Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 143 (8 milliseconds)
English	Persian
exploded view	منظره بریده
exploded view	منظره شکافته شده مدل بریده
exploded view	شرحی از یک ساختمان جامد
Other Matches
exploded	منفجر شدن ترکیدن
exploded	منفجر شدن یا منفجر کردن ترکیدن محترق شدن
exploded	گسترده کردن
exploded	منبسط کردن
exploded	محترق شدن
At last his anger exploded.	عاقبت از زور خشم ترکید
exploded pie graph	نمودار گرد تفکیک شده
To burst ( exploded) a bomb.	بمب ترکاندن
Many people were hurt when the boiler exploded.	وقتیکه دیگ بخار ترکید خیلیها مجروح شدند
he took a different view	نظردیگری پیداکرد
to the view	اشکارا
to have in view	در نظر داشتن
view	نما
outside view	منظره خارجی
outside view	نمای خارجی
on view	در معرض نمایش
with a view to	به منظور
in view of <idiom>	به خاطر اینکه
with a view to	از لحاظ
with a view to	از نظر برای
with the view of	به منظور
with the view of	از لحاظ
with the view of	از نظر برای
in view of	نظر به
he took a different view	نظریه دیگری اتخاذ کرد
view from above	منظرهبالایی
view	نظر
view	نظر
view	نیمرخ
view	نظریه
view	منظور
view	بازدیدکردن
view	منظره
view	نظریه عقیده
view	دید
view	چشم انداز قضاوت
view	دیدن
view	از نظرگذراندن
view	دیدگاه
view	نقطه نظر
view	جستجوی چیزی , به ویژه آنچه روی صفحه نمایش داده شده است
view	چشم انداز
view	نما
view	نگاه
view	نمایش
view	دید
view	منظره
retrospective view [on]	نگاه به گذشته
dorsal view	منظرهپشتی
retrospective view [on]	پس نگری [به]
view halloo	فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
view finder	ویزر
these two view are polesapart	این نظریه یک دنیاباهم فرق دارند
they view it favourably	بانظرمساعد به ان مینگرند
three view drawing	رسم فنی با سه نما
to burst upon the view	ناگهان به چشم عموم پدیدارشدن
to interrupt a view	جلو منظرهای را گرفتن
to pass one's view	از نظرگذشتن
top view	نمای فوقانی
view favourably	با نظر مساعد نگریستن
view type	نوع نما
city view	نمای شهر
take a dim view of <idiom>	مخالف بودن
Do you have a room with a better view?	آیا اتاقی با چشم انداز بهتر دارید؟
to have a different view of [ opinion about] something	در باره موضوی عقیده دیگری داشتن
She was fascinated by the view.	غرق تماشای منظره بود
In view of the fact that … whereas …	نظر به اینکه
rear view	منظرهپشتتراکتور
posterior view	نمایپشتیبدن
general view	نگاهکلی
exterior view	منظرهبیرونی
anterior view	شکلمقدماتی
view camera	دوربیننما
world view	جهان بینی
what's your view [of it] [or opinion [on it] ] ?	و نظر شما [در آن مورد] چیست ؟
As I see . In my view ( option) .	به نظرمن ( درنظرمن )
point of view	نقطه نظر
auxiliary view	نمای کمکی
birds view	چشم اندازهوایی
close up view	نمای کلوزاپ
close up view	نمای درشت نمای نزدیک عکس درشت
detail view	نمای فرعی در یک نقشه که جزئیاتی از ان را در برمیگیرد
field of view	منظره
field of view	حدود دید یک دوربین شبیه سازی شده
front view	نمای جلویی
front view	نمای جلو
front view	جبهه
front view	پیشانی
full view	نمای تمام رخ
angle of view	زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
point of view	دیدگاه
point of view	نظریه
point of view	دید
point of view	لحاظ
points of view	نقطه نظر
points of view	دیدگاه
points of view	نظریه
points of view	دید
points of view	لحاظ
full view	نمای روبرو
half view	نیم نما
panoramic view	منظره پهنه نما
plan view	نقشه کف
plan view	نمای بالا
plan view	دید از بالا
partial view	نمای جزیی
keping with one's view	مطابق نظرکسی بودن
in the public view	در ملاء عام
isometric view	رسمی که سه بعد شی را به نسبت متعادل نشان میدهد
maxwellian view	نظریه ماکسولی
maxwellian view	نگرش ماکسولی دید ماکسولی
sectional view	نمای برشی
side view	نیمرخ
in view of the fact that	نظر به اینکه
side view	نمای جنبی
field of view	میدان دید
side view	نمای پهلویی
side view	نمای جانبی
side view	از پهلو
we camw in view of that house	د رچشم رس ان خانه واقع شدیم
rear-view mirror	آیینهی عقبنما
to be of [or share] the same view [or opinion]	هم عقیده بودن
with this end in mind [view] <idiom>	با این هدف در ذهن [نظر] [اصطلاح]
To view something approvingly ( favourably ) .	چیزی را با نظر موافق ( مساعد ) نگریستن
rear-view mirrors	آیینهی عقبنما
rear-view mirrors	آیینهی جلو
personal computer (view from above)	کامپیوترشخصی
trail-view mirror	آینهبغلتریلی
rear-view mirror	آیینهی جلو
bird's eye view	دید کلی
bird's eye view	نظر اجمالی
bird's eye view	منظرهی هوایی
bird's eye view	چشمانداز
How do you predict(view)the situation?	اوضاع را چگونه می بینی ؟
rear-view mirror	آیینهی پسنما
bird's eye view	دورنما
bird's eye view	منظرهای که از بلندی دیده میشود
strict profile view	نمای نیمرخ کامل
rear-view mirrors	آیینهی پسنما
I hope it serves ( answerew ) your purpose ( meets your view ) .	امید وارم نظرتان را تأمین کند

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com