Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
field services
قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
Other Matches
services
خدمات
services
نیروهای مسلح
services
نیروهای سه گانه
services
خدمات سرویسها
services
قسمتها
services
قسمتهای اداری ادارات نظامی
services
تاسیسات
services
1-توابع تامین شده در یک قطعه . 2-
services
توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
accessorial services
خدمات بارگیری و تخلیه بار
administrative services
خدمات اداری
we owe him for his services
خدمات او هستم
welfare services
خدمات رفاهی
armed services
قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
advisory services
خدمات مشورتی
administrative services
قسمتهای اداری
social services
خدمات اجتماعی
secret services
دستگاه محرمانه دولت
wire services
خبر گزاری
special services
خدمات مخصوص
mail services
خدمات پستی
postal services
خدمات پستی
tea services
سرویس چای خوری
emergency services
اورژانس
we owe him for his services
مدیون
health services
خدمات بهداری قسمتهای بهداری
signal services
قسمتهای مخابراتی
customs of the services
مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
signal services
خدمات مخابراتی
military services
نیروهای نظامی وابسته به نیروهای مسلح
public services
بریات عمومیه
public services
خدمات عمومی
personnel services
خدمات پرسنلی
personnel services
خدمات کارمندی
environmental services
دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
exchange services
خدمات فروشگاهی فروشگاهها
sister services
خدمات وابسته
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
military services
قسمتهای نظامی
goods and services
کالاها و خدمات
joint services
خدمات مشترک
civil services
خدمات دولتی
teleinformatic services
هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
technical services
خدمات فنی
health services
خدمات بهداشتی
loyal services
خدمات صادقانه
medical services
خدمات پزشکی
special services
یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
naming services
روش انتساب نام یکتا به هر کاربر یا گره یا کامپیوتر در شبکه که به سایر کاربران امکان دستیابی به منبع اشتراکی بدهد در یک شبکه گسترده 9
Commemoration services were held .
مراسم یاد بودانجام شد
remote computing services
خدمات محاسباتی از راه دور
agricultural extension services
خدمات ترویج کشاورزی
To take field against somebody .
بر علیه کسی وارد شدن
right field
سمتراستزمین
field name
نام فیلد
zero field
میدان صفر
zero field
بی میدان
zero field
بی حوزه
well field
حوزه تغذیه کننده چاه
to keep the field
جنگ یاعملیات جنگی را ادامه دادن
to take the field
جنگ اغازکردن
to keep the field
درجای خودثابت ماندن
field
رشته
field
حوزه
field
میدانه
field
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
field
دایره
field
دشت کشتزار
field
صحرا
field
مشابه 4036
field
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
field
نوشتن داده روی PROM
field
بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
field
شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
field
بمیدان یا صحرا رفتن
field
پایکار
field
میدان دید
field
زمینه رزمی صحرایی
field
میدان رزم صحرا
field
دشت
field
کارگاه
field
فرودگاه
field
زمین بازی
field
توپگیر کریکت تمام توپگیران کریکت
field
جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
field
بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
field
تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
field
بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
field
محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
field
رشته
[دانشی]
field
فیلد
field
زمین
field
شاخه
[دانشی]
field
بخشی از رکورد کاپیوتری که حاوی محل داده است
field
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
field
میدان
field
کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
field
محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
field
خارج اداره یا کارخانه
field
فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
field theory
تئوری میدان ها
gold field
ناحیه زرخیز
field theory
نظریه اساسی میدان
gravitational field
میدان گرانش
grain field
کشتزار
field voltage
ولتاژ میدان
grain field
گندم زار
soccer field
زمین فوتبال
field theory
نظریه میدانی
field study
بررسی میدانی
field template
قالب فیلد
field template
الگوی فیلد
field survey
نقشه برداری زمینی
free field
میدان عمل ازاد
field trial
مسابقه تازیهای شکاری
field vector
بردار میدان
field work
کار در صحرا
field winding
سیم پیچ اهنربایی
field winding
سیم پیچی میدان
field work
کار صحرایی
field wire
سیم جنگی
field work
پژوهش میدانی
field work
کار میدانهای
field worker
پژوهشگر میدانی
free field
حوزه ازاد
force field
میدان نیرو
field trip
گردش علمی
flying field
میدان فرودگاه
field type
از نوع جنگی
field type
نوع رزمی
fixed field
میدان ثابت
field wire
سیم صحرایی
field upgradable
سخت افزار قابل توسعه درمحل
field work
استحکامات صحرایی استحکامات
field of vision
میدان دید
field point
سر تیر بسیار نازک
field pole
قطب میدان
field privilege
امتیاز فیلد
field radio
بی سیم صحرایی
field of vision
میدان بینایی
field radio
رادیوی قابل حمل صحرایی
field range
میدان تیر رزمی
field range
میدان تیرجنگی
field ration
جیره صحرایی
field ration
جیره رزمی
field player
بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت
field piece
توپ صحرائی
field officer
افسر عملیات صحرایی
field officer
افسر رزمی
field officer
افسر رسته رزمی
field of view
حدود دید یک دوربین شبیه سازی شده
field operating
فعال درصحرا رده صحرایی
field of view
منظره
field order
دستورالعمل رزمی
field order
دستورعملیاتی دستور رزمی
field pea
نخود سبز فرنگی
field rectifier
یکسوساز میدان
field regulator
نافم میدان
field service
پشتیبانی سرویس رزمی
field shop
کارگاه صحرایی
field shop
تعمیرگاه صحرایی
field splice
وصله کارگاهی
field stockade
ذخایر صحرایی
field stockade
کالاهای انبار شده در صحرا یا میدان جنگ
field storage
انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
field strcture
ساخت میدانی
field strength
شدت میدان
field of view
میدان دید
field service
خدمات رزمی
field regulator
تنظیم کننده میدان
field rheostat
رئوستای میدان
field rheostat
تنظیم کننده میدان
field rheostat
رگولاتورمیدان
field operating
عمل کننده در صحرا
field round
یک دور تیراندازی صحرایی
field roving course
مسابقه تیراندازی جنگلی
field separator
جدا ساز میدان
field service
خدمات پایکار
field service
تعمیر در محل
grounded field
سیم پیچ متصل به زمین
rugby field
زمین بازی رگبی
tension field
میدان کششی
track and field
وابسته به مسابقات دوصحرایی یا میدانی
track and field
ه
track and field
چکش
track and field
دیسک و غیره
track and field
دو و میدانی
two phase field
میدان دو فاز
uniform field
میدان یکنواخت
field-tested
ازمون پایکار
sort field
فیلد مرتب سازی
sort field
میدان مرتب سازی
self consistent field
میدان خود سازگار
sensory field
میدان حسی
series field
میدان زنجیری
shunt field
میدان شنتی
signed field
میدان علامت دار
solenoidal field
میدان سولنئیدی
sort field
فیلدی در فایل ذخیره شده برای مرتب سازی فایل
sort field
میدان جور کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com