English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
factor matrix ماتریس عاملی
Other Matches
matrix زهدان
matrix روشی که کلیدهای صفحه کلید به صورت آرایه اتصالات قرار گرفته اند
matrix الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند
matrix چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix آرایه داده ها یا اعداد به صورت سط ر و ستون
matrix آرایه اتصالات بین دروازههای منط قی که تولید تعدادی تابع منط قی ممکن میکند
matrix الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد
matrix ماتریس [ریاضی]
y matrix ماتریس ایگرگ
matrix جابجایی سط ر و ستون در آرایه
matrix زمینه ملاط
matrix رحم
matrix بچه دان موطن
matrix جای پیدایش ماتریس
matrix ماتریس
matrix جدول اعداد
matrix قالب
z matrix ماتریس "زد"
matrix ماترس
matrix شبکه
matrix or matrices کالبد
nonsingular matrix ماتریس ناتکین
nonsingular matrix ماتریس عادی
nonsingular matrix ماتریس ناویژه
nonsingular matrix ماتریس غیر منفرد
matrix printer چاپگر ماتریسی
matrix storage انباره ماتریسی
minor of matrix کهاد ماتریس
null matrix ماتریس تهی
singular matrix ماتریس ویژه
singular matrix ماتریس منفرد
singular matrix ماتریش ویژه
boolean matrix ماتریس بولی
semidefinite matrix ماتریس نیمه معین
residual matrix ماتریس مازاد
payoff matrix ماتریس بازدهی در تئوری بازیها
order of matrix مرتبه ماتریس
null matrix ماتریس صفر
singular matrix ماتریس غیر عادی
matrix or matrices قرارگاه گوهر
lattice matrix ماتریس
invert matrix ماتریس معکوس
inverse matrix ماتریس عکس
incidence matrix ماتریس تلاقی
impedance matrix ماتریس مقاومت فاهری
impedance matrix ماتریس امپدانس
dot matrix ماتریس نقطهای
dot matrix روش شکل دادن به حروف با استفاده ازنقاط درون ماتریسهای مستط یلی
identity matrix ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
identity matrix ماتریس واحد
leontief matrix ماتریس لئونتیف
leontief matrix اجزاء ماتریس لئونتیف در قطراصلی اعداد مثبت و سایراجزاء ان اعداد منفی یا صفرهستند .
correlation matrix ماتریس همبستگی
matrix or matrices قالب
matrix or matrices بچه دان
matrix or matrices تخمدان
matrix or matrices شکم
matrix or matrices رحم
matrix or matrices زهدان
matrix notation نمایش ماتریسی
matrix mechnics مکانیک ماتریسی
matrix algebra جبر ماتریس
diagonal matrix ماتریس قطری
diagonal matrix ماتریسی که همه اجزای ان به جز اجزای قطر اصلی صفر باشد
core matrix ماتریس چنبرهای
square matrix ماتریس مربعی [ریاضی]
the transpose of a matrix ترانهاده یک ماتریس [ریاضی]
unit matrix ماتریس همانی [ریاضی]
identity matrix ماتریس همانی [ریاضی]
invertible matrix ماتریس وارون [ریاضی]
adjoint matrix ماتریس الحاقی [ریاضی]
Jacobi matrix ماتریس ژاکوبی [ریاضی]
triangular matrix ماتریس مثلثی [ریاضی]
adjunct matrix ماتریس الحاقی [ریاضی]
transpose matrix ماتریس که جای سطر و ستون ان عوض شده باشد
transpose matrix ماتریس برگردان
square matrix ماتریس مربعی
triangular matrix ماتریس مثلثی
unit matrix ماتریس واحد
unit matrix ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
square matrix ماتریس مربع
nail matrix جایگاهناخن
singular matrix ماتریس تکین
symmetric matrix ماتریس متقارن
black matrix صفحه تصویر CRT که نقاط فسفری اطراف رنگ سیاه هستند تا شدت را بیشتر کنند
belief value matrix شبکه باورها و ارزشها
matrix multiplication ضرب ماتریس [ریاضی]
upper triangular matrix ماتریس بالا مثلثی [ریاضی]
impluse response matrix ماتریس انتقال ضربه
lower triangular matrix ماتریس پایین مثلثی [ریاضی]
dot matrix character کاراکتر ماتریس نقطهای
matrix isolation spectroscopy طیف بینی مجزا شده درماتریس
dot matrix printers چاپگر با ماتریس نقطهای
dot matrix printers چاپگر یا ماتریس نقطهای
positive definite matrix ماتریس همیشه مثبت
dot matrix printer چاپگر یا ماتریس نقطهای
dot matrix printer چاپگر با ماتریس نقطهای
primary diagonal [matrix] قطر اصلی [ریاضی]
principal diagonal [matrix] قطر اصلی [ریاضی]
magnetic matrix memory حافظه ماتریس مغناطیسی
the main diagonal of a matrix قطر اصلی یک ماتریس [ریاضی]
multivariable multimethod matrix ماتریس چند متغیری- چندروشی
wire matrix printer یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
v factor عامل وی
s factor ضریب اس در قوانین تیرتوپخانه
q factor ضریب کیو
s factor ضریب مربوط به تغییر سمت بازای 001 متر
factor هر عدد در ضرب که عملوند است
factor عامل ضرب ضریب
factor کارگزار
factor حق العمل کار
factor ده بار
factor در حین جستجو بخشی از داده که استفاده نشده است
factor ثیر قرار میدهد
factor چیزی که مهم است یا روی چیز دیگر اثردارد
factor وسیله
factor عامل
factor حق العمل کار نماینده
factor فاعل
factor سازنده فاکتور
factor عامل مشترک
factor ضریب
factor نماینده
factor وکیل
factor فاکتور
factor سازه
reduction factor ضریب کاهش
reactive factor ضریب جریان هرز
reactance factor ضریب راکتانس
ration factor ضریب اماد جیره غذایی
ration factor ضریب محاسبه جیره
quality factor ضریب کیو
common factor عامل مشترک
probability factor ضریب احتمال وقوع ضریب احتمالات
reflection factor ضریب بازتابی
relocation factor ضریب جابجایی
replacement factor ضریب جایگزینی پرسنل ووسایل
scale factor ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
scale factor ضریب اندازه
scale factor پیمایش
scale factor مقیاس گذاری
saturation factor ضریب اشباع
safety factor ضریب تامین
calculating factor ضریب براورد
calculating factor ضریب محاسبه
reserve factor نسبت استحکام واقعی یک سازه به کمترین استحکام لازم برای شرایط موردنظر
probability factor ضریب احتمال
predisposing factor عامل زمینه ساز
one factor theory نظریه یک عاملی
omission factor تعداد متنهای مربوطه که در یک جستجو گم شدند
compressibility factor ضریب تراکم پذیری
compressibility factor ضریب انحراف
supercompressibility factor تراکم پذیری
supercompressibility factor ضریب تراکم پذیری
supercompressibility factor ضریب انحراف
connection factor ضریب انشعاب
compressibility factor تراکم پذیری
packing factor ضریب فشردگی
safety factor عامل تامین
precipitating factor عامل اشکارساز
power factor ضریب قدرت
power factor ضریب توان
planning factor معیارهای طرح ریزی عوامل طرح ریزی
performance factor ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
penetration factor ضریب نفوذ
peak factor ضریب اوج
convergence factor ضریب کجی شبکه
scale factor ضریب مقیاس
velocity factor ضریب سرعت
impedance factor ضریب ناگذرایی
velocity factor ثابت سرعت
asymmetry factor ضریب عدم تفارن
unique factor عامل یگانه
two factor theory نظریه دو عاملی
attenuation factor ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
attenuation factor ثابت تضعیف
transmission factor ضریب عبور
voltage factor ضریب فزون سازی دو الکترد
assurance factor ضریب اطمینان
tailing factor ضریب دنباله
absorption factor ضریب جذب
amplification factor ضریب فرون سازی
amplification factor ضریب تشدیدکننده
common factor مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
amplification factor ضریب تقویت
annuality factor ضریب مستمر سالیانه
availability factor ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
structure factor عامل ساختار
shape factor ضریب شکل
shadow factor ضریب انحراف سایه
shadow factor ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
sewage factor ضریب تبدیل اب به فاضلاب
separation factor ضریب جداسازی
second order factor عامل مرتبه دوم
screen factor ضریب شبکه
shape factor نسبت لنگرپلاستیک به لنگر جاری شدن
blocking factor فاکتور بلاکه کردن
blocking factor ضریب کندهای
structural factor ضریب ساختمانی
bed factor ضریب بستر که بستگی به وضعیت مواد رسوبی متحرک در کف بستر دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com