Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
feedback control system
سیستم کنترل فیدبک
Other Matches
feedback system
سیستم باز خوردی
control system
سیستم فرمان
control system
سیستم کنترل
indirect control system
سیستم کنترل غیرمستقیم
cable control system
سیستم کنترل کابلی
input output control system
سیستم کنترل ورودی-خروجی
laminar control flow system
سیستم کنترل جریان خطی یالایهای
air traffic control radar system
راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
feedback
بازیافت
feedback
واخوراند
feedback
اطلاعات مربوط به تاثیرات سیگنال کنترلی روی وسیله یا ماشین که به کامپیوترکنترلی برمی گرددو
feedback
پسخوراند
feedback
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
feedback
پس خورد
feedback
بازخورد
feedback
پس خوران
feedback
تزویج معکوس
feedback
پسخورد
feedback
پس دهی فیدبک انعکاس انرژی ازمداری به مدار دیگر
feedback
باز خورد
feedback
گشتی
feedback
بازده
feedback
بس خوراند فیدبک
feedback
بازخور
feedback
پس خورانه
negative feedback
فیدبک منفی
feedback amplifier
تقویت کننده فیدبک
feedback circuit
مدار پس خورد
feedback loop
حلقه باز خوردی
negative feedback
پسخوردمنفی
negative feedback
پسخورد کاهنده
negative feedback
واخوراند منفی
negative feedback
بازخوردمنفی
impedance feedback
پیوست برگشت امپدانس
acoustic feedback
واخوراند صوت
delayed feedback
پسخوراند درنگیده
sensory feedback
پسخوراند حسی
inverse feedback
واخوراند معکوس
message feedback
بازخورد پیام
feedback ratio
نسبت پس خوراند
feedback transformer
ترانسفورماتور فیدبک
current feedback
رجعت جریان
feedback ratio
نسبت فیدبک
feedback network
شبکه فیدبک
feedback mechanism
مکانیسم بازخوری
positive feedback
بازخورد مثبت
inductive feedback
پیوست برگشت وارونه القائی
positive feedback
واخوراند مثبت
linear system
[system of linear equations]
دستگاه معادلات خطی
[ریاضی]
control
نظارت
self control
خودداری
control
کنترل
self-control
خودگردانی
self-control
خویشتنداری
self-control
خودداری
to keep under control
تحت نظارت نگه داشتن
self control
قوه خودداری
control
کنترل کردن
control
نظارت کردن تنظیم کردن
control
بازرسی
I cant help it. It is beyond my control.
دست خودم نیست
control
کنترل بازبینی
control
کاربری
self control
مسک نفس
self control
کف نفس
control
مهار
control
واپاد
control
نظارت کردن
control
بازرسی کردن
control
کنترل کردن فرمان
control
اختیار
control
بازرسی نظارت جلوگیری
control
نظارت و ممیزی کردن
control
توپزن دقیق
control
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
control
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
control
بازدید
control
کنترل کردن مهار کردن
control
فرمان
control
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
control punch
پانچ کنترلی
control key
کلید کنترل
control punch
منگنه کنترلی
control programs
برنامههای کنترلی
control language
زبان کنترل
control level
سطح کنترل اماد
control lever
اهرم کنترل
control line
ارتباط بین اپراتور و خط کنترل هواپیما
control function
تابع کنترلی
control hierarchy
سلسله مراتب کنترل
control gear
دستگاه کنترل
control grid
توری کنترل
control grid
شبکه فرمان
control flow
روند کنترل
control logic
منطق کنترل
control grid
شبکه کنترل
control register
ثبات کنترل
control group
گروه گواه
control ratio
نسبت فرمان
speed control
کنترل سرعت
control program
برنامه کنترل
control procedure
رویه کنترل
salinity control
نمکزدایی
control of resources
نظارت بر منابع
control officer
افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
control lever
اهرم فرمان
control panel
تابلوی کنترل
control panel
صفحه کنترل
control panel
تابلوی فرمان
control panel
پانل مخصوص نصب کنترل ها
control panel
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
control pannel
تابلوی فرمان
control pannel
تابلوی کنترل
control pannel
تابلوی دستگاهها
control period
مدت زمان کنترل و بررسی اماد
control pannel
پانل کنترل
control of resources
کنترل منابع
control of access
ایین ورودی ها
control port
درگاه کنترل
control lock
وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
control map
نقشه مادر
control map
نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
control markings
علایم کنترل
control measures
مقررات کنترلی
control measures
اقدامات کنترلی
control measures
پیش گیریهای کنترلی
control member
عضو کنترل کننده
control member
عضو تنظیم کننده
control memory
حافظه کنترل
control memory
حافظه کنترلی
control mode
باب کنترل
control period
دوره کنترل اماد
control flow
گردش کنترل
contamination control
کنترل الودگی منطقه
tone control
پیچ اهنگ
hold control
نافم همزمانی
contract control
کنترل تغایر
contract control
کنترل دینامیکی
ride control
سیستم کنترل ایرودینامیکی اتوماتیک که شتاب قائم ناشی از تندبادها را کاهش میدهد
contrast control
پیچ تباین
riot control
کنترل اغتشاشات
riot control
کنترل شورش عملیات ضد اغتشاش
control area
منطقه کنترل هوایی
control area
منطقه کنترل
control block
کنده کنترل
control block
بلوک کنترل
control break
فرمان Control-Break
control buoy
بویه کنترل کننده مینها دستگاهی که محل مینهای شناور زیر دریا را نشان میدهد
contactor control
فرمان یا کنترل کنتاکتور
traffic control
کنترل عبور و مرور
command and control
کنترل و فرماندهی
image control
کنترل تصویر
ignition control
کنترل احتراق
reactor control
کنترل راکتور
common control
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
shading control
پیچ فام
hue control
پیچ فام
trigger control
تنظیم با ماشه
regeneration control
فرمان واکنشی
control rod
میله لوله یا صفحهای درهسته شناسی که حاوی موادی است که نوترونها رابسرعت جذب میکند
horizontal control
کنترل افقی در نقشه برداری اندازه گیری بر دو سمت نقشهای
traffic control
کنترل امد و رفت درجاده یا باند پرواز
reverse control
کنترل معکوس
traffic control
کنترل ترافیک
control bus
گذرگاه کنترل
control bus
مسیر کنترل
control cable
کابل کنترل
control computer
کامپیوتر کنترل
control console
پیشانه کنترل
control console
کنسول کنترل
control counter
شماره کنترلی
control cubicle
ایستگاه فرمان
control data
داده کنترلی
rocket control
کنترل موشک
control desk
میز کنترل
control electrode
الکترود فرمان
control equipment
ابزار نظارت
control equipment
ابزار وارسی ابزار پایش
control field
فیلد کنترل
control field
میدان کنترلی
control flag
پرچم کنترل فرامین
control flag
پرچم نشان دهنده دستورات
control column
فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
control code
رمز کنترل
control card
کارت کنترل
control cards
کارتهای کنترل
control center
مرکز کنترل عملیات
control center
مرکزکنترل
control character
دخشه کنترل
control character
علامت کنترلی
control character
دخشه کنترلی
control character
کاراکتر کنترلی
control characteristic
مشخصه فرمان
control chart
جدول کنترل کیفیت تولید
control circuit
مدار کنترل
control circuit
مدار فرمان
control circuits
مدارهای کنترل
control code
کد کنترل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com