Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
filling station
پمپ بنزین
Search result with all words
pr etrol filling station
ایستگاه پمپ بنزین
Other Matches
filling
پرشدگی
filling
هرچیزیکه با ان چیزیراپرکنند
filling
پرکردن
filling
پود
filling
لفاف
filling
اب اندازی
filling
خاک ریزی
filling
تار
filling
پر کردن
filling up
خاکریزی کردن
filling
پرکننده
filling
بتونه خاکریزی
filling
لایی گذاری
filling out
[پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
mouth filling
بلند
filling stations
پمپ بنزین
dental filling
ترمیم دندان
[دندان پزشکی]
inert filling
خرج خنثی
dental filling
پرکردن دندان
[دندان پزشکی]
inert filling
خرج تلاش بی اثر
mouth filling
گزاف
mouth filling
غلنبه
mouth filling
مطنطن
mud filling
گل گرفتگی
soil for filling up
خاک برای خاکریزی
sand filling
ماسه گرفتگی
filling inlet
فضایدرونی
earth filling
خاکریزی
filling hole
حفرهلفاف
electronic filling
پر کردن الکترونیکی
lock filling intake
قفلمکش
lock filling opening
قفلبازکنندهمکش
joint filling compound
مواد درزبندی
space filling molecular model
الگوی مولکولی فضا پر کن
lock filling and emptying system
دستگاهتخلیهوپرکردن
lock filling and emptying opening
قفلبازوبستهکردنوتخلیهوپرکردن
Would you mind filling in this registration form?
آیا ممکن است این فرم را پر کنید؟
sub station
پست فرعی
Where is the station?
ایستگاه کجاست؟
on station
اماده باش بالای هدف
on station
روی هدف
way station
ایستگاههای فرعی بین راهی جاده یا خط اهن
way station
ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
way station
ایستگاه رله مخابراتی
on station
پروازهواپیما بالای هدف
on station
رسیدن به هدف
Is the next station ... ?
آیا ایستگاه بعدی ... است؟
station
سکون پاتوق
station
پایگاه
station
مستقرکردن
station
محل ماموریت
station
پاسگاه
station
محل
station
پست
station
جا درحال سکون
station
درپست معینی گذاردن
station
وقفه
station
ایستگاه اتوبوس وغیره
station
مقام مستقرکردن
station
رتبه
station
موقعیت اجتماعی وضع
station
توقفگاه نظامیان وامثال ان
station
مرکز
station
استقرار یافتن
station
جایگاه
station
ایستگاه
station
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
station
یا مقصد استفاده میشود
station
وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
station
نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
station
محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
remote station
ایستگاه دوردست
relay station
ایستگاه رله
remote station
ایستگاه دور دست
relay station
ایستگاه واسطه
station break
وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
serivce station
ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
station bill
لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
shunting station
ایستگاه فرعی راه اهن برای جابجا کردن واگن ولوکوموتیو
station bill
جدول محلها
slave station
ایستگاه فرعی
remote station
ایستگاه راه دور
regulating station
پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
reference station
ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
master station
شاه ایستگاه
master station
ایستگاه اصلی
master station
پست اصلی مخابرات
mobile station
فرستنده متحرک
loading station
ایستگاه بارگیری
naval station
پایگاه دریایی
observation station
دیدگاه
orienting station
ایستگاه توجیه
pumping station
تلمبه خانه
pumping station
ایستگاه تلمبه زنی
railway station
ایستگاه راه اهن
reading station
ایستگاه خواندن
reception station
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
reception station
دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
repeater station
مرکز تقویت کننده
station bar
رستوران ایستگاه راه آهن
station circle
چرخههواشناسی
receiving station
ایستگاهدریافت
passenger station
ایستگاهمسافرین
local station
ایستگاهکانونی
intercom station
ایستگاهداخلی
goods station
ایستگاهکالاهایتجارتی
tracking station
ایستگاه ردیابی
work station
محل کار
wireless station
ایستگاه بی سیم
wireless station
فرستنده
station entrance
ورودیایستگاه
station model
مدلهواشناسی
Where's the railway station?
ایستگاه راه آهن کجاست؟
To the railway station
به طرف ایستگاه راه آهن
railway station
ایستگاه قطار
To marry below ones station.
با همسری از طبقه پائین تر ازدواج کردن
polling station
حوزهرایگیری
underground station
ایستگاهزیرزمینی
transmitting station
ایستگاهارسال
train station
ایستگاهقطار
station platform
سکویایستگاه
triangulation station
ایستگاه مثلث بندی
traverse station
ایستگاه پیمایش
station number
شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
station log
دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
station log
دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
station list
فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
station keeping
در خط نگهداشتن ناو
station house
ایستگاه راه اهن
station house
مرکزکلانتری
station house
ایستگاه کلانتری
station complement
پرسنل خدماتی پایگاه
station complement
پرسنل ثابت یک پایگاه
station time
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
coach station
پارکینگوایستگاهدرشکه
transit station
ایستگاه عبوری راه اهن
transfer station
محل اعزام افراد
transfer station
محل انتقال افراد
to station oneself
مقیم شدن
to station oneself
جا گرفتن
tide station
ایستگاه جزر و مد
telephone station
تلفن خانه
telephone station
جایگاه تلفن
survey station
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
subscriber's station
مرکز مشترک
station car
اتومبیل استیشن
key station
ایستگاههای کلید
climatological station
ایستگاه هواشناسی
battle station
پایگاه جنگی
battle station
پایگاه رزمی
astronomic station
ایستگاه دیدبانی نجومی
astronomic station
رصدخانه
ambulance station
ایستگاه امبولانس
amateur station
فرستنده تفننی
alert station
ایستگاه اعلام خطر
alert station
ایستگاه اماده باش
air way station
خطوط هوایی
air way station
ایستگاه کنترل
air station
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
aileron station
فاصله ابتدای فلپ تا لبه ان به موازات تیرهای اتصال ان
blade station
موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
boat station
جای خدمه قایق
clearing station
پست تخلیه بیماران
clearing station
ایستگاه تخلیه بیماران
cleansing station
محل گندزدایی
cleaning station
پست رفع الودگی ش م ر
cleaning station
ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
change of station
انتقال تعویض محل خدمت
change of station
تغییر محل ماموریت
central station
نیروگاه مرکزی
camera station
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
broadcasting station
ایستگاه رادیویی فرستنده
broadcasting station
ایستگاه رادیو
broadcast station
ایستگاه فرستنده
aid station
پست امدادی
aeronautical station
ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
power station
ایستگاه مولدنیرو
power station
کارخانه برق
gas station
پمپ بنزین
station wagons
استیشن واگن
station wagons
ماشین کبریتی
station wagon
استیشن واگن
station wagon
ماشین کبریتی
service station
ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
police station
ایستگاه پلیس
police station
مرکز پلیس
power station
نیروگاه
action station
وضعیت قرمز ,state battle : syn readiness of degree first
action station
محل جنگ
action station
پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
station master
رئیس ایستگاه
space station
ایستگاه فضایی
space station
پایگاه فضایی
fire station
مرکز اتش نشانی
fire station
اداره اتش نشانی
fire station
پست اتش نشانی
fire station
ایستگاه اتش نشانی
weather station
ایستگاه هواشناسی
weather station
ایستگاه هوا شناسی
police station
کلانتری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com