Dictiornary-Farsi | film rewind system | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
film rewind system	دستگاهپرگردانفیلم


Other Matches

film rewind knob	دکمهچرخشفیلم
rewind	برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
rewind	بازپیچیدن
rewind	بازپیچی
rewind button	دکمهعقببرنده
film	تاری چشم فیلم برداشتن از
film	غبار
film	سینما
film	فیلم سینما
film	فیلم عکاسی
film	پرده نازک
film	پوسته
film	فیلم
film	غشا
film star	ستارهیکفیلم- سوپراستار
roll film	فیلملولهای
acetate film	فیلم استاتی
acetate film	پوسته استاتی
film developer	سازنده فیلم
film evaporator	تبخیر کننده پوسته
film cutout	فیوز پوستهای
film badge	علامت تشعشعات اتمی
film badge	برگ شناسایی فیلم
lidding film	کلاهک لیوان
film reader	فیلم خوان
film strip	نوار فیلم
film resistor	مقاومت غشایی
film recorder	فیلم نگار
magnetic film	لایه فیلم مغناطیسی
sheet film	فیلمصفحهای
magnetic film	غشاء مغناطیسی
film recorder	ضباط فیلم
positive film	فیلم مثبت
film-strips	نوار فیلم
film-strip	نوار فیلم
gas film	لایه یا قشر گازی
thin film	لایه نازک
thin film	غشای نازک
film pack	جایفیلم
x ray film	فیلم رونتگن
cartridge film	فیلمفشنگی
cassette film	فیلمدوربین
film speed	ضبطشتاب
negative film	فیلم منفی
film disc	صفحهفیلم
instruction film	فیلم اموزشی
film sprocket	پایهنگهدارفیلم
film leader	فیلم
film leader	سر
lidding film	سرپوش لیوان
reversal film	فیلم معکوس
The message of the film is that ...	پیام این فیلم این است که ...
oxide film	قشر اکسیدی
oxide film	لایه اکسیدی
oxidation film	قشر اکسید
unwatchable [film, TV] <adj.>	ارزش دیدن نداشته باشد [فیلم یا تلویزیون]
instruction film	فیلم درسی
magnetic thin film	فیلم نازک مغناطیسی
film guide rail	ریلراهنمایفیلم
film leader indicator	راهنمایفیلمخودکار
film guide roller	حلقهراهنمایفیلم
thin film memory	حافظه غشایی نازک
magnetic thin film	غشاء نازک مغناطیسی
To take pictures. To photograph. To film.	عکس انداختن
Make three copies of each film.	از هر فیلم سه تا کپی بکنید.
thick film circuit	مدار غشایی ضخیم
She portrays a dancer in the film.	او [زن] نقش یک رقاص [زن] را در فیلم بازی می کند.
film advance mode	دکمه رد کردن فیلم
film cassette chamber	محلقرارگیریفیلم
film drying cabinet	مخزنخشککنندهعکس
magnetic film storage	ذخیره فیلم مغناطیسی
magnetic film memory	حافظه با فیلم مغناطیسی
thin film circuit	مدار غشایی نازک
still video film disc	سطحفلاپیدیسک
magnetic thin film memory	حافظه فیلم نازک مغناطیسی
It was a sI'lly boring film (movie).	فیلم لوس وخنکی بود
linear system [system of linear equations]	دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
system	ترتیب
system	روش اصول
system	مجموعه سازمان
i.f.f. system	دستگاه تشخیص
system	منظومه
system	نظام
system	مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system	نظام سیستم
the system of	رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
system	تشکیلات
system	همست
system	همستاد روش
system	طریقه
system	سلسله رشته
system	دستگاه
system	جهاز
system	طرز اسلوب
system	قاعده رویه
system	نظم منظومه
c.g.s. system	دستگاه سگث
system	سازمان
the system of	the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
system	سیستم
system	سلسله
an system	سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
cw system	سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
system	سازگان
system	هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
value system	نظام ارزشها
system	رشته دستگاه
system	طرز روش
system	نظم ترتیب
p system	سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
system	اصول وجود
system	سامانه
system	اسلوب
system standard	معیار سیستم
magnet system	سیستم اهنربایی
irrigation system	شبکه ابیاری
interphone system	سیستم تلفنی
system software	نرم افزار سیستم
system standard	استانداردسیستم
recoil system	سیستم دافع
system unit	محفظه سیستم
system security	حفافت سیستم
target system	سیستم هدفها
magnetic system	سیستم مغناطیسی
isolated system	سیستم منزوی
system time	ساعت سیستم
london system	سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
system time	زمان سیستم
system diagnostics	امکانات عیب شناسی سیستم
system testing	ازمایش سیستم
system's design	طرح سیستم
system's design	مدل سیستم طرزساخت سیستم
tandem system	سیستم دو پشته
system test	ازمون سیستم
system's design	ساختمان سیستم
lymphatic system	دستگاه لنفاوی
system study	مطالعه سیستم
tax system	نظام مالیاتی
limbic system	دستگاه کناری
geocentric system	دستگاه زمین مرکزی
transmission system	سیستم انتقالی
transmission system	شبکه انتقال
system check	مقابله سیستم
three wire system	دستگاه سه سیمی
system commands	فرامین سیستم
system date	تاریخ سیستم
three phase system	شبکه سه فاز تاسیسات سه فاز
three phase system	سیستم سه فاز
system design	طراحی سیستم
redox system	سیستم اکسایش- کاهش
transmission system	دستگاه انتقالی
transposition system	سیستم رمز با استفاده ازحروف در هم ریخته سیستم رمز در هم
hexagonal system	دستگاه شش گوشهای
giorgi system	دستگاه جورجی
system chart	نمودار سیستم
two phase system	شبکه یا سیستم دو فاز
two unit system	دستگاه دو برقی
turnkey system	سیستم جامع
turnkey system	سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
turnkey system	سیستم کامل که طبق نیاز مشتری طراحی شده است و آماده استفاده است
heliocentric system	دستگاه خورشید مرکزی
truck system	اصول دادن کالا به جای دستمزد به کارگران
triclinic system	دستگاه سه شیب
system design	طرح سیستم
system check	بررسی سیستم
household system	نظام خانوادگی
information system	سیستم اطلاعات
tetragonal system	دستگاه چهار گوشهای
teleran system	نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
telephone system	سیستم تلفن
inquiry system	سیستم پرسش- پاسخ
integrate system	سیستم مجتمع
tectopulvinar system	دستگاه بامی- پروانهای
interactive system	سیستم فعل و انفعالی
target system	سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
intercommunication system	ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
information system	سیستم اطلاعاتی
text system	سیستم متن
the nervous system	سلسله پیهای نباتی
household system	نظام تولیدخانوادگی
hydraulic system	سیستم هیدرولیک
ignition system	سیستم احتراق موتور
illuminating system	سیستم روشنایی
recoil system	سیستم عقب نشینی توپ
recoil system	دستگاه دافع توپ
indeterminate system	سیستمی که وضعیت منط قی
indeterminate system	آن قابل پیش بینی نیست
the vascular system	سلسله اوندهاومجراها
induction system	سیستم مکش
intercommunication system	سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
system of units	دستگاه یکانها
system library	کتابخانه سیستم
organ system	دستگاه
orthorhomobic system	دستگاه راست گوشه
rhombic system	دستگاه راست گوشه
system interrupt	وقفه سیستم
system international	سیستم بین المللی
parallel system	شبکه موازی
system installation	نصب سیستم
payroll system	سیستم پرداخت حقوق