Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 109 (7 milliseconds)
English	Persian
extra professional	بیرون ازپیشه یاحرفه
extra professional	خارج حرفهای
Other Matches
professional	تخصصی
professional <adj.>	حرفه ای
professional	پیشهای
professional	حرفهای
professional	پیشه ور کسیکه رشتهای را پیشه رسمی
professional	خود قرار دهد
professional	فوی
professional jobs	شغلهای تخصصی
professional education	اموزش تخصصی
professional code	ضوابط حرفهای
fullwrite professional	یک برنامه جدید واژه پردازی برای کامپیوتر مکینتاش که متن را با نمودارهای متمایل به مقصود کاملا" عجین میکند
computer professional	متخصص کامپیوتر
professional misconduct	اشتباه حرفهای
professional service	تیمهای متخصص پزشکی قسمتهای تخصصی پزشکی
professional slang	زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
professional fee	حق الزحمه
professional workstation	ایستگاه کار حرفهای
professional status	پایگاه حرفهای
professional fee	اجرت
professional liability insurance	بیمه تعهدات شغلی
fee [payment to professional people]	حق الزحمه
fee [payment to professional people]	اجرت
The tribunal considered that this action amounted to professional misconduct.	برای دادگاه این اقدام برابر با اشتباه حرفه ای محسوب می شود.
extra <adj.>	اضافه
extra <adj.>	خاص
extra <adj.>	ویژه
extra <adj.>	علاوه
extra-	یدکی
extra	موضوعی که زیادی است
extra-	فوق العاده اضافی
extra	اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extra	زیادی
extra-	زیادی
extra-	زائد
extra-	بزرگ
extra-	اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extra-	موضوعی که زیادی است
extra-	کسب امتیاز در هر فرصت بادویدن
extra-	اضافه
extra-	علاوه
extra-	بسیار خیلی
extra	کسب امتیاز در هر فرصت بادویدن
extra	فوق العاده اضافی
extra	زائد
extra	بزرگ
extra	علاوه
extra	یدکی
extra	خارجی
extra	بسیار خیلی
extra-	خارجی
extra	اضافه
extra special	فوق العاده
extra-mural	ویژهی دانشجویان پاره وقت
extra-mural	فرا دیواری
extra-mural	فرا -
extra-mural	فرا شهری
We have two books extra.	دوتا کتاب اضافه ( زیادی) داریم
extra expenses	هزینه نهایی
extra expenses	هزینه های اضافی
extra tuition	تدریس خصوصی
extra bed	تخت خواب اضافه
extra-group	ناهمراه گروه [پرنده شناسی]
extra cosmical	بیرون ازگیتی
to go the extra mile for someone <idiom>	[برای کسی ] کار تراشیدن [اصطلاح]
extra-mural	میان دانشگاهی
extra-mural	فرادانشگاهی
extra cosmical	خارج ازعالم
extra legal	غیرقانونی
extra official	غیر رسمی
extra official	بیرون ازوفایف اداری
extra period	وقت اضافی
extra time	وقت اضافی
extra physical	بیرون ازقواعدطبیعی
extra premium	پاداش اضافی
extra charge	هزینه فوق العاده
extra essential	غیرضروری
extra equipment	متعلقات ویژه
extra equipment	تجهیزات اضافی
extra cost	هزینه اضافی
extra cover	بازیگر بل گیر
extra cover	پوشش اضافی برای بل گرفتن
extra cranial	بیرون ازجمجمه
extra cranial	ازجمجمه بیرون
extra current	جریان اضافی
extra duty	خدمت اضافی
extra duty	وفیفه اضافی ماموریت اضافی
extra atmospheric	متعلق بفضای بیرون ازجو خارج الجوی
extra regular	خارج ازقاعده
extra-curricular	فعالیت جنسی خارج از ازدواج
extra-curricular	زنا
extra-curricular	فوق برنامه
extra essential	غیراصلی
extra terrestrial	زمین
extra terrestrial	بیرون از
extra spectral	خارج طیفی
extra-marital	خارج از زناشویی
extra regular	بیقاعده
extra scientific	ماورای علم
extra special	ویژه
extra special	مخصوص
Do you have an extra pen to lend me?	یک قلم زیادی داری به من بدهی ؟
I crossed out the extra expenses .	هزینه های اضافی را قلم زدم
natives Olivenöl extra	روغن زیتون کاملا طبیعی [دسته بندی یک]
extra good time	وقت معافیت از زندان
extra good time	معافی مشروط از زندان
Could you put an extra bed in the room?	آیا ممکن است یک تخت اضافه در اتاق بگذارید؟
extra special flexible wire rope	طناب فولادی ویژه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com