Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
experimental free handicap
دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
Other Matches
free handicap
مسابقه با امتیاز تعادلی برای اسبها
handicap
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicap
معلولیت
handicap
نقص
handicap
مانع
handicap
امتیاز دادن اشکال
handicap
اوانس
handicap
امتیاز به طرف ضعیف دربازی
handicap
مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
handicap stake
مسابقهای که مبلغ شرطبندی از صاحبان اسبهاست
highweight handicap
مسابقه اسبدوانی با امتیازمتفاوت وزن
perceptual handicap
ناتوانی ذهنی
handicap spot
مهرهتعادلی
physical handicap
معلولیت جسمانی
sensory handicap
معلولیت حسی
experimental
به طورازمایشی
experimental
عملی
experimental
ازمایشگاهی خطای ازمایش
experimental
ازمایشی
experimental
تجربی
Poor eyesight is a handicap to a scientists progress .
ضعف بینایی مانع پیشرفت یک دانشمند است
experimental neurosis
روان رنجوری ازمایشی
experimental data
دادههای ازمایشی
experimental probability
احتمال تجربی
experimental error
خطای ازمایشی
experimental extinction
خاموشی ازمایشی
experimental data
دادههای تجربی
experimental group
گروه ازمایشی
experimental method
روش ازمایشی
experimental control
کنترل ازمایشی
experimental probability
احتمال ازمایشی
experimental psychology
روانشناسی ازمایشی
experimental archaeology
باستان شناسی آزمایشی
experimental design
طرح ازمایش
Experimental architecture
معماری تجربی
experimental variable
متغیر ازمایشی
quasi experimental designs
طرحهای شبه ازمایشی
free
<adj.>
دست و دلباز
You are free to go now.
اکنون آزادید بروید.
free
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free in and out
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
free will
اختیاری
free for all
زدوخوردهمگانی
free for all
داد وبیداد
free will
طیب خاطر
free will
اختیار
free will
اراده ازاد
free will
ازادی اراده
free
مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free
رایگان سخاوتمندانه
free
جایز
free
مجانی
free
اختیاری مختار
free
حرکت قایق در جلو باد
free
ازادکردن
free
بخشودن
free
تحویل
free
روا
free
بازیگر ازاد
free
ترخیص کردن میدانی
free
کمی محدودیت نوع اسلحه
free
بطور مجانی ازادکردن
free
رها
free
مجاز منفصل
free
فاقد
free
مستقل
free
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free-for-all
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free-for-all
مسابقه بین این اسبها
having free will
ازادکار
having free will
فاعل مختار
i did that of my own free will
این کار را کردم
free
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free
ازاد
free
مطلق
i did that of my own free will
به میل خود
free
موجود در دیسک یا حافظه
free
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free
حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free thinkers
افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free thinking
ازادی از قیود مذهب
free throw
پنالتی
leave someone free to
مخیر گذاشتن کسی
free thought
وارستگی از مذهب
free thought
ازادی فکر لامذهب
free wheel
حرکت بدون رکاب زدن
free throw
پرتاب ازاد
free zone
منطقه ازاد تجاری
heart free
مبرا از عشق
heart free
ازاد ازقید عشق
free wheeling
بازی بدون نقشه قبلی
free wheeling
حالت خلاصی
free wheeling
خلاصی
guns free
توپها اتش باختیار
free world
جهان ازاد
free world
کشورهای غیرکمونیست
free zone
منطقه ازاد
free with ones money
ولخرج
free WAIS
گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
free throw
پاس بدون مانع
free throw
پرتاب بدون مانع برای یار
free tower
برج ازاد
free tower
برج پرش ازاد
free trader
تجارت ازاد
free trader
بدون گمرک
free turbine
توربین ازاد
free verse
شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
free volume
حجم ازاد
free vortex
گرداب ازاد
free zone
منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free of charge
معاف از حقوق گمرکی
free on rail
تحویل در راه اهن
free on rail
قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
free on rail
تحویل کالا روی قطار
free on truck
تحویل کالا روی کامیون
free oscillation
نوسان ازاد
free person
حر
free play
بازی ازاد
free play
ازاد
free play
لق
free play
بدون محدودیت
free position
روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
free radical
رادیکال ازاد
free on quay
قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
free on quay
تحویل دراسکله
free on board
بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
free of charge
مجانی
free of cost
مجانی
free of cost
مفت
free of duty
معاف از عوارض گمرکی
free of expense
مجانی
free of expense
بیخرج
free of particular average
معاف از خسارات جزئی
free of tax
بدون مالیات
free on boand
فوب
free on boand
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
free recall
یاداوری ازاد
free redical
بنیان ازاد
free spokenness
رک گویی
free spokenness
ساده گویی
free spool
چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
free stream
جریان ازاد
free support
تکیه گاه ازاد
free surface
سطح اب ازاد
free surface
مخازن ازاد اب
free surface
سطح ازاد
free swimming
شناور
free swimming
قادر به شنا
free thinker
کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free thinker
وبه مذهب بی اعتنا است .
free spoken
بی محابا
free spoken
بی پرده
free spoken
ساده گو
free rocket
موشک ازاد
free rocket
موشک غیر هدایت شونده
free rotation
چرخش ازاد
free safety
مدافع در منطقه ضعف
free sample
نمونه مجانی
free silver
مقدار نقره ازاد یک مسکوک
free skating
قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free space
فضای ازاد
free space
فضای خالی
free spillweir
سرریز ازاد
free spoken
رک گو
free thinkers
ازاد فکران
free from taxes
<adj.>
بدون مالیات
tax-free
<adj.>
معاف از مالیات
tax-free
<adj.>
بدون مالیات
free from taxes
<adj.>
معاف از مالیات
free rider
آدم لاشخور
free rider
آدم مفت خور
barrier-free
بدون حائل
Free Classicism
[سبک باستانری قرن نوزدهم انگلیس]
Free Gothic
احیای سبک گوتیک
Free style
[سبک قرن نوزده در احساس سبک کلاسیک و دومستیک]
problem-free
<adj.>
بدون دردسر
trouble-free
<adj.>
بدون زحمت
problem-free
<adj.>
بدون زحمت
parallax-free
<adj.>
بدون اختلاف منظر
trouble-free
<adj.>
بدون دردسر
Free Tudor
[سبکی که به شکل ستوندار سبک تئودور و الیزابت است.]
free-handed,
<adj.>
دست و دلباز
postage-free
<adj.>
حمل رایگان
free shipping
<adj.>
حمل رایگان
postage-free
<adj.>
ارسال رایگان
free shipping
<adj.>
ارسال رایگان
postage-free
<adj.>
ارسال مجانی
free shipping
<adj.>
ارسال مجانی
parallax-free
<adj.>
بدون اختلاف در رویت
mean free for scattering
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
tax free
معاف از مالیات
the free list
صورت کالای بی گمرک
to set free
ازادکردن
weapons free
جنگ افزار اتش به اختیار فرمان اتش به اختیار درپدافند هوایی
free-range
آزادچر
free-range
خانگی
free-standing
خودایستا
free-standing
غیرمتصل
free-standing
مجزا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com