Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English
Persian
expansion joint
اتصال چند قسمتی
expansion joint
درز انبساط
expansion joint
درز گسترش درز گشایش
expansion joint
درز وارفت
expansion joint
درز انبساطی
Other Matches
expansion
فرآیندی که در آن فراخوان ماکرو با دستورات درون آن جانشین میشود
expansion
مین میکند
expansion
خط وط آدرس و داده متصل یه یک اتصال به کارتهای وسیع اجاره کنترل و دستیابی به داده حافظه را می دهند
expansion
تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن
expansion
اتصالی درون کامپیوتر که کارت میتواند وارد نصب شود
expansion
افزایش درتوان محاسبه و اندازه فضای ذخیره سازی
expansion
گسترش
expansion
شکوفائی
expansion
توسعه
expansion
بسط
expansion
انبساط
expansion
گسترش انبساط
expansion
افزایش
expansion
گسترش توسعه
expansion
انبساط بسط
expansion
وسعت
expansion
واتنش
expansion
توسعه گسترش دادن کشیدن
expansion board
برد مدار چاپی برای افزایش قابلیتها و توابع به سخت افزار کامپیوتر
binomial expansion
بسط دو جملهای
expansion card
کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
expansion coefficient
ضریب انبساط
expansion bolt
پیچ واشو
expansion heat
حرارت انبساط
expansion heat
گرمای واتنش
expansion bearing
تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
cubical expansion
انبساط حجمی
credit expansion
گسترش اعتبار
expansion space
فضایانبساط
expansion diaphragm
دیاگرام انبساط
expansion connector
صفحهاتصال
expansion chamber
دریچهانبساط
expansion tank
مخزنانبساط
coefficient of expansion
ضریب انبساط
coefficient of expansion
ضریب گستردگی
vertical expansion
گسترش عمودی
thermal expansion
انبساط حرارتی
expansion bus
گذر گسترشی
expansion interface
تخته مدار که به یک فردامکان میدهد تا گردانندههای دیسک
expansion team
تیم تازه وارد به لیگ
expansion theorem
قضیه بسطی
expansion unit
وسیلهای که به یک کامپیوترمتصل بوده و دارای سوکتهای اضافی است تا درون انها تخته مدارهای چاپی بتوانند قرار گیرند
free expansion
انبساط ازاد
heat expansion
انبساط حرارت
polynomial expansion
بست چندجملهای
path of expansion
مسیر گسترش
path of expansion
مسیر توسعه
monetary expansion
توسعه پولی
monetary expansion
افزایش پول
macro expansion
بسط درشت دستور
expansion table
میز کشویی
expansion table
میز کشابی
expansion slots
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
expansion interface
حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
expansion loop
خم انبساط
expansion of universe
انبساط جهان
expansion orbit
مدار نشان
expansion path
مسیر گسترش
expansion path
مسیر افزایش حجم عملیات بنگاه گر یک نقشه منحنیهای متساوی التولید
expansion point
درز انبساط
expansion rate
اهنگ انبساط
expansion rule
قاعده بسط
expansion scab
ریشه
expansion slot
شکاف گسترشی
laplace expansion
بسط لاپلاس
bank expansion
گسترش بانکی
Taylor expansion
بسط تیلور
[ریاضی]
automatic volume expansion
گسترش خودکار صدا
multipe expansion of credit
استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
coefficient of thermal expansion
ضریب انبساط حرارتی
characteristic expansion time
زمان شاخص انبساط
taylor series expansion
بسط سری تیلور
thermal coefficient of expansion
ضریب انبساط حرارتی
joint
مهره اتصال
joint
اتصالی
joint
مشترک الحاقی
joint
نیروهای مشترک عملیات مشترک
joint
مشترک بین نیروهای مسلح
joint
بهم پیوستن
joint
مشاع
joint
دستگاه کوچک باطریدار که سوارکار بطور غیر مجازروی گردن اسب می گذارد تاتندتر برود
joint
هرزملات
joint
لولا
joint
ستاد مشترک
joint
اتصال
joint
مشترک
joint
جای کشیدن تریاک با استعمال نوشابه لولا
joint
وصله
joint
زانویی
joint and several
تضامنی
joint
بند
joint
بند گاه
joint
توام
joint
مفصل پیوندگاه
joint
شرکتی مشاع
joint
درز
joint
مفصل
joint
بند بند کردن مساعی مشترک
joint
کردن خرد کردن
joint
متصل
joint
شریک
joint
درزه
joint
بند بند کردن اتصال دادن بند
joint
مفصل اتصال ضربهای
v joint
اتصال "وی "
joint
تصلب شرائین
joint
محل اتصال محل ضربه
lap joint
اتصال لب به لب
knee joint
مفصل زانو
knee joint
بندزانو
juke joint
رستوران کوچکی که خوراک ارزان داشته و نیز صفحات گرامافون را با انداختن پول دراسباب خودکار میزند
joint zone
منطقه مشترک
joint weld
جوشکاری اتصالی
joint washer
واشر اتصال
joint venture
سرمایه گذاری مشترک
joint venture
سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
knee joint
زانو زانویی
knuckle joint
لولای مفصلی
knuckle joint
لولای بند دار
lap joint
اتصال نیم ونیم
lap joint
اتصال رویهم
lap joint
اتصال نیمانیم
lap joint
اتصال پوششی
lap joint
لبه رویهم افتاده ومتصل بهم
ankle joint
قوزک
[استخوان بندی]
lapped joint
اتصال بوسیله پوشش
longitudinal joint
درز طولی
joint tenants
در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
joint tenants
اجاره داران مشترک
joint tenancy
شرکت در اجاره داری
joint servicing
دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
joint services
خدمات مشترک
joint responsibility
مسئوولیت تضامنی
joint resolution
تصمیم مشترک
joint resistance
مقدار مقاومت مفصل
joint products
محصولات مشترک
joint ownership
مالکیت اشتراکی
joint ownership
اشتراک در مالکیت مالکیت مشاع
joint ownership
اشاعه
joint pin
خار اتصال
joint shares
سهام مشترک
joint space
محل اتصال
joint tenancy
اجاره داری مشترک
joint supply
عرضه مشترک
joint stock
سرمایه مشترک
joint stock
شرکت سهامی
joint stock
سهامی
joint staff
ستاد مشترک
joint space
محل لحیم
longitudinal joint
درز از درازا
scarf joint
جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
universal joint
دو میله متصل بهم وفا دربچرخش
universal joint
مفصل چرخنده
universal joint
قفل کاردان
welded joint
اتصال جوش
with the joint views of
با جلب نظر
sawn joint
درز بریده
sawn joint
درز اره شو
riveted joint
اتصال پرچ
transverse joint
درز از درازا
transverse joint
درز عرضی
swivel joint
مفصل گردان
sealing joint
اتصال اب بندی
seam joint
درز
sleeve joint
اتصال با بوش
slip joint
اتصال ازاد
knuckle joint
اتصال زانویی
strapped joint
اتصال تسمهای
strike joint
شکستگی طولی
toggle joint
مفصل زانویی
summit joint
درز کلید طاق قوسی
raking out of a joint
درزخراشی
raking out of a joint
درز گشایی
raking out of a joint
درز اره شده
flare joint
اتصالز-بانه
mortise joint
اتصال کام
peripheral joint
اتصالجانبی
rail joint
اتصالریل
mitre joint
اتصال فارسی
miter joint
برش فارسی
clip joint
<idiom>
شغل سطح پایینی که پراز کلاهبرداری باشد
drip-joint
[اتصال بین دو ورق فلزی]
magnetic joint
محل ضربه در میدان مغناطیسی
oblique joint
شکستگی کج
overlap joint
اتصال نیمانیم
fetlock joint
مویپشتپایاسب
raking out of a joint
تهی کردن درزها
rabbet joint
اتصال دو راهه
rabbet joint
بست یا مفصل کنش کاوی
propeller joint
چهارشاخه گاردان خودرو
joint of the foot
قوزک پا
[استخوان بندی]
ankle joint
قوزک پا
[استخوان بندی]
pin joint
اتصال بین اعضای ساختمانی بصورت لولا یا پاشنه
joint of the foot
قوزک
[استخوان بندی]
joint and several responsibility
تضامن
hinge joint
مفصل لولایی
hinge joint
مفصلی که دریک سطح حرکت کند
ground joint
اتصال سنبادهای
foundation joint
درز پی
foundation joint
درز اتصالی که بین پی وساختمان تعبیه میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com