنده
regressive taxation	مالیات نزولی
double taxation	مالیات مضاعف
taxation of costs	ارزیابی هزینههای دعوی
taxation of monopoly	مالیات بر انحصار
excessive taxation	مالیات بندی بیش از حد
excess burden of taxation	بار اضافی مالیات
nonneutralities of income taxation	خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
benefit theory of taxation	نظریه مالیات بندی بر پایه انتفاع
ability to pay principle of taxation	اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com