Dictiornary-Farsi | exempt from taxes | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 47 (5 milliseconds)

English	Persian
exempt from taxes [only after nouns] <adj.>	معاف از مالیات
exempt from taxes [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات


Other Matches

exempt	معاف
exempt	معاف ازخدمت شدن یا کردن
exempt	ازاد
exempt	معاف کردن
exempt	مستثنی
exempt	بخشوده
tax-exempt <adj.>	بدون مالیات
exempt player	بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
exempt from duty	معاف از خدمت
tax exempt	معاف از مالیات
tax-exempt <adj.>	معاف از مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.>	معاف از مالیات
taxes	مالیات
taxes	عوارض
taxes	فشاراوردن بر
taxes	متهم کردن
taxes	مالیات گرفتن از
taxes	خراج
taxes	سخت گیری مالیات بستن
taxes	تحمیل تقاضای سنگین
taxes	ملامت تهمت
taxes	باج
income taxes	مالیات برعایدات
income taxes	مالیات بر درامد
withholding taxes	مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
taxes in kind	مالیات جنسی
excise taxes	مالیات بر فروش
free from taxes <adj.>	بدون مالیات
capitation taxes	مالیات سرانه
excise taxes	مالیات برفروش کالاهای کثیرالمصرف
levying of taxes	وضع مالیات
rates and taxes	عوارض ومالیات
regressive taxes	مالیاتهای کاهنده مالیاتهای نزولی
remission of taxes	صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
specific taxes	مالیاتهای خاص
inspector of taxes	مامورمالیات
indirect taxes	مالیاتهای غیر مستقیم
direct taxes	مالیاتهای مستقیم
free from taxes <adj.>	معاف از مالیات
arrears of taxes	بقایای مالیاتی
general sales taxes	مالیات بر مصرف کلی وجزیی
marginal propensity to pay taxes	میل نهائی به پرداخت مالیات
The employer deducts taxes from the salary.	کارفرما مالیات را از درآمد کم می کند.
to bear all customs duties and taxes	تمام عوارض گمرکی و مالیات را به عهده گرفتن