Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
extended pole piece	قطبک دراز شده
Other Matches
pole piece	قطبک
horn of pole piece	شاخ قطبک
to be ones extended	خودرازیادخسته کردن زیادخسته شدن
extended	مطول
extended	تمدید شده
extended	مبسوط
extended	تمدید یافته
its was extended	مدت اعتبارانرا دراز کردند
extended	code decimalinterchange coded binary کدمبادله اعشاری کد شده بصورت دودوئی توسعه یافته
extended memory	حافظه تمدیدی
extended family	خانواده گسترده
extended memory	حافظه توسعه یافته
extended defense	دفاع گسترده
extended precision	دقت توسعه یافته
extended character	دکمهبازکنندهصفحه
extended claw	پنجهبازشو
extended defense	پدافند در جبهه عریض به طور منطقهای
extended addressing	ادرس دهی گسترده
extended family system	نظام فامیلی گسترده
CD ROM Extended Architecture	فرمت ROM-CD پیشرفته که نحوه ذخیره سازی صورت و تصویر داده را روی دیسک ROM-CD مشخص میکند
extended character set	مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
extended industry standard architecture	معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
pole	تیر
four pole	چهار قطبی
pole	پایه
pole	میله پرچم
pole	لهستانی
pole	قطب باطری
pole	شمع
pole	دکل
pole	چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
pole	نیزه پرش با نیزه
pole	قطب
pole	دستک
pole ax	تبرزین
pole ax	با تبرچکش کشتن
pole	نیش ماگنترون
pole ax	تیر چکش دار
up the pole	گرفتار در تنگنا واقع شده
two pole	دو پل
pole	دسته بلند چیزی
pole	تیر چراغ برق
pole	قطب دار کردن
pole	تیردارکردن
pole	با تیر یا دیرک محکم کردن
pole tips	نوکهای قطب
field pole	قطب میدان
pole pitch	گام قطب
consequent pole	قطب فرعی
pole vaulter	پرنده با نیزه
flag pole	میله پرچم
pole shoe	کفشک قطب
pole strength	شدت قطب
pole sitter	راننده نزدیک به نرده داخلی درمسیر
double pole	با دو قطب
double pole	دو قطبی
elevated pole	قطب نافر
elevated pole	قطب راصد
pole shoe	کفش قطب
pole plate	حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
pole of development	قطب توسعه
pole mast	دیرک یک پارچه
pole changer	تغییردهنده قطبش
internal pole	قطب داخلی
liberty pole	چوب پرچم انقلابیون فرانسه وامریکا
pole armature	ارمیچر قطبی
magnetic pole	قطب مغناطیسی
pole arc	قوس قطب
main pole	قطب اصلی
one pole switch	کلید یک قطبی
negative pole	قطب منفی مغناطیس
negative pole	قطب منفی
head pole	تیری که از پشت اسب تاکنارسرش ادامه دارد
pole changer	تعویض کننده قطب
pole mast	دکل یک تیکه
pole jumping	با گرفتن چوب در دست
pole jumping	جست
pole jumping	پرش با تیر
pole horse	اسب نزدیک به لبه داخلی مسیر
pole horse	یابوی عصار خانه
magnet pole	قطب اهنربا
pole horse	اسب کنار مال بند
pole climbing	از تیر بالا رفتن
pole climber	رکاب
pole charge	خرج میلهای
pole charge	خرج دستکی
pole changing	تعویض قطب
neutral pole	قطب خنثی
pole vaulting	پرش با نیزه
fluted pole	پایهزهدار
curtain pole	پایهپرده
wound pole	قطب مرکب
wooden pole	دکل چوبی
wooden pole	تیر چوبی
whisker pole	تیر وصل به دکل برای بادبانی دور از باد
