English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
field distortion انحراف میدان
field distortion اعوجاج میدان
Search result with all words
distortion of field اغتشاش میدان
Other Matches
distortion پیچیدگی
distortion کرنش زاویهای
distortion تغییرات ناخواسته شکل یک جسم یا یک سازه
distortion واپیچش
distortion شکستگی
distortion صدای نامفهوم داشتن
distortion اختلاف ناطلوب بین قبل و بعد از عبور سیگنال ازیک قطعه
distortion کج شکلی
distortion تق تق صدا دادن وزوز کردن دستگاه
distortion نسبت اشل قائم به اشل افقی در مدلها
distortion اغتشاش
distortion انحراف
distortion تحریف
distortion اعوجاج
distortion کژدیسی
impluse distortion اعوجاج ضربهای
harmonic distortion اغتشاش هارمونیک
frequency distortion اغتشاش بسامدی
image distortion شکستگی تصویر
tetragonal distortion واپیچش چهار گوشهای
image distortion اعوجاج تصویر
fortuitcus distortion اعوجاج اتفاقی
trapezoidal distortion اختلال تصویر که در آن خط وط عمودی در قابل لبههای افقی صفحه نمایش قرار می گیرند
sbend distortion لرزش تصویر دراثر حرکت زیگزاکی انتن رادار
sawtooth distortion بدنمایی
sawtooth distortion شکستگی
current distortion اعوجاج جریان
parallax distortion خطای پارالکس
parallax distortion خطای توازی
delay distortion اعوجاج تاخیری
parallax distortion اختلاف منظر
perceptual distortion تحریف ادراکی
phase distortion اعوجاج فاز
distortion factor مانده نسبی
scurve distortion لرزش تصویر رادار در اثرحرکت انتن
moire distortion بدنمایی مواره
trapezium distortion اغتشاش ذوزنقهای
asymmetrical distortion اعوجاج نامتقارن
keystone distortion تغییر شکل تصویر که خط وط عمودی در لبههای افقی صفحه نمایش خم می شوند
lens distortion خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
line distortion اعوجاج خط
bias distortion اعوجاج پیشقدری
pincushion distortion خطای صفحه نمایش که باعث خرابی تصویر نمایش داده شده میشود چون لبه ها به مرکز صفحه خم می شوند
spot distortion اغتشاش نقطه
sound distortion اعوجاج صوت
sound distortion شکستگی صدا
end distortion اعوجاج انتهایی
distortion factor ضریب اعوجاج
hardening distortion شکستگی سخت گردانی
frequency distortion تغییر شکل یافتگی فرکانس
sbend distortion لرزش تصویر رادار
to avoid distortion of the results [produced] by ... برای جلوگیری از اعوجاج نتایج توسط ...
field زمین بازی
field توپگیر کریکت تمام توپگیران کریکت
to keep the field درجای خودثابت ماندن
to take the field جنگ اغازکردن
field جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
field شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
field حوزه
field رشته [دانشی]
well field حوزه تغذیه کننده چاه
zero field بی حوزه
field دشت
field میدان رزم صحرا
to keep the field جنگ یاعملیات جنگی را ادامه دادن
field زمین
field صحرا
field دشت کشتزار
field دایره
field رشته
field بمیدان یا صحرا رفتن
field پایکار
field کارگاه
field فرودگاه
field میدان دید
field زمینه رزمی صحرایی
zero field بی میدان
field شاخه [دانشی]
field محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
field تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
field کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
field فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
To take field against somebody . بر علیه کسی وارد شدن
field خارج اداره یا کارخانه
field مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
field بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
field بخشی از رکورد کاپیوتری که حاوی محل داده است
field بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
field محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
field میدان
field فیلد
field بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
field نوشتن داده روی PROM
field روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
zero field میدان صفر
field name نام فیلد
right field سمتراستزمین
field میدانه
field مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
field مشابه 4036
field voltage ولتاژ میدان
field work استحکامات صحرایی استحکامات
field work کار صحرایی
grain field کشتزار
field work کار میدانهای
field theory نظریه میدانی
field type نوع رزمی
field template قالب فیلد
field template الگوی فیلد
field winding سیم پیچی میدان
free field میدان عمل ازاد
free field حوزه ازاد
field survey نقشه برداری زمینی
field work کار در صحرا
field work پژوهش میدانی
field theory تئوری میدان ها
field vector بردار میدان
field upgradable سخت افزار قابل توسعه درمحل
force field میدان نیرو
field type از نوع جنگی
field trip گردش علمی
field wire سیم جنگی
field wire سیم صحرایی
field trial مسابقه تازیهای شکاری
field theory نظریه اساسی میدان
field winding سیم پیچ اهنربایی
flying field میدان فرودگاه
fixed field میدان ثابت
field worker پژوهشگر میدانی
gold field ناحیه زرخیز
visual field میدان دید
field pea نخود سبز فرنگی
field piece توپ صحرائی
field player بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت
field point سر تیر بسیار نازک
field pole قطب میدان
field privilege امتیاز فیلد
field radio بی سیم صحرایی
field radio رادیوی قابل حمل صحرایی
field range میدان تیر رزمی
field range میدان تیرجنگی
field ration جیره صحرایی
field order دستورعملیاتی دستور رزمی
field order دستورالعمل رزمی
field of view میدان دید
field of view منظره
field of view حدود دید یک دوربین شبیه سازی شده
field of vision میدان بینایی
field of vision میدان دید
field officer افسر عملیات صحرایی
field officer افسر رزمی
field officer افسر رسته رزمی
field operating عمل کننده در صحرا
field operating فعال درصحرا رده صحرایی
field ration جیره رزمی
field rectifier یکسوساز میدان
field shop کارگاه صحرایی
field shop تعمیرگاه صحرایی
field splice وصله کارگاهی
field stockade ذخایر صحرایی
field stockade کالاهای انبار شده در صحرا یا میدان جنگ
field storage انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
field strcture ساخت میدانی
field strength شدت میدان
field services قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
field service پشتیبانی سرویس رزمی
field regulator نافم میدان
field regulator تنظیم کننده میدان
field rheostat رئوستای میدان
field rheostat تنظیم کننده میدان
field rheostat رگولاتورمیدان
field round یک دور تیراندازی صحرایی
field roving course مسابقه تیراندازی جنگلی
field separator جدا ساز میدان
field service خدمات پایکار
field service تعمیر در محل
field service خدمات رزمی
field study بررسی میدانی
grain field گندم زار
rotating field میدان گردان
stray field میدان هرز
tension field میدان کششی
track and field وابسته به مسابقات دوصحرایی یا میدانی
track and field ه
track and field چکش
track and field دیسک و غیره
track and field دو و میدانی
two phase field میدان دو فاز
uniform field میدان یکنواخت
sort field فیلد مرتب سازی
sort field میدان مرتب سازی
rugby field زمین بازی رگبی
self consistent field میدان خود سازگار
sensory field میدان حسی
series field میدان زنجیری
shunt field میدان شنتی
signed field میدان علامت دار
solenoidal field میدان سولنئیدی
sort field فیلدی در فایل ذخیره شده برای مرتب سازی فایل
sort field میدان جور کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com