Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
figures shift	مبدله ارقام
Other Matches
figures	شماره چاپ شده
figures	شخص
figures	مجسم کردن
figures	حساب کردن
figures	شمردن
figures	پیکر
figures	پیکره تندیس
figures	رقم
figures	نگاره
figures	هیکل
figures	نقش
figures	تصویرکردن
His figures were way off (out).	ارقامش (حسابش )بکلی پرت بود
figures	کشیدن
the above figures	ارقام بالا
the above figures	بالاتر
the above figures	برتر
figures	صورت
figures	شکل
figures	آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
figures	نقش رقم
figures	عدد
school figures	مجموعه 96 حرکت در اسکیت
figures of speech	صنایع بدیعی
school figures	حرکات اسب
father figures	پدر- نماد
mother figures	مادر- نماد
similar figures	اشکال همانندیا متشابه
trade figures	میزانوارداتوصادراتیککشور
double figures	امتیاز دو رقمی
reversible figures	شکلهای بازگشت پذیر
geometrical figures	اشکال هندسی
inferior figures	حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند.
gottschaldt's figures	شکلهای گوتشالت
to i. any thing with figures	یا صحههای صورتی به چیزی زدن
to e. figures upon astone	صورت هایی بر سنگ نقش کردن
hidden figures test	ازمون شکلهای نهفته
documented plan figures	ارقام مستند برنامه
embedded figures test	ازمون شکلهای نهفته
sound [arguments, data, figures] <adj.>	درست [بی عیب ] [سالم ] [استدلال . داده ها . اعداد]
right shift	تغییر مکان به سمت راست
shift	تبدیل صورت
shift	دگرگونی
shift	جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift	انتقال
shift out	انتقال به بیرون
shift out	تغییر مکان به بیرون
to shift	تعویض کردن
shift	تغییرمسیر دادن
to shift	عوض کردن
shift	تبدیل
shift	تغییر مکان
shift	تغییرمکان
shift	مبدله
shift	تغییردادن
shift	جابجائی
shift	حرکت
shift	جابه جایی
shift	نوبت کاری
shift	شیفت کار
shift	انتقال دادن اتش تغییرمکان دادن اتشها و یایکانها
shift	انتقال دادن
shift	تغییرمکان دادن
shift	تعویض کردن
shift	انتقال
shift	تغییرجهت
shift	بوش
shift	تناوب
shift	نوبت تعویض
shift	نوبتی استعداد
shift	ابتکار
shift	تعبیه
shift	نقشه خائنانه
shift	نوبت کار
shift	حقه
shift	توط ئه
shift	پخش کردن
shift	حرکت دادن
shift	انتقال جابجا کردن
shift	روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shift	کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود
shift	جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shift	محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
shift	جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
shift	دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
shift	در یک ثبات کلمه یا داده که یک بیت به چپ یا راست منتقل میشود و بیت انتها از بین می رود
shift	چرخش بیتها در یک کلمه به طوری که آخرین بیت در محل اولین بیت درج خواهد شد
shift	تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift	جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shift	کلیدمبدل
shift	نوبتکاری
shift	تعویض
shift	انتقال تیر دادن
shift	گروهکار
shift	نوبتکار
shift	تغییرمحل شعاعی
shift	جابجایی شعاعی
shift	جابجایی مرکزقوس
shift	تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
shift	تغییر دادن
shift	تغییر مکان انتقال
shift	تغییر جهت
shift fire	انتقال دادن اتش
shift colors	پرچم را تعویض کنید
shift colors	تعویض پرچم ناو
shift backward	حرکت به سمت عقب
shift instruction	دستورالعمل تغییر مکان دستورالعمل انتقال دستورالعمل جابجایی
shift fire	انتقال اتش دادن
shift register	ثبات تغییر مکان
shift the rudder	تغییر دادن سکان
shift of a curve	جابجائی یک منحنی
shift register	ثبات تغییرمکان
shift of a curve	انتقال یک منحنی
shift click	ضرب دکمه ماوس همراه بافشردن کلید Shift صفحه کلید
shift downward	انتقال به سمت پائین
shift of a tax	انتقال مالیات
shift forward	انتقال به عوامل بعدی حرکت به سمت جلو
shift downward	حرکت به سمت پائین
shift forward	انتقال به جلو
shift reagent	واکنشگر جابجایی
shift the rudder	معکوس کردن سکان
shift upward	انتقال به طرف بالا
shift upward	حرکت به سمت بالا
graveyard shift	شیفت سوم کار [در ۲۴ ساعت]
graveyard shift	شیفت شب تا صبح
stick shift	دسته دنده
gear shift	دسته دنده اتومبیل
make-shift <adj.>	موقتی
shift schedule	برنامه زمان کاری
shift schedule	برنامه شیفت کاری
night shift	شیفتشب شبکار
stick shift	دندهی دستی
trajectory shift	انحراف مسیر سهمی گلوله ازمسیر استانداد بالیستیکی
split shift	تقسیم ساعات کار بدو یا چندقسمت
stokes shift	جابجایی استوک
to make a shift	با تدبیروکوشش
to make a shift	موفق شدن
to make a shift	ساختن
to make a shift	گذراندن
to make a shift	تاه کردن
to shift a burden	کاری رابدوش دیگری گذاشتن
to shift off responsibility	مسئولیت را ازخودسلب کردن وبدوش دیگری گذاردن
to shift one's lodging	تغییردادن منزل
shift schedule	برنامه نوبت کاری
shift key	که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
demand shift	جابجائی تقاضا
demand shift	انتقال تقاضا
demand shift	تغییر تقاضا
die shift	تغییر مکان حدیده
doppler shift	اندازه پدیده دوپلر
doppler shift	تغییر مکان دوپلری
doppler shift	جابجایی دوپلر
end around shift	تغییر مکان دورگشتی
end around shift	shift circular
figure shift	کلید یا کد مبدل کاراکتر
frequency shift	انحراف یا شیفت فرکانس
associative shift	جابجایی تداعی
functional shift	تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
hydride shift	جابجایی هیدریدی
deflection shift	تغییرات سمت گردش در سمت
deflection shift	تغییرات انحراف
shift key	کلید shift
shift keys	که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
shift keys	کلید shift
alkyl shift	جابجایی الکیلی
arithmetic shift	تغییر مکان حسابی
blue shift	جابجایی به سوی ابی
chemical shift	جابجایی شیمیایی
circular shift	تغییر مکان دایرهای
circular shift	شبفت مدور
circular shift	تغییر مکان حلقوی
cyclic shift	تغییر مکان چرخهای
image shift	جابجایی تصویر
left shift	تغییر مکان به چپ
shift backward	انتقال به عقب
reversal shift	تغییر وارون
red shift	تغییر مکان سرخ
red shift	انتقال سرخ
prime shift	نوبت اول
to shift to the new building	اسباب کشی کردن
nonreversal shift	تغییر ناوارون
phase shift	تغییر زاویه فاز
phase shift	تغییر فاز
phase shift	اختلاف فاز
rightward shift	انتقال به طرف راست
ring shift	تغییر مکان حلقهای
left shift	تغیر مکان به چپ ریاضی یک بیت از داده در کلمه . عدد دودویی با هر تغییر مکان دوبرابر میشود
letter shift	مبدله حروف
doppler shift	انتقال دوپلری
red shift	جابجایی به سوی قرمز
logic shift	تغییر مکان منطقی
logical shift	تغییر مکان منطقی
ring shift	جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
frequency shift keying	روشی برای انتقال اطلاعات که در ان وضعیت بیت ارسال شده توسط یک لهجه شنیدنی مشخص میشود
phase shift circuit	مدار تغییر فاز
statip shift register	ثبات تغییر مکان ایستا
shift of a demand curve	انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
dynamic shift register	ثبات تغییر مکان پویا
magnetic gear shift	دسته دنده مغناطیسی
shift lock key	دکمهقفل

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com