tubular pole	دکل لولهای
to pole any thing up or down	چیزیرا سوی بالایا پایین هل دادن
doubles pole	تیردوتایی
South Pole	قطب جنوب
Pole Star	Polaris
Pole Star	ستاره قطبی
Pole Star	جدی
totem pole	تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
pike pole	کلنگدوسردستهبلند
plain pole	پایهمسطح
North Pole	قطب شمال
pole position	آغازگاه [ستاره شناسی] [ارتش]
pole position	جلوتر از همه در صف [مسابقه]
barge pole	چیز غیر قابلاعتماد
barber's pole	پایهایکهدر قدیمبیرونمغازهها در بریتانیا استفادهمیشد
tail pole	کابلخارجی
singles pole	تکپایه
roof pole	سقفبلند
pole tip	سرنوکتیزچوباسکی
pole shaft	چوباسکی
pole grip	دستهمتصلبهدست
pole vault	پرش با نیزه
pole vault	بانیزه پریدن
spinnaker pole	تیری که بادبان 3 گوشه به ان وصل میشود
ski pole	چوبدست اسکی
ski pole	چوب اسکی بازی
single pole	چوبدستی تکی اسکی
single pole	تک قطب
salient pole	قطب برجسته
ridge pole	کش دیرک افقی چادر
ridge pole	کش بالای شیروانی
rel pole	قطب قرمز
ranging pole	شاخصهای مسافت یابی
communicating pole	قطب کمکی
positive pole	قطب مثبت
commutating pole	قطب جابجاگری
commutating pole	قطب کمکی
tent pole	تیر چادر
armature pole	قطب ارمیچر
anchor pole	دیرک مهار
analogous pole	شبه قطب
three pole switch	کلید سه پل
pole vaults	بانیزه پریدن
the south pole	قطب جنوب
the north pole	قطب شمال
tent pole	دیرک چادر
pole vaults	پرش با نیزه
triple pole switch	کلید سه پل
split pole motor	موتور با قطب چاکدار
shaded pole motor	موتور با قطب سایه دار
pole post clamp	ترمینال
pole changing switch	کلید تعویض قطب
single pole cutout	فیوز تک پل
pole changing motor	موتور با قطبهای قابل تعویض
single pole switch	کلید یک پل
split pole motor	موتور کمکی
split pole converter	تبدیل گر با انشقاق قطب
commutating pole converter	تبدیل گر قطب کمکی
double pole switch	کلید دو پل
magnetic pole sterngth	شدت قطب مغناطیسی
commutating pole generator	مولد با قطب جابجاگر
magnetic north pole	قطب شمال مغناطیسی
communicating pole winding	سیم پیچی قطب کمکی
flage pole position	موقعیت میله پرچمی
free magnetic pole	قطب مغناطیسی ازاد
celestial north pole	قطب شمال عالم
piece	وصله کردن
piece	نمایشنامه قسمت بخش
piece	یک تکه کردن
think piece	مقاله خبری امیخته باافکار وتفسیرات نویسنده
piece	قدری
piece	سوار
piece	ترکیب کردن
piece	جورشدن
piece	قطعه ادبی یاموسیقی
say one's piece <idiom>	آشکارا نظر خودرا گفتن
by the piece	بطورمقاطعه
by the piece	ازروی کار کرد
piece	مهره پارچه
piece	فقره
piece	دانه
piece	قطعه
piece	تکه
piece	عدد
piece	سکه نمونه
one-piece	لباسیکسره
three piece	درست شده از سه قسمت
three piece	سه پارچه
three piece	سه تکه
to piece out	تیکه تیکه درست کردن
to piece together	بهم پیوستن
to piece out	دراز
piece of eight	دلاراسپانیولی
piece	قبضه سلاح
piece	پاره
piece	قسمت
to piece out	کردن
piece	طغرا
piece	طغری
piece	قبضه توپ یا تفنگ
piece	مهره شطرنج
piece	کمی
piece	جزء
of a piece with each other	ازسر هم همجنس یکدیگر
piece	اسلحه گرم

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com