English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 82 (2 milliseconds)
English Persian
female slave جاریه
female slave کنیز
Search result with all words
female slave with a child master her from child witha
female slave with a child ام ولد
Other Matches
female مادینه
female مونث
female زنانه جانور ماده
female زن
female نسوان
female ماده
female سوراخی که سوزنی وارد آن میشود تا اتصال برقرار شود
female استدلالی به همراه سوکتهایی که سوزنهای اتصال نری وارد آن می شوند
female f. قوش ماده
female f. قوش طور
female جنس ماده
female connector اتصال ماده
This is a female dog . این سگ ماده است
female ascendants جدات
female connector دوشاخه ماده متصل کننده ماده
Male and female . نر وماده
female muslim مسلمه
female ferrule بستمادگی
female cone میوهکاجماده
the female sex زنان ودختران
female plug دو شاخه ماده
female connector بسط ماده
tail female مادیان از اجداد اسب مسابقه
female muslim زن مسلمان
the female sex جنس ماده یا زن
the female sex جنس اناث
female union nut محلقرارگیریمهره
female participation rate نرخ مشارکت زنان
slave پردازنده مخصوص که با پردازنده اصلی کنترل میشود
slave پیرو
slave مملوک
slave سخت کارکردن
slave غلامی کردن
slave زرخرید اسیر
slave ترمینالی که با کامپیوتر اصلی یا ترمینال کنترل شود
slave بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slave صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slave کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slave بنده
slave غلام
slave برده
slave محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
Qualified Nurse [female] [British] کمک بهیار [زن] [شغل] [پزشکی]
Qualified Nurse [female] [British] کمک پرستار [زن] [شغل] [پزشکی]
slave merchant برده فروش
slave station ایستگاه فرعی
slave holder دار
white slave استفاده از زن برای فحشاء تجارت ناموس
slave labour بردهداری
To emancipate a slave. برده ای را آزاد کردن
slave mode حالت پیرو یا برده
slave holder زرخرید
slave computer کامپیوتر برده
slave ant مورچه کارگر
galley slave غلام
galley slave مزدور زحمتکش
galley slave غلام پاروزن
escaped slave برده فراری
slave driver نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
slave drivers نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
slave trade برده فروشی
escaped slave عبد ابق
master slave ارباب و برده
negro slave غلام سیاه
negro slave غلام زنگی
negro slave کاکا
male slave or servant غلام
master slave manipulator یک شانه
master slave manipulator بازو و دست خودکار که به وسیله اپراتوراز فاصله دوری هدایت میشود
master slave system سیستم راهبر پیرو
master slave system سیستم ارباب و برده
licensed practical nurse [LPN] [female] [American] کمک پرستار [زن] [شغل] [پزشکی]
licensed practical nurse [LPN] [female] [American] کمک بهیار [زن] [شغل] [پزشکی]
previous master of a liberated slave معتق
master slave computer system یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر
To work like a horse ( dog, slave ) . مثل خر کا رکردن
A slave bought with money is more free than he who. <proverb> بنده زر خرید آزادتر از بنده شکم است .
The fair sex The female sex. جنس لطیف ( مؤنث )
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com