Dictiornary-Farsi | external function | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
external function	تابع برونی


Other Matches

external	صوری
external	فاهری پدیدار
external	مین کننده نیرو دارد تابه پورت سری کامپیوتر وصل شود
external	ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
external	فایل حاوی داده برای برنامه که جداگانه از آن دخیره شده است
external	1-سخت افزار
external	خارجی
external	بیرونی
external	سطح فواهر
external	بیرون
external	خارج
external	که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external	وسیلهای که درون کامپیوتر نیست ولی به آن اضافه شده تا تواناییهای ذخیره سازی آن را افزایش دهد
external	سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
external	فاهر
external	برونی
external	خارج یک برنامه یا وسیله
external	مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
external	رسانه ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی از طرف CPU قابل دسترسی است
external	روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external	دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
external	حافظهای که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قراد دراد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
external	ثبات کاربر ذخیره شده رد حافظه اصلی ونه CPU
external command	فرمان خارجی
external combustion	احتراق خارجی
external circuit	مدار خارجی
external benefits	فواید خارجی
external armature	ارمیچر خارجی
external sense	حس برونی
external control	کنترل خارجی
external cost	هزینه خارجی
external delay	تاخیر خارجی
external diseconomies	عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
external command	فرمان برونی
external docuhentation	مستندات خارجی
external economies	صرفه جوئیهای خارجی
external force	نیروی بیرونی
external force	نیروی خارجی
external operation	عملیات خارجی
external table	جدول برونی
external symbol	علامت خارجی
external store	انباره خارجی
external storage	ثبات خارجی کامپیوتر
external storage	حافظه خارجی
external storage	انباره خارجی
external sort	جورکردن خارجی
external thread	دنده خارجی
external validity	اعتبار برونی
external variable	متغیر خارجی
external ear	گوشبیرونی
external gills	دستگاهتنفسبیرونی
external nose	نمایبیرونیبینی
external oblique	ماهیچهمورببیرونی
external socket	پریز بیرونی
external ear	گوش بیرونی [کالبد شناسی بدن انسان]
external sort	مرتب سازی خارجی
external sort	جور کردن خارجی
external security	امنیت خارجی
external menory	حافظه خارجی
external memory	حافظه خارجی
external load	بار خارجی
external label	برچسب خارجی
external interrupt	وقفه خارجی
external inhibition	بازداری برونی
external indicator	نشان دهنده وضع خارجی وسیله
external gear	تاج دندانه خارجی
external modem	تلفیق و تفکیک کننده برونی
external operation	عملیات خارج از مملکت
external ophthalmia	اماس برونی تخم چشم
external reward	پاداش برونی
external reperence	ارجاع خارجی
external reference	ارجاع خارجی
external reference	مرجع خارجی
external rectus	عضله مستقیم برون چشمی
external pressure	فشار برونی
external pressure	فشار خارجی
external phase	فاز برونی
external transaction	معاملات خارجی
balance of external	liabilities and claims مانده مطالبات و بدهیهای خارجی
sum of all external forces	حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
external good order	اصطلاحی در حمل و نقل که دال بر وضعیت فاهری مناسب کالای مورد حمل میباشد
external auditory meatus	گذرگاه برونی گوش
external hard disk	دیسک سخت برونی
external combustion engine	موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
external saphenous vein	سیاهرگ یا ورید مابض
external data file	فایل اطلاعات خروجی
external magnetic circuit	مدار مغناطیسی خارجی
external symbol dictionary	فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
external jugular vein	شاهرگگردنبیرونی
external fuel tank	مخزنسوختبیرونی
external tooth lock washer	قفلواشوندهدندانهای
error due to external influence	خطای محیطی [ریاضی]
function	مقام
