English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
field deformation تغییر شکل میدان
Other Matches
deformation بد شکلی
deformation دگردیسی
deformation زشتی
deformation کجی
deformation بدشکلی
deformation تغییر شکل فیزیکی درساختمان
deformation دگرشکلی
deformation دگر شکلی
deformation تغییر شکل
deformation عیب
shearing deformation تغییر شکل برشی
relative deformation تغییر شکل نسبی
vertical deformation تغییر شکل قائم
angular deformation تغییر شکل زاویهای
triaxial deformation تغییر شکل سه محوری
total deformation مجموع تمام تغییر شکلها
permanent deformation تغییر شکل دایمی
biaxial deformation خمشی که در یک قطعه مستقیم الخط ایجاد میشودموقعی که تحت تاثیر زوج نیرویی که صفحه ان باهیچیک از سطوح اصلی اینرسی منطبق نباشد
bulk deformation تغییر شکل حجمی
tangential deformation تغییر شکل مماسی
rate of deformation سرعت تغییر شکل
critical deformation تغییر شکل بحرانی
radial deformation تغییر شکل شعاعی
imposed deformation تغییر شکل اعمال شده
local deformation تغییر شکل موضعی
permanent deformation تغییر شکل پایا
elastic deformation تغییر شکل ارتجاعی
plastic deformation تغییر شکل خمیری
linear deformation تغییر شکل خطی
deformation energy انرژی تغییرشکل
deformation work عملیات مربوط به تغییر شکل
deformation polarizability قطبش پذیری تغییر شکل
deformation energy کار تغییر شکل
instantaneous elastic deformation تغییر شکل ارتجاعی لحظهای
asymmetric local deformation تغییر شکل موضعی بی تقارن
resistance to plastic deformation مقاوم در برابر تغییر شکل
plastic metal deformation تغییر شکل خمیری فلز
deformation due to tangential force تغییر شکل مربوط به عامل مماسی
deformation due to moisture and tempratu تغییر شکل ناشی از رطوبت وحرارت
right field سمتراستزمین
field میدان
To take field against somebody . بر علیه کسی وارد شدن
zero field میدان صفر
zero field بی میدان
zero field بی حوزه
well field حوزه تغذیه کننده چاه
field رشته [دانشی]
to take the field جنگ اغازکردن
to keep the field درجای خودثابت ماندن
to keep the field جنگ یاعملیات جنگی را ادامه دادن
field name نام فیلد
field کارگاه
field مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
field مشابه 4036
field روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
field پایکار
field بمیدان یا صحرا رفتن
field نوشتن داده روی PROM
field دشت کشتزار
field توپگیر کریکت تمام توپگیران کریکت
field بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
field تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
field کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
field فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
field خارج اداره یا کارخانه
field میدانه
field میدان دید
field زمینه رزمی صحرایی
field میدان رزم صحرا
field دشت
field فرودگاه
field زمین بازی
field جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
field شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
field حوزه
field مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
field بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
field بخشی از رکورد کاپیوتری که حاوی محل داده است
field دایره
field محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
field شاخه [دانشی]
field صحرا
field زمین
field رشته
field بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
field محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
field فیلد
field wire سیم جنگی
field wire سیم صحرایی
field work کار در صحرا
field work پژوهش میدانی
field work استحکامات صحرایی استحکامات
field stockade ذخایر صحرایی
gold field ناحیه زرخیز
free field حوزه ازاد
free field میدان عمل ازاد
force field میدان نیرو
flying field میدان فرودگاه
fixed field میدان ثابت
field worker پژوهشگر میدانی
field work کار صحرایی
field work کار میدانهای
field stockade کالاهای انبار شده در صحرا یا میدان جنگ
field winding سیم پیچی میدان
field survey نقشه برداری زمینی
field template قالب فیلد
field theory نظریه میدانی
field theory تئوری میدان ها
field theory نظریه اساسی میدان
field upgradable سخت افزار قابل توسعه درمحل
field trial مسابقه تازیهای شکاری
field trip گردش علمی
field type نوع رزمی
field template الگوی فیلد
field study بررسی میدانی
field vector بردار میدان
field winding سیم پیچ اهنربایی
field storage انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
field strcture ساخت میدانی
field strength شدت میدان
field voltage ولتاژ میدان
field type از نوع جنگی
field of play پیست شمشیربازی
field officer افسر رسته رزمی
field of play زمین بازی
field operating فعال درصحرا رده صحرایی
field order دستورالعمل رزمی
field of force میدان نیروی مغناطیسی
field order دستورعملیاتی دستور رزمی
field pea نخود سبز فرنگی
field piece توپ صحرائی
field player بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت
field point سر تیر بسیار نازک
field officer افسر رزمی
field officer افسر عملیات صحرایی
field of regard میدان دید
visual field میدان دید
field of view میدان دید
field of honor صحنه دوئل
field of view منظره
field of gravity میدان ثقل
field of view حدود دید یک دوربین شبیه سازی شده
field of vision میدان بینایی
field of vision میدان دید
field pole قطب میدان
field privilege امتیاز فیلد
field separator جدا ساز میدان
field service خدمات پایکار
field service تعمیر در محل
field service خدمات رزمی
field service پشتیبانی سرویس رزمی
field services قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
field operating عمل کننده در صحرا
field shop کارگاه صحرایی
field rheostat تنظیم کننده میدان
field shop تعمیرگاه صحرایی
field roving course مسابقه تیراندازی جنگلی
field round یک دور تیراندازی صحرایی
field rheostat رگولاتورمیدان
field radio بی سیم صحرایی
field radio رادیوی قابل حمل صحرایی
field range میدان تیر رزمی
field range میدان تیرجنگی
field ration جیره صحرایی
field ration جیره رزمی
field rectifier یکسوساز میدان
field regulator نافم میدان
field regulator تنظیم کننده میدان
field rheostat رئوستای میدان
field splice وصله کارگاهی
rotary field میدان دوار
sort field فیلد مرتب سازی
stray field میدان هرز
tension field میدان کششی
track and field وابسته به مسابقات دوصحرایی یا میدانی
track and field ه
track and field چکش
track and field دیسک و غیره
track and field دو و میدانی
two phase field میدان دو فاز
sort field میدان مرتب سازی
sort field میدان جور کردن
rotating field میدان گردان
rugby field زمین بازی رگبی
self consistent field میدان خود سازگار
sensory field میدان حسی
series field میدان زنجیری
shunt field میدان شنتی
signed field میدان علامت دار
solenoidal field میدان سولنئیدی
sort field فیلدی در فایل ذخیره شده برای مرتب سازی فایل
uniform field میدان یکنواخت
unprotected field میدان حفافت نشده
vector field میدان برداری
play the field <idiom> با افراد مختلفی قرارگذاشتن
scalar field میدان نرده ای [ریاضی] [فیزیک]
tensor field میدان تانسوری [ریاضی]
field tensor میدان تانسوری [فیزیک]
vector field میدان برداری [ریاضی] [فیزیک]
out in left field <idiom> از جواب صحیح دورشدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com