Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 31 (3 milliseconds)
English
Persian
feeds
خوراک دادن
feeds
پروردن چراندن
feeds
خوردن
feeds
خوراک علوفه
feeds
خورد
feeds
خوراندن تغذیه کردن
feeds
جلو بردن
feeds
علیق
feeds
خوراک
feeds
تغذیه کردن
feeds
خوراندن
feeds
درون گذاشت
feeds
پاس به یاری که در موقعیت بهتری است
feeds
تغذیه گردن
feeds
کاررساندن
feeds
چرخ نوار که روی ماشین نصب میشود
feeds
سوراخهای دندانه دار پانچ شده در امتداد لبه کاغذ
feeds
وسیلهای که ایستگاههای مختلف را وارد کامپیوتر میکند
feeds
روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
feeds
وسیلهای که در هر لحظه یک ورق وارد چاپگر میکند
feeds
مکانیزم وارد کردن کاغذ درون چاپگر
feeds
وسیلهای که کاغذ و نور را وارد ماشین میکند مثل چاپگر یا دستگاه فتوکپی
feeds
وارد کردن کاغذ در ماشین یا اطلاعات در کامپیوتر
Other Matches
force-feeds
واخوراندن
force-feeds
به زور به خورد کسی دادن
force-feeds
به زور خوراندن
breast-feeds
با پستان شیردادن
breast-feeds
شیر پستان دادن
spoon-feeds
باقاشق غذا دادن
To bite the hand that feeds one .
نمک راخوردن ونمکدان شکستن
bite the hand that feeds you
<idiom>
جواب خوبی را با بدی دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com