function	خاصیت وجودی
function	پیشه
function	کارویژه
function	کارایی
function	کار کردن
function	فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
function	چاپ کدهایی که یک عمل را کنترل می کنند و نه صرفا نمایش یک حرف
function	لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
function	سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
function	مجموعه توابع که توسط یک برنامه قابل استفاده اند
function	دستور برنامه که اجرا را به یک تابع از پیش تعیین شده می برد یا به یک مجموعه دسورات مرتب نامدار
function	طرزکار تابع
function	وفیفه عمل کردن
function	عمل
function	ایین رسمی
function	عمل کردن کارکردن
function	کارکرد
NOR function =	تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند
function	ماموریت عمل
function	تابع [ریاضی]
function	وفیفه
function	نقش
function	ایفاء
function	فعالیت
function	کار
function	دستورالعمل
NOT function	معادل تابع NAND
function	وفیفه داشتن
NOT function	مدار الکترونیکی یا قطعه که تابع NOT را انجام میدهد
NOT function	تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود
to function as something	به کار رفتن به عنوان چیزی
even function	تابع زوج
OR function	پیاده سازی الکترونیکی تابع OR
zero of a function	ریشه تابع [ریاضی]
OR function	تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
zero of a function	صفر یک تابع [ریاضی]
NOR function =	مدار الکترونیکی یا قطعهای که تابع NOR را انجام میدهد
function	انجام عمل به درستی
function	مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
function	تابع
function	کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
function	مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
neither nor function	تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگر ورودی درست باشد
well defined function	تابع خوش تعریف
revenue function	تابع درامد
weight function	تابع وزنی
saving function	تابع پس انداز
utility function	تابع کاربردی
recursive function	تابع بازگشتی
saving function	صورت مقدار پس انداز درامدشخص
work function	انرژی خروج
propositional function	وفیفه حسی
proper function	مشخصه تابع
proper function	ویژه تابع
quadratic function	تابع درجه دوم
work function	تابع کار
production function	تابع تولید
work function	انرژی ازاد در ترمودینامیک
probability function	تابع احتمال
well behaved function	تابع خوشرفتار
propositional function	امر حسی
real function	تابع حقیقی
trigonometric function	تابع مثلثاتی
trial function	تابع ازمایشی
sheffer function	تابع شفر
sine function	تابع سینوسی
wave function	تابع موجی
standard function	تابع استاندارد
state function	تابع حالت
step function	تابع پلهای
step function	تابع پلکانی
stress function	تابع تنش
secondary function	کارکرد ثانوی
sediment function	تابع بده مواد جامع
transformation function	تابع تبدیل
transfer function	تابع انتقال
total function	تابع کامل
threshold function	تابع استانهای
temperature function	تابع دما
tax function	تابع مالیات
tact function	کارکرد نامیدن
switching function	تابع راه گزین
supply function	تابع عرضه
root of a function	ریشه تابع [ریاضی]
utility function	تابع مفید
holomorphic function	تابع هولومورفیک [ریاضی]
arithmetic function	تابع حسابی [ریاضی]
arithmetical function	تابع حسابی [ریاضی]
generalized function	توزیع [ریاضی]
root of a function	صفر یک تابع [ریاضی]
smooth function	تابع همواری [ریاضی]
frequency function	تابع تکرار [ریاضی]
inverse function	تابع معکوس [ریاضی]
inverse function	تابع وارون [ریاضی]
continuity of a function	پیوستگی تابعی [ریاضی]
argument [of a function]	متغیر مستقل تابعی [ریاضی]
generalized function	تابع تعمیم یافته [ریاضی]
injective function	تزریق
trigonometric function	تابع های مثلثاتی [ریاضی]
domain of a function	دامنه یک تابع [ریاضی]
continuous function	تابع پیوسته [ریاضی]
linear function	نگاشت خطی [ریاضی]
function selectors	عاملانتخابکننده
function selector	انتخابگرکارآمد
function keys	کلیدهایانجام وفایف
function keys	کلیدهاتابع
function display	نمایشگرتابع