English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
field of fire میدان تیر
field of fire میدان اتش
Other Matches
Fire cannot be extinguished by fire . <proverb> آتش را به آتش خاموش نتوان کرد .
field مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
field محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
field بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
field رشته [دانشی]
field بخشی از رکورد کاپیوتری که حاوی محل داده است
field محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
field خارج اداره یا کارخانه
field فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
field کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
field تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
field بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
field بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
field نوشتن داده روی PROM
field فیلد
field name نام فیلد
to take the field جنگ اغازکردن
To take field against somebody . بر علیه کسی وارد شدن
zero field میدان صفر
zero field بی میدان
to keep the field درجای خودثابت ماندن
zero field بی حوزه
right field سمتراستزمین
well field حوزه تغذیه کننده چاه
to keep the field جنگ یاعملیات جنگی را ادامه دادن
field شاخه [دانشی]
field روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
field مشابه 4036
field میدان
field میدان دید
field کارگاه
field پایکار
field دشت کشتزار
field بمیدان یا صحرا رفتن
field رشته
field دایره
field صحرا
field زمین
field زمینه رزمی صحرایی
field حوزه
field شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
field جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
field توپگیر کریکت تمام توپگیران کریکت
field زمین بازی
field فرودگاه
field میدان رزم صحرا
field دشت
field مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
field میدانه
field effect با تاثیر میدانی
field duty ماموریت رزمی
field duty خدمات رزمی
field effect اثر میدان
field emission صدور میدانی
field current جریان میدان
field distribution پخش میدان
field day روز نظافت عمومی
field definition تعریف فیلد
field deformation تغییر شکل میدان
field density چگالی میدان
field dependence وابستگی میدانی
field displacement جابجایی میدان
field distortion انحراف میدان
field distortion اعوجاج میدان
field emission پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
field energy انرژی میدان
field work پژوهش میدانی
field frequency بسامد میدان
field games بازیهای میدانی
field glass دوربین صحرایی
field glass عدسی درونی دوربین یاذره بین
field goal گل از راه دور
field goal گل
field goal رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
field grade افسر ارشد ارتش
field grade رده رزمی
field form نمودار میدان
field force نیروی میدانی
field flux شاره میدان
field engineer مهندس پایکار
field engineer مهندس پای کار
field work کار در صحرا
field equation معادلات میدان
field exciation تحریک میدان
field excitation تحریک میدان
field exercise تمرین رزمی
field exercise خدمات صحرایی
field exercise تمرین صحرایی
field expedient روشهای اضطراری اخراجات در صحرا تدابیر صحرایی
field grade افسر ارشد درجه افسر ارشدی
field cornet کلانتریا امین صلح درشهرستانهای colonyepac
field direction جهت میدان
electromagnetic field میدان الکترومغناطیسی
field worker پژوهشگر میدانی
electrostatic field میدان الکتروستاتیکی
field work کار صحرایی
field work کار میدانهای
field allowance فوق العاده ماموریت رزمی فوق العاده جنگی
field work استحکامات صحرایی استحکامات
field archery تیراندازی صحرایی
electric field میدان الکتریکی
demagnetizing field میدان مغناطیس زدا
derived field فیلد مشتق
field rectifier یکسوساز میدان
sort field میدان جور کردن
sort field میدان مرتب سازی
sort field فیلد مرتب سازی
stray field میدان هرز
tension field میدان کششی
distortion of field اغتشاش میدان
effective field میدان موثر
field army ارتش رزمی
field army ارتش صحرایی
field army ارتش
field colors پرچم نظامی
field colors پرچم رزمی پرچم یکانی
field colours پرچم نظامی
field colours پرچم کوچک
field commands یکانهای رزمی
field commands یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
field commands قسمتهای رزمی
field configuration ترکیب و شکل میدان
field constant ثابت میدان
field control نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
field coil سیم پیچ میدان
field coil پیچک مغناطیس گر
field captain کاپیتان تیم
field arrow تیرهای تیراندازی صحرایی
field artillery توپخانه صحرائی
field atrillery توپخانه صحرایی
field battery اتشبارصحرائی
field bolt پیچ و مهره
field book دفترچه یادداشت نقشه بردار
field buying خرید در صحرا
field buying خرید کردن در صحرا خرید محلی
field buying خریددر صحنه جنگ
field capacity فرفیت نگهداری
field capacity گنجایش زراعی
field control کنترل میدان
field piece توپ صحرائی
field rheostat رئوستای میدان
field rheostat تنظیم کننده میدان
field rheostat رگولاتورمیدان
field round یک دور تیراندازی صحرایی
field roving course مسابقه تیراندازی جنگلی
field separator جدا ساز میدان
field service خدمات پایکار
field service تعمیر در محل
field service خدمات رزمی
field service پشتیبانی سرویس رزمی
field services قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
field regulator تنظیم کننده میدان
field regulator نافم میدان
field player بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت
field point سر تیر بسیار نازک
field pole قطب میدان
field privilege امتیاز فیلد
field radio بی سیم صحرایی
field radio رادیوی قابل حمل صحرایی
field range میدان تیر رزمی
field range میدان تیرجنگی
field ration جیره صحرایی
field ration جیره رزمی
field wire سیم جنگی
field shop کارگاه صحرایی
field shop تعمیرگاه صحرایی
field splice وصله کارگاهی
field theory تئوری میدان ها
field theory نظریه اساسی میدان
field trial مسابقه تازیهای شکاری
field trip گردش علمی
field type از نوع جنگی
field type نوع رزمی
field upgradable سخت افزار قابل توسعه درمحل
field vector بردار میدان
field voltage ولتاژ میدان
field winding سیم پیچ اهنربایی
field winding سیم پیچی میدان
field theory نظریه میدانی
field template قالب فیلد
field stockade ذخایر صحرایی
field stockade کالاهای انبار شده در صحرا یا میدان جنگ
field storage انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
field strcture ساخت میدانی
field strength شدت میدان
field study بررسی میدانی
field survey نقشه برداری زمینی
field template الگوی فیلد
field wire سیم صحرایی
field gun توپ صحرایی
field magnet میدان مغناطیسی
field magnet اهنربای مولد
field magnet اهنربای میدان
field maintenance نگهداری صحرایی
field maintenance نگهداری در صحرا
field manual دستور رزمی
field manual ائین نامه صحرایی
field mark نشان میدان
field mouse موش صحرائی
field notes یادداشتهای صحرایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com