Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
field equation
معادله ی میدان
field equation
معادلات میدان
Other Matches
equation
تساوی
equation
هم سنگ
equation
فرمول
equation
فرمولی که یک کامپیوتر آنالوگ نوشته برای حل
equation
معادله
equation
برابری
equation
رابطه
equation
هم چندی
equation
معادله همچندی
equation
هموگش
[ریاضی]
equation
هم چندی
[ریاضی]
equation
معادله
[ریاضی]
maxwell equation
معادله ماکسول
linear equation
معادله خطی
laplace's equation
معادله لاپلاس
lagrange's equation
معادلات لاگرانژ
inhomogeneous equation
معادله غیرهمگن
hartree equation
معادله هارتری
moment equation
معادله لنگر
momentum equation
معادله مقدار حرکت
nerst equation
معادله نرنست
definitional equation
معادله تعریفی
definitional equation
رابطه تعریفی
difference equation
معادله تفاضلی
differential equation
معادله دیفرانسیل
differential equation
معادله فاضلهای
equation typesetting
درج معادله
continuity equation
معادله پیوستگی
differential equation
معادله متغیر مشتق چیزی
quadratic equation
معادله درجه دوم
potential equation
معادله پتانسیل
gas equation
معادله گاز
fisher equation
PQ = V
equation of exchange
متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
equation of exchange
همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
characteristic equation
معادله مشخصه
characteristic equation
معادلههای شاخص
equation of equinoxes
معادله اعتدالین
equation of continuity
معادله همبستگی جریان
energy equation
معادله انرژی
empirical equation
معادله تجربی
dispersion equation
معادله پاشندگی
dirac equation
معادله دیراک
equation of exchange
به این ترتیب معادله عبارت از : PQ=V
equation of payments
قاعده پیدا کردن
fisher equation
این رابطه عبارت است از :
fisher equation
یعنی حجم پول درگردش درسرعت گردش پول برابراست با متوسط قیمت کالا درمقدار تولید کالارابطه فیشر
behavioral equation
معادله رفتاری
behavioral equation
معادله کرداری
berthelot equation
معادله برتلو
boltzmann equation
معادله بولتسمان
boundary equation
معادله حدی
bragg's equation
معادله براگ
equation of time
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
equation of state
معادله حالت
cambridge equation
نشان میدهند . یعنی پول واقعی برابراست با طول متوسط دورهای که هر واحدپول بین دو معامله نگهداری میشود ضرب در درامد واقعی K =
equation of payments
تعدیل
continuity equation
رابط پیوستگی
virial equation
معادله ویریال
transformer equation
معادله ترانسفورماتور
wierl equation
معادله ویرل
three moment equation
معادله سه لنگری
tetrad equation
معادله چهارعنصری
tax equation
معادله مالیات
tax equation
معادله مالیاتی
state equation
معادله حالتی
simple equation
معادله خطی
wave equation
معادله موج
difference equation
رابطه بازگشتی
[ریاضی]
equation of motion
معادله حرکت
[فیزیک]
quadratic equation
معادله درجه دو
[ریاضی]
equation solving
حل معادله
[ریاضی]
de broglie equation
معادله دوبروی
differential equation
معادله دیفرانسیل
[ریاضی]
schrodinger equation
معادله شرودینگر
reaction equation
معادله عکس العمل
rate equation
معادله سرعت
reaction equation
معادله واکنش
redundant equation
معادله زائد
quantity equation
معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است
redundant equation
معادله اضافی
regression equation
معادله رگرسیون
regression equation
معادله برگشت
quadratic equation
معادلات درجه دو
saving equation
معادله پس انداز
saha's equation
معادله ساها
quasi linear equation
معادله شبه خطی
child langmuir equation
معادله چایلد- لنگمیور قانون چایلد- لنگمیور
clapeyron clausius equation
معادله کلازیوس- کلاپیرون
partial differential equation
معادلات دیفرانسیل جزئی
partial regression equation
معادلات رگرسیون سهمی
quantity equation of exchange
یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
clausius clapeyron equation
معادله کلازیوس- کلاپیرون
quantum wave equation
معادله کوانتومی موج
richardson dushmann equation
قانون ریچاردسن- داشمان معادله ریچاردسن- داشمان
partial differential equation
معادله دیفرانسیل جزیی
harrod domar equation
دیگری دومار از امریکا که درزمینه تحلیلهای فرایند رشدکار کرده اند گرفته شده است .
simultaneous equation system
نظام معادلات همزمانی
total energy equation
بقای انرژی کل
mass energy equation
تساوی جرم و انرژی
partial differential equation
[PDE]
معادله دیفرانسیل با مشتقات پاره ای
[ریاضی]
van der waals equation
معادله وان در والس
ordinary differential equation
[ODE]
معادله دیفرانسیل معمولی
[ریاضی]
van der waals equation of state
معادله حالت وان در والس
field
رشته
[دانشی]
field
میدان
field
شاخه
[دانشی]
to keep the field
جنگ یاعملیات جنگی را ادامه دادن
zero field
میدان صفر
zero field
بی حوزه
To take field against somebody .
بر علیه کسی وارد شدن
to keep the field
درجای خودثابت ماندن
well field
حوزه تغذیه کننده چاه
right field
سمتراستزمین
to take the field
جنگ اغازکردن
field name
نام فیلد
zero field
بی میدان
field
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
field
میدانه
field
حوزه
field
شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
field
جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
field
توپگیر کریکت تمام توپگیران کریکت
field
زمین بازی
field
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
field
نوشتن داده روی PROM
field
بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
field
فیلد
field
محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
field
بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
field
محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
field
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
field
خارج اداره یا کارخانه
field
فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
field
کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
field
تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
field
بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
field
فرودگاه
field
دایره
field
رشته
field
بمیدان یا صحرا رفتن
field
پایکار
field
بخشی از رکورد کاپیوتری که حاوی محل داده است
field
میدان دید
field
کارگاه
field
دشت کشتزار
field
زمین
field
صحرا
field
زمینه رزمی صحرایی
field
میدان رزم صحرا
field
دشت
field
مشابه 4036
image field
حوزه تصویر
image field
میدان تصویر
induced field
میدان القاء شده
high field
میدان قوی
irrotational field
میدان ناگردان
grain field
کشتزار
grain field
گندم زار
ice field
یخزار یخ شناور
gravitational field
میدان گرانش
soccer field
زمین فوتبال
grounded field
سیم پیچ متصل به زمین
alternating field
میدان متناوب
ice field
سرزمین یخی
induction field
میدان القائی
induction field
حوزه القائی
lacrosse field
زمین لاکراس
air field
فرودگاه
aiming field
نشانهای که روی صفحه نشان داده میشود مربوط به محلی که قلم نوری قابل تشخیص است
maxwell field
میدان ماکسولی
low field
میدان ضعیف
magnetizing field
میدان مغناطیس گر
magnetizing field
میدان مغناطیس گردانی
main field
میدان اصلی
field hockey
زمین هاکی
field glasses
عینک رزمی
maxwell field
میدان ماکسول
intermediate field
میدان واسطه
intermediate field
میدان میانی
inhomogeneity of a field
غیریکنواختی یک میدان
landing field
فرودگاه
inhomogeneous field
میدان غیریکمواخت
input field
میدان ورودی
interference field
میدان مزاحم
interference field
میدان انترفرنس
mine field
ناحیه مین گذاری شده دردریا
memo field
فیلدی در پایگاه داده یا پنجره متن در یک برنامه کاربردی که به کاربر امکان افزودن دستورات یا ماکرو درباره ورودی میدهد
field glasses
عینک صحرایی
gold field
ناحیه زرخیز
field shop
کارگاه صحرایی
field template
الگوی فیلد
field template
قالب فیلد
field theory
نظریه میدانی
field theory
تئوری میدان ها
field theory
نظریه اساسی میدان
field trial
مسابقه تازیهای شکاری
field trip
گردش علمی
field type
از نوع جنگی
field survey
نقشه برداری زمینی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com