English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
expert system سیستم خبره
expert system سیستم هوشمند
Search result with all words
expert support system سیستم خبره
Other Matches
expert ویژه گر
expert اهل خبره
expert نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
expert شخصی که درباره موضوعی بسیار می داند
he was nothing of an expert هیچ متخصص نبود متخصص کجا بود
expert تیرانداز ممتاز
expert ویژه کار
expert متخصص کارشناس
expert ماهر
expert خبره
expert متخصص
expert کارشناس
he posed as an expert خود را کارشناس وانمودکردن
expert badge نشان تیرانداز ممتاز
an expert accountant حسابدار متخصص
expert badge نشان مهارت در تیراندازی
expert witness شاهد خبره
expert gunner توپچی ماهر
expert knowledge تخصص
expert gunner تیرانداز ماهرتوپخانه
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
linear system [system of linear equations] دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
system سازگان
system هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
c.g.s. system دستگاه سگث
the system of the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
the system of رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
an system سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
value system نظام ارزشها
cw system سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
i.f.f. system دستگاه تشخیص
p system سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
system اسلوب
system نظام
system همست
system سیستم
system نظم منظومه
system سامانه
system سازمان
system تشکیلات
system نظام سیستم
system همستاد روش
system طریقه
system قاعده رویه
system طرز اسلوب
system جهاز
system دستگاه
system سلسله رشته
system روش اصول
system مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system طرز روش
system نظم ترتیب
system رشته دستگاه
system سلسله
system مجموعه سازمان
system ترتیب
system منظومه
system اصول وجود
phonetic system سیستم صوتی
rhombic system دستگاه راست گوشه
physiocratic system روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
open system سازگان باز
planetary system سیستم خورشیدی
planetary system شمسی
planning system نظام برنامه ریزی
point system شرط بندی براساس امتیاز
polyphase system دستگاه چندفاز
power system شبکه نیرو
open system نظام باز
oblique system سیستم مایل
numeration system سیستم شمارشی
one component system سیستم یک جزیی
numeral system سیستم عددی
open system سیستم باز
operating system/ سیستم عامل دو
organ system دستگاه
orthorhomobic system دستگاه راست گوشه
parallel system شبکه موازی
payroll system سیستم پرداخت حقوق
practical system دستگاه یکانهای عملی
on line system سیستم درون خطی
power system سیستم قدرت سیستم انرژی
road system شبکه راهها
road system شبکه راهسازی
rotation system توزیع تناوبی
russian system سیستم روسی در دفاع گرونفلد
second signal system دستگاه علامتی دوم
secure system سیستمی که بدون اجازه قابل دستیابی نیست
serfdom system نظام رعیتی
serfdom system نظام سرفی
sewage system شبکه فاضلاب
sewerage system شبکه فاضلاب
smyslov system سیستم اسمیسلوف در دفاع گرونفلد
social system نظام اجتماعی
software system سیستم نرم افزاری
spoils system سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
supervisory system سیستم نافر
rhombohedral system دستگاه لوزوجهی
respiratory system دستگاه تنفسی
redox system سیستم اکسایش- کاهش
price system نظام قیمت
price system نظام قیمتی
price system نسبت و رابطه قیمتها با هم
ptolemaic system هئیت بطلیموسی
quantized system دستگاه کوانتایی
quota system نظام سهمیه بندی
quota system سیستم سهمیهای
ragozin system سیستم راگوزین در گامبی وزیر شطرنج
railroad system سیستم راه اهن
railway system شبکه راه اهن
railway system سیستم راه اهن
rationing system نظام جیره بندی
rationing system نظام سهمیه بندی
recoil system سیستم دافع
recoil system دستگاه دافع توپ
recoil system سیستم عقب نشینی توپ
swiss system سیستم سویس
hexagonal system دستگاه شش گوشهای
isolated system سیستم منزوی
limbic system دستگاه کناری
london system سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
lymphatic system دستگاه لنفاوی
magnet system سیستم اهنربایی
magnetic system سیستم مغناطیسی
makagonov system سیستم ماکاگونوف در دفاع هندی شاه شطرنج
management system سیستم مدیریت
management system سیستم اداره
market system نظام بازار
maroczy system سیستم ماروکسی در بازی چهار اسب شطرنج
mature system سیستم کامل
total system سیستم کامل
irrigation system شبکه ابیاری
interphone system سیستم تلفنی
intercommunication system سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
household system نظام خانوادگی
household system نظام تولیدخانوادگی
hydraulic system سیستم هیدرولیک
ignition system سیستم احتراق موتور
illuminating system سیستم روشنایی
incentive system نظام تشویقی
indeterminate system آن قابل پیش بینی نیست
induction system سیستم مکش
information system سیستم اطلاعاتی
information system سیستم اطلاعات
inquiry system سیستم پرسش- پاسخ
integrate system سیستم مجتمع
interactive system سیستم فعل و انفعالی
intercommunication system ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
measuring system سیستم سنجش
merit system نظام شایستگی نگر
multilink system سیستمی که بیش از یک اتصال بین دو نقط ه دارد
multiple well system سیستم چند چاهی
multiplex system سیستم چند سیمه
multiplex system سیستم چندگانه
multiprocessing system سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
multiprocessing system سیستم چند پردازی
multiprocessing system سیستم پردازش چند گانه
multiprogramming system سیستم عملکرد چند برنامهای
multiprogramming system سیستم برنامه سازی چندگانه
multiuser system سیستم چند استفاده کننده سیستم چند کاربر
neurovegetative system دستگاه اعصاب نباتی
non quantized system دستگاه ناکوانتایی
non quantized system دستگاه کلاسیک
number system سیستم عدد نویسی
multicomputer system سیستم چند کامپیوتری
multicomponent system سیستم چند جزیی
monoprogramming system سیستم پردازش دستهای که در هر لحظه یک برنامه را اجرا میکند
microcomputer system سیستم ریزکامپیوتری
miniature system خرده نظام
mixed system نظام مختلط
mksa system دستگاه مکثا
mnemonic system نظام یادیار
modern system نظام نوین
modern system نظام جدید
modular system سیستم پیمانهای
modulation system سیستم مدولاسیون
monetary system سیستم پولی
monitor system سیستم مبصر
monoclinic system دستگاه تک شیب
monocyclic system دستگاه تکدور
indeterminate system سیستمی که وضعیت منط قی
number system سیستم عددی
swiss system نوعی روش تعیین حریف در مسابقات شطرنج
system software نرم افزار سیستم
tetragonal system دستگاه چهار گوشهای
text system سیستم متن
the nervous system سلسله پیهای نباتی
the vascular system سلسله اوندهاومجراها
three phase system سیستم سه فاز
three phase system شبکه سه فاز تاسیسات سه فاز
three wire system دستگاه سه سیمی
transmission system شبکه انتقال
transmission system سیستم انتقالی
transmission system دستگاه انتقالی
transposition system سیستم رمز با استفاده ازحروف در هم ریخته سیستم رمز در هم
triclinic system دستگاه سه شیب
truck system اصول دادن کالا به جای دستمزد به کارگران
turnkey system سیستم کامل که طبق نیاز مشتری طراحی شده است و آماده استفاده است
turnkey system سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com