Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (7 milliseconds)
English
Persian
external label
برچسب خارجی
Other Matches
label
برچسب زدن
label
مطلب
label
چاپ آدرسهای روی برچسب
label
قطعهای کاغذ یا کارت متصل به چیزی برای نمایش دستورات استفاده یا یک آدرس
label
یی که برای مشخص کردن متغیر یا داده به کار می رود
label
برچسب
label
اتیکت
label
متمم سند یانوشته
label
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
label
لقب اصطلاح خاص
label
برچسب زدن طبقه بندی کردن
label
اتیکت چسباندن برچسب زدن علامت زدن
label
چاپگر مخصوص برای چاپ آدرس ها روی برچسبهای متمادی
label
موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است
label
رکورد حاوی مشخصات فایل ذخیره شده
label
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
label
برچسبهای متحرک که روی کاغذ نصب میشود و وارد چاپگر می شوند
label
تکه باریک
label maker
اتیکتساز
statement label
برچسب حکم
statement label
برچسب جمله
tape label
برچسب نوار
trailer label
برچسب پشت بند
label-stop
زانویی آبچکان
undefined label
برچسب تعریف نشده
volume label
برچسب دیسک
label holder
نگهدارندهعنوان
repeating label
برچسب یا مطلب مکرر
programmed label
برچسب برنامه ریزی شده
label record
مدرک برچسب
interior label
برچسب مشخصات ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی
header label
برچسب سرامد
file label
برچسب فایل
file label
برچسب پرونده
label alignment
هم ترازی مطلب
volume label
برچسب حجم
adhesive label
برچسب
adhesive label
اتیکت
label prefix
پیشوند مطلب
interior label
بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد
label prefix
پیشوند برچسب
data set label
برچسب مجموعه داده ها
external
فایل حاوی داده برای برنامه که جداگانه از آن دخیره شده است
external
برونی
external
خارجی
external
بیرونی
external
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external
ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
external
مین کننده نیرو دارد تابه پورت سری کامپیوتر وصل شود
external
فاهری پدیدار
external
1-سخت افزار
external
صوری
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
external
حافظهای که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قراد دراد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
external
ثبات کاربر ذخیره شده رد حافظه اصلی ونه CPU
external
دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
external
رسانه ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی از طرف CPU قابل دسترسی است
external
مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
external
خارج یک برنامه یا وسیله
external
خارج
external
بیرون
external
وسیلهای که درون کامپیوتر نیست ولی به آن اضافه شده تا تواناییهای ذخیره سازی آن را افزایش دهد
external
سطح فواهر
external
فاهر
external symbol
علامت خارجی
external sort
جورکردن خارجی
external storage
انباره خارجی
external storage
حافظه خارجی
external thread
دنده خارجی
external storage
ثبات خارجی کامپیوتر
external table
جدول برونی
external store
انباره خارجی
external transaction
معاملات خارجی
external validity
اعتبار برونی
external variable
متغیر خارجی
external nose
نمایبیرونیبینی
external oblique
ماهیچهمورببیرونی
external socket
پریز بیرونی
external ear
گوش بیرونی
[کالبد شناسی بدن انسان]
external ear
گوشبیرونی
external gills
دستگاهتنفسبیرونی
external sort
مرتب سازی خارجی
external sort
جور کردن خارجی
balance of external
liabilities and claims مانده مطالبات و بدهیهای خارجی
external docuhentation
مستندات خارجی
external economies
صرفه جوئیهای خارجی
external force
نیروی بیرونی
external force
نیروی خارجی
external function
تابع برونی
external gear
تاج دندانه خارجی
external indicator
نشان دهنده وضع خارجی وسیله
external diseconomies
عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
external delay
تاخیر خارجی
external cost
هزینه خارجی
external armature
ارمیچر خارجی
external reference
ارجاع خارجی
external benefits
فواید خارجی
external circuit
مدار خارجی
external combustion
احتراق خارجی
external command
فرمان برونی
external command
فرمان خارجی
external control
کنترل خارجی
external inhibition
بازداری برونی
external interrupt
وقفه خارجی
external pressure
فشار خارجی
external sense
حس برونی
external security
امنیت خارجی
external pressure
فشار برونی
external reward
پاداش برونی
external reperence
ارجاع خارجی
external rectus
عضله مستقیم برون چشمی
external reference
مرجع خارجی
external phase
فاز برونی
external ophthalmia
اماس برونی تخم چشم
external load
بار خارجی
external memory
حافظه خارجی
external menory
حافظه خارجی
external modem
تلفیق و تفکیک کننده برونی
external operation
عملیات خارجی
external operation
عملیات خارج از مملکت
external saphenous vein
سیاهرگ یا ورید مابض
sum of all external forces
حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
external auditory meatus
گذرگاه برونی گوش
external combustion engine
موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
external good order
اصطلاحی در حمل و نقل که دال بر وضعیت فاهری مناسب کالای مورد حمل میباشد
external symbol dictionary
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
external jugular vein
شاهرگگردنبیرونی
external fuel tank
مخزنسوختبیرونی
external data file
فایل اطلاعات خروجی
external magnetic circuit
مدار مغناطیسی خارجی
external hard disk
دیسک سخت برونی
error due to external influence
خطای محیطی
[ریاضی]
external tooth lock washer
قفلواشوندهدندانهای
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com