Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 147 (8 milliseconds)
English
Persian
expansion path
مسیر گسترش
expansion path
مسیر افزایش حجم عملیات بنگاه گر یک نقشه منحنیهای متساوی التولید
Search result with all words
path of expansion
مسیر توسعه
path of expansion
مسیر گسترش
Other Matches
path
مسیر از یک نقط ه در شبکه ارتباطی به دیگری
path
گذرگاه
path
مسیر
path
جاده مال رو
path
مسیر طریقت
path
راه
path
جاده
path
باریک راه
path
پیاده رو
f. this path
ازاین راه برو
by path
جاده فرعی
path
فرمان PATH
path
مسیر ممکن یا مجموعه رویدادها یا دستورات در اجرای یک برنامه
path
لیست زیر دایرکتوریها که سیستم عامل باید دنبال فایل نامدار بگردد
path
محل فایل در لیست زیر دایرکتوری منجر به آن
the f. path
جاده پیش یاجلویی
I have been down that path.
مزه اش را چشیده ام ( بسرم آمده است )
path name
نام مسیر
flight path
مسیر پرواز
time path
مسیر زمانی
to beat a path
کوبیدن یک جاده
train path
اجازه عبور ترن روی یک خط
light path
مسیر نور
critical path
مسیربحرانی
bridle path
جاده اسب رو
bridle path
راه باریک
glide path
مسیر پرواز در حال سرخوردن
glide path
مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
current path
مسیر عبور جریان برق
base path
مسیر بین پایگاهها
bicycle path
راه دوچرخه رو
bicycle path
مسیر دوچرخه سواری
glide path
مسیر فرود ازاد
foot path
کوره راه
critical path
مسیر بحرانی
scan path
مسیر پیمایش
roller path
ریل دواربرجک توپ
the primrose path
عیش و نوش جویی
path analysis
تحلیل مسیر
leakage path
مسیر خزش
nerve path
گذرگاه عصبی
lightning path
مسیر برق
magnetic path
مسیر خطوط قوا
motor path
گذرگاه حرکتی
mean free path
مسافت ازاد متوسط
mean free path
مسافت ازاد میانگین
path of flight
مسیر پرواز
primrose path
راه عیش وخوشی
path sweeping
مین روبی مسیر دریایی
path sweeping
پاک کردن مسیر
path of flight
مسیر هواپیما
primrose path
راه تسلیم ورضا
roller path
صفحه بلبرینگ
leakage path
مسیر نشت
critical path analysis
تحلیل مسیر بحرانی
critical path method
سی پی ام
critical path analysis
منبعی که در هر زمان فقط توسط یک پردازنده قابل استفاده است
critical path analysis
تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند تابه اهداف خود برسند و نیز PERT
critical path method
روش مسیر بحرانی
magnetic path length
طول مسیر خطوط قوا
attenuation mean free path
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
His path was strewn with flowers .
مقدم اورا گلباران کردند
scattering mean free path
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
absorption mean free path
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
mean free path absorption
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
mean free path for attenuation
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
critical path analysis
استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
expansion
تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن
expansion
گسترش توسعه
expansion
انبساط بسط
expansion
وسعت
expansion
واتنش
expansion
توسعه گسترش دادن کشیدن
expansion
فرآیندی که در آن فراخوان ماکرو با دستورات درون آن جانشین میشود
expansion
مین میکند
expansion
افزایش درتوان محاسبه و اندازه فضای ذخیره سازی
expansion
توسعه
expansion
خط وط آدرس و داده متصل یه یک اتصال به کارتهای وسیع اجاره کنترل و دستیابی به داده حافظه را می دهند
expansion
افزایش
expansion
بسط
expansion
انبساط
expansion
اتصالی درون کامپیوتر که کارت میتواند وارد نصب شود
expansion
گسترش انبساط
expansion
شکوفائی
expansion
گسترش
To be itching fo r a fight . To be on the war path.
سر دعوا داشتن
path
[corridor]
for emergency vehicles
راه
[باز شده در جاده]
برای وسایل اورژانس
monetary expansion
افزایش پول
monetary expansion
توسعه پولی
Taylor expansion
بسط تیلور
[ریاضی]
expansion tank
مخزنانبساط
thermal expansion
انبساط حرارتی
polynomial expansion
بست چندجملهای
vertical expansion
گسترش عمودی
expansion chamber
دریچهانبساط
expansion connector
صفحهاتصال
expansion diaphragm
دیاگرام انبساط
expansion space
فضایانبساط
expansion bus
گذر گسترشی
cubical expansion
انبساط حجمی
expansion joint
درز انبساط
expansion joint
درز گسترش درز گشایش
expansion joint
درز وارفت
expansion joint
درز انبساطی
expansion loop
خم انبساط
expansion of universe
انبساط جهان
expansion orbit
مدار نشان
coefficient of expansion
ضریب گستردگی
expansion joint
اتصال چند قسمتی
expansion interface
تخته مدار که به یک فردامکان میدهد تا گردانندههای دیسک
expansion heat
گرمای واتنش
credit expansion
گسترش اعتبار
expansion bearing
تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
expansion board
برد مدار چاپی برای افزایش قابلیتها و توابع به سخت افزار کامپیوتر
expansion bolt
پیچ واشو
expansion card
کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
expansion coefficient
ضریب انبساط
expansion heat
حرارت انبساط
expansion point
درز انبساط
expansion rate
اهنگ انبساط
expansion rule
قاعده بسط
coefficient of expansion
ضریب انبساط
free expansion
انبساط ازاد
binomial expansion
بسط دو جملهای
bank expansion
گسترش بانکی
heat expansion
انبساط حرارت
laplace expansion
بسط لاپلاس
macro expansion
بسط درشت دستور
expansion interface
حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
expansion unit
وسیلهای که به یک کامپیوترمتصل بوده و دارای سوکتهای اضافی است تا درون انها تخته مدارهای چاپی بتوانند قرار گیرند
expansion theorem
قضیه بسطی
expansion scab
ریشه
expansion slot
شکاف گسترشی
expansion slots
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
expansion table
میز کشابی
expansion table
میز کشویی
expansion team
تیم تازه وارد به لیگ
multipe expansion of credit
استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
automatic volume expansion
گسترش خودکار صدا
characteristic expansion time
زمان شاخص انبساط
thermal coefficient of expansion
ضریب انبساط حرارتی
coefficient of thermal expansion
ضریب انبساط حرارتی
taylor series expansion
بسط سری تیلور
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com