Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
factor pattern
طرح عاملی
Other Matches
pattern
نمونه
pattern
شیوه
pattern
الگو
pattern
بعنوان الگو بکاربردن
pattern
طرح ساختن
pattern
نقشه ساختن
pattern
تقلیدکردن
pattern
همتا بودن
pattern
بعنوان نمونه یا سرمشق بکار رفتن نظیربودن
pattern
خصوصیات
pattern
خصوصیات فردی
pattern
نقشه طرح اصابت گلوله ها
pattern
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
pattern
محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
pattern
الگوریتم ها یا توابع برنامه که می توانند یک شکل را از دوربین ویدیو و.. تشخیص دهند
pattern
ردیف بندی
pattern
الگوقالب
pattern
نقشه شکل
pattern
بطور نمونه ساختن
pattern
گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
pattern
نقش ونگار
pattern
انگاره نقش
pattern
سرمشق
pattern
الگو صفات فردی
pattern
نقش
to pattern out
نمونه شدن برای
to pattern out
ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
pattern
انگاره
pattern
طرح
crosshatch pattern
طرح شطرنجی
fallout pattern
نمونه ریزش اتمی
attack pattern
ارایش تک
attack pattern
الگوی تک
herringbone pattern
طرح جناغی
holding pattern
کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
movement pattern
الگوی حرکتی
pass pattern
مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
antenna pattern
طرح انتشارامواج انتن
antenna pattern
انتشار انتن
pattern bombing
بمباران پوشش کننده هدف بمباران پوشاننده
pattern generator
مولد تعمیر کار
pattern lady
بانویی که سرمشق بانوان دیگر باشد
pattern laying
مین گذاری مدل دار
pattern laying
مین گذاری طراحی شده
fallout pattern
شکل ریزش
bar pattern
ترام با خطوط مورب با زاویه کوچکتر از 54 درجه
deflection pattern
مستطیل انحراف
deflection pattern
مستطیل پراکندگی سمتی پراکندگی سمتی
demand pattern
الگوی تقاضا
dispersion pattern
شکل پراکندگی
bravo, pattern
شکلی که حرارت سنج اب درعمق کمتر از 001 فاتوم نشان میدهد
dispersion pattern
مستطیل پراکندگی طرح پراکندگی
disruptive pattern
اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
drilling pattern
طرح مته کاری
drilling pattern
نمونه مته کاری الگوی مته کاری
effective pattern
منطقه اصابت موثر
bit pattern
الگوی بیتی
bit pattern
الگوی ذرهای
effective pattern
منطقه اثر موثر
energy pattern
نقشه انرژی
energy pattern
الگوی انرژی
controlled pattern
بارریزی کنترل شده هوایی بارریزی با استفاده ازگسترش معین چترها
activation pattern
طرح برانگیختگی
pattern making
مدل سازی
target pattern
شکل هدف مسیر تک هواپیما به هدف
target pattern
شکل قرار گرفتن هدف
stimulus pattern
طرح محرک
radiation pattern
الگوی تابش
pattern shop
کارگاه مدل سازی
pattern recognition
الگوشناسی شناسایی الگو
pattern recognition
تشخیص الگو
key pattern
زبانه یونانی
pattern recognition
الگو شناسی
pattern recognitation
تشخیص الگو
pattern plate
صفحه مدل
pattern offense
موضعگیری در برابر حریف
pattern of development
الگوی توسعه
test pattern
طرح ازمایشی
punch and pattern
سوراخوحککردن
cane pattern
طرح بندی که بصورت تکرار نقوش با نواری نازک به شکل بند کل متن را فرا می گیرد
Herati pattern
طرح هراتی
[در این طرح گل ها در قالب شکل لوزی خود را نشان داده و تمامی متن فرش را در بر می گیرند. برگ ها از چهارسو به سمت خارج امتداد داده شده و با لوزی های مجاور خود متقارن می شوند.]
Afshan
[all-over pattern]
طرح افشان
[با حالت های پیچشی و یا زوایای هندسی و ترکیبی از گل ها و شکوفه ها که نشان دهنده و عدم محدودیت در طرح است. گاه با طرح های دیگر مثل میناخانی، بوته، هراتی، بندی و گل و بته ترکیب می شود]
pattern making
نمونه سازی
move of pattern
[وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
diaper pattern
طرح گل و بلبل تکراری
[بطوری که کل متن فرش را در بر بگیرد.]
movement pattern
انگاره حرکتی
key pattern
زنجیره یونانی
pattern maker
طرح ساز
pattern maker
قالب ساز
pattern construction drawing
الگوی نقشههای ساختمانی
weft-face pattern
[بافت پود نما که بیشتر در پارچه و گلیم بکار می رود.]
pattern milling attachment
تجهیزات فرز مدل
pattern perception test
ازمون ادراک طرحها
pattern start key
کلیدشروعبافت
fundamental motor pattern
الگوی بنیادی حرکت
fundamental motor pattern
انگاره بنیادی حرکت
stitch pattern memory
حافظهبافتودوخت
weaving pattern brush
مجموعهبرسموجدار
battery groung pattern
طرح گسترش توپهای اتشبار
spot pattern test
ازمون طرح نقطه ها
sport skill pattern
الگوی مهارت ورزشی
weaving pattern lever
اهرم مجموعهموجدار
photo pattern generation
تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
developmental motor pattern
الگوی حرکت تکوینی
battery groung pattern
وضع قرار گرفتن توپها درموضع تیر
admiralty pattern anchor
لنگر میله دار
basket weave pattern
طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
operational pattern of marks by night
نقشیازعلائممشخصبرایشب
factor
چیزی که مهم است یا روی چیز دیگر اثردارد
s factor
ضریب اس در قوانین تیرتوپخانه
s factor
ضریب مربوط به تغییر سمت بازای 001 متر
factor
عامل
factor
عامل ضرب ضریب
factor
حق العمل کار
factor
هر عدد در ضرب که عملوند است
q factor
ضریب کیو
factor
کارگزار
factor
ده بار
factor
در حین جستجو بخشی از داده که استفاده نشده است
factor
ثیر قرار میدهد
v factor
عامل وی
factor
نماینده
factor
عامل مشترک
factor
سازه
factor
فاکتور
factor
ضریب
factor
سازنده فاکتور
factor
وسیله
factor
وکیل
factor
فاعل
factor
حق العمل کار نماینده
lacrimatory factor
عامل اشک زا
kill factor
ضریب کشندگی
kill factor
ضریب تلفات
absorption factor
ضریب جذب
interleave factor
عامل جاگذاری
friction factor
ضریب اصطکاک
mortality factor
ضریب تلفات
interleave factor
نرخ شیارهای رد شده بین عملیات دستیابی روی دیسک سخت
scale factor
پیمایش
peak factor
ضریب اوج
amplification factor
ضریب فرون سازی
load factor
ضریب بار خارجی
modification factor
ضریب تعدیل کننده
magnification factor
عامل درشت نمایی
magnification factor
تقویت
luminosity factor
درخشندگی
luminosity factor
ضریب درخشندگی
loss factor
ضریب اتلاف
load factor
ضریب بارگیری
load factor
ضریب نیرو
mortality factor
ضریب مرگ ومیر
mortality factor
ضریب فناپذیری وسیله
asymmetry factor
ضریب عدم تفارن
amplification factor
ضریب تشدیدکننده
amplification factor
ضریب تقویت
annuality factor
ضریب مستمر سالیانه
limiting factor
عامل محدود کننده
assurance factor
ضریب اطمینان
packing factor
ضریب فشردگی
one factor theory
نظریه یک عاملی
omission factor
تعداد متنهای مربوطه که در یک جستجو گم شدند
limiting factor
عامل محدودکننده
multiplication factor
ضریب تقویت
load factor
ضریب بار
penetration factor
ضریب نفوذ
common factor
مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
skip factor
فاکتور یا عامل نمو
shape factor
نسبت لنگرپلاستیک به لنگر جاری شدن
shape factor
ضریب شکل
factor of safety
عامل تامین
shadow factor
ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
sewage factor
ضریب تبدیل اب به فاضلاب
separation factor
ضریب جداسازی
second order factor
عامل مرتبه دوم
screen factor
ضریب شبکه
space factor
ضریب فضاگیری
shadow factor
ضریب انحراف سایه
structural factor
ضریب ساختمانی
voltage factor
ضریب فزون سازی دو الکترد
velocity factor
ضریب سرعت
velocity factor
ثابت سرعت
unique factor
عامل یگانه
two factor theory
نظریه دو عاملی
transmission factor
ضریب عبور
replacement factor
ضریب جایگزینی پرسنل ووسایل
tailing factor
ضریب دنباله
structure factor
عامل ساختار
scalling factor
نسبت اشل
scale factor
ضریب مقیاس
ration factor
ضریب محاسبه جیره
quality factor
ضریب کیو
probability factor
ضریب احتمال وقوع ضریب احتمالات
probability factor
ضریب احتمال
predisposing factor
عامل زمینه ساز
precipitating factor
عامل اشکارساز
power factor
ضریب قدرت
power factor
ضریب توان
planning factor
معیارهای طرح ریزی عوامل طرح ریزی
ration factor
ضریب اماد جیره غذایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com