English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
extended industry standard architecture معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
Other Matches
Industry Standard Architecture استاندارد برای باس در IBMPC یا سازگار با آن
CD ROM Extended Architecture فرمت ROM-CD پیشرفته که نحوه ذخیره سازی صورت و تصویر داده را روی دیسک ROM-CD مشخص میکند
extended تمدید شده
extended مبسوط
extended تمدید یافته
extended code decimalinterchange coded binary کدمبادله اعشاری کد شده بصورت دودوئی توسعه یافته
extended مطول
to be ones extended خودرازیادخسته کردن زیادخسته شدن
its was extended مدت اعتبارانرا دراز کردند
extended defense دفاع گسترده
extended character دکمهبازکنندهصفحه
extended claw پنجهبازشو
extended addressing ادرس دهی گسترده
extended defense پدافند در جبهه عریض به طور منطقهای
extended family خانواده گسترده
extended memory حافظه توسعه یافته
extended memory حافظه تمدیدی
extended precision دقت توسعه یافته
extended family system نظام فامیلی گسترده
extended pole piece قطبک دراز شده
extended character set مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
industry کوشایی
industry مجاهدت
industry صناعت
industry صنعت
industry پیشه و هنر ابتکار
architecture معماری
architecture طراحی سیستم کامپیوتری در لایه هایی طبق کارایی و خصوصیاتشان
architecture فاهر و اتصالات سخت افزار داخلی کامپیوتر و ارتباطات منط قی بین CPU
architecture ساختار
architecture حافظه و وسایل ورودی / خروجی
architecture سبک معماری مهرازی
architecture هنر معماری
electric industry صنعت برق
agro industry کشت و صنعت
computer industry صنعت کامپیوتر
competitive industry صنعت رقابتی
ceramics industry صنعت سرامیک
automotive industry صنعت اتومبیل
contracting industry صنعت ساختمان
declining industry صنعت رو به زوال
agro industry کشت و ساخت
declining industry صنعت درحال تنزل
domestic industry صنعت داخلی
expanding industry صنعت در حال گسترش
export industry صنعت صادراتی
transport industry تجارت حمل و نقل
textile industry صنعت نساجی
textile industry صنعت بافندگی
weak industry صنعت ضعیف
weak industry صنعت کساد
cottage industry کارگاه خانگی
cottage industry صنعت روستایی
cottage industry فرآورد خانگی
petrochemical industry صنعتشیمیاییفرآوردههاینفتی
light industry صنعتساختاشیاءبااندازهکوچک
Want is the mother of industry. <proverb> خواستن ,مادر صنعت و سازندگى است .
transport industry صنعت حمل و نقل
sick industry صنعت عقب مانده
sick industry صنعت بیمار
nationalized industry صنعت ملی شده
extractive industry صنعت استخراجی
family industry صنعت خانوادگی
infant industry صنعت نوزاد
iron industry صنعت اهن
location of industry تعیین مکان صنعت
location of industry تعیین محل استقرار صنعت
manufacturing industry صنعت کارخانهای
ministry of industry وزارت پیشه و هنر
oil industry صنعت نفت
plastic industry صنعت پلاستیک
service industry صنعت خدمات
motorcar industry صنعت اتومبیل
heavy industry صنایع سنگین
monumental architecture معماری با عظمت
network architecture معماری شبکه
ecological architecture معماری بوم شناختی
Egyptian architecture معماری مصری
environment architecture معماری محوطه
open architecture معماری باز
egyptian architecture معماری مصری
electrographic architecture [واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
Cretan architecture معماری کرتی
Elizabethan architecture معماری دوره ملکه الیزابت [انگلستان]
Ersatz architecture [معماری الکتریکی با نقش هایی در مرکز]
Ethiopian architecture معماری حبشی [معبدهایی که از سنگ ساخته می شد]
interior architecture معماری داخلی
action architecture [معماری با طرح های دقیق و مختصر و استفاده از مواد آماده]
Analogical architecture [معماری بومی ایتالیا در سال هزار و نهصد و هفتاد]
Babylonian architecture معماری بابلی
carboard architecture [مدل طراحی با سطحی صاف]
Community architecture [جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
Conceptual architecture معماری ادراکی
contextual architecture معماری بافت گرایی
Coptic architecture معماری مسیحیان مصر
Aztec architecture معماری آزتکی [مربوط به ساکنان جزیره تکسکوکو]
Dravidian architecture [معماری مرسوم در قسمت شبه قاره هند]
earth architecture معماری خشتی
Assyrian architecture معماری آشوری
landscape architecture معماری ارایش زمین
landscape architecture معماری طبیعت
Estruscan architecture معماری اتروسکی
display architecture معماری نمایشی
achaemenid architecture معماری هخامنشی
buddhist architecture سبک معماری بودائی
Green architecture [ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
Hard architecture [ساختمان محکم، غیر شخصی و بدون پنجره که معمولا زندان ها و بیمارستان های روانی به این سبک ساخته می شده است.]
Industrial Architecture معماری خانه های صنعتی
interion architecture معماری داخلی
baroque architecture سبک معماری باروک
Islamic architecture معماری اسلامی
Jacobean architecture سبک جاکوبی
environment architecture معماری محیط
architecture proper معماری بمعنی واقعی کلمه معماری واقعی
Jesuit architecture معماری مجزایی
Kinetic architecture معماری جنبشی
landscape architecture معماری محوطه سازی
style of architecture سبک معماری
byzantine architecture سبک معماری بیزانسی
Green architecture معماری سبز
Experimental architecture معماری تجربی
computer architecture معماری کامپیوتر
Fantastic architecture معماری غیر عادی
figurative architecture معماری مشجر
defensive architecture معماری نظامی
chinese architecture معماری چینی
Georgian architecture معماری جرجی [در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
Greek architecture معماری یونانی
decreasing cost industry هزینه نزولی صنعتی
constant cost industry صنعت هزینههای ثابت
structrual engineering industry صنعت سازه
increasing cost industry حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
increasing cost industry صنایع با هزینههای افزایشی
structrual engineering industry صنعت ساختمان فولادی صنعت سوله
small scale industry صنعت به مقیاس کوچک
labour intensive industry صنعت کاربر
non ferrous metal industry صنعت فلزات غیراهنی
motor vehicle industry صنعت وسایل نقلیه موتوری صنعت اتومبیل
metal working industry صنعت فلزکاری
to protect home industry صنایع درونی را حفظ وتشویق کردن
machine building industry صنعت ماشین سازی
Irans industry is progressing. صنعت ایران درحال ترقی است
labour intensive industry صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
systems network architecture روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
systems application architecture معماری کاربردی سیستم ها
Micro Channel Architecture تعداد قط عات الکترونیکی لازم برای مدیریت سیگنال زمان و داده روی باس گسترده MCA
Micro Channel Architecture - بیتی است که وسایل کنترل باس را پشتیانی میکند
onion skin architecture طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
Early Christian architecture سبک معماری دوران مسیحیت
anglo-saxon architecture [معماری انگلیسی در پایان قرن ششم میلادی. از مشخصه های ساختمان های آن استفاده از تیرک های چوبی بود.]
late-Modern architecture [معماری که تصویرها و ایده ها و نقش و نگار آن گرفته شده از جنبش معماری مدرن بود.]
systems network architecture معماری شبکه سیستم ها
earth-work architecture معماری خشتی
poor prospects for the steel industry دورنمای ضعیف برای صنعت پولاد
iron and steel working industry صنعت اهن و فولاد
long run industry supply curve منحنی عرضه صنعت در بلندمدت
The tourist industry is recovering to pre-crisis levels. صنعت گردشگری آهسته ترمیم می شود و به سطح قبل از بحران می رسد.
standard متعارفی
standard متعارف
standard اولین مگا بایت حافظه در PC.
standard A استانداردA
standard استاندارد
standard نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standard واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
standard حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
standard مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standard معیار
standard استاندارد همگون
standard نمونه قبول شده معین
standard مقرر قانونی
standard طبیعی یا معمولی
standard تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standard قالب
standard الگو
standard متداول
standard مرسوم
standard نشان پرچم
standard قانونی
standard استانده
standard دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard قسمت ساکن دستگاه
standard نورم مقیاس
standard عیار قانونی استاندارد مقرر
standard یکسان معیار
standard همگون یکنواخت یکجور
standard نمونه قانونی
standard همشکل
standard همسان
standard اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standard متن یا فرم یا پاراگراف چاپ شده طبیعی که چندین بار استفاده شود.
standard کالای جانشین رزمی
standard محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standard اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standard خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
standard سنجه
standard معمولی
standard ohm اهم استاندارد
standard pascal پاسکال استاندارد
standard penetration ازمایش نفوذی استاندارد
standard rudder 51 درجه سکان